بیکاری

/bikAri/

مترادف بیکاری: عطلت

متضاد بیکاری: اشتغال، مشغله

معنی انگلیسی:
unemployment, leisure, idleness

لغت نامه دهخدا

بی کاری. ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی کار. بی شغلی. ( ناظم الاطباء ). عزل. ( منتهی الارب ). کار نداشتن :
که از داد و بی کاری و خواسته
خروشد بمغز اندرون کاسته.
فردوسی.
|| بی منصبی. || بی خدمتی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کار شود. || تنبلی و بیعاری. کار نکردن. مهملی. بطالت. بطالة. تعطل. تعطیل. عطالة. عطالت. عطلت. عطلة. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
و از فرزندان او یکی نومال نام داشت و به سهولت و بی کاری میل داشت. ( قصص الانبیاء ص 30 ).
روز بی کاری و شب آسانی
کی رسی در سریر ساسانی.
سنائی.
کار خاقانی بسازی زین قدر
کار او را نام بی کاری نهی.
خاقانی.
بکار اندر آی این چه پژمردگیست
که پایان بی کاری افسردگیست.
نظامی.
گر تو بنشینی به بی کاری مدام
کارت ای غافل کجا زیبا شود.
عطار.
بی کاری و توکل دور است از مروت
بر دوش خلق مفکن زنهار بار خود را.
صائب.
- امثال :
بیگاری به که بی کاری .
- بی کاری کردن ؛ بی کار گشتن و بدون شغل بسر بردن. از کار کردن تن باززدن :
منشین بی کار از آنکه بیگاری
به زانکه کنی بخیره بی کاری.
ناصرخسرو.
|| فراغت. ( یادداشت بخط مؤلف ) : ساعت بی کاری. روز بی کاری.

فرهنگ فارسی

حالت و کیفیت بیکار بیشغلی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بی شغلی و نداشتن کار را بیکاری گویند. از آن به مناسبت در باب زکات و تجارت سخن رفته است.
بیکار بودن با داشتن قدرت بر کار (بطالت) مکروه است و در روایاتی چند از آن نهی شده و پیامدهای سوئی- همچون نقصان عقل، سقوط و بی ارزشی دیدگاه چنین کسی نزد مردم و از بین رفتن عزّت و ابتلا به خواری برای آن ذکر شده است.
در روایتی به نقل از موسی بن جعفر علیهما السّلام آمده است: «خداوند بندۀ بیکار را دشمن می دارد.»

وجوب کسب وکار با توقف نفقه واجب بر آن
در فرض توقّف نفقۀ واجب بر کسب و قدرت فرد بر آن، بیکاری حرام و کسب وکار، واجب خواهد بود.

دادن زکات به شخص عاطل و باطل
آیا دادن سهم فقرا از زکات به کسی که در عین قدرت بر کسب، از روی بطالت کسب را رها کرده و در نتیجه نیازمند زکات شده، جایز است یا نه؟ مسئله اختلافی است.
عدم جواز به مشهور نسبت داده شده است.

صورت استحقاق پدر و مادر و فرزندان بر نفقه
...

[ویکی فقه] بیکاری (فقه). بی شغلی و نداشتن کار را بیکاری گویند. از آن به مناسبت در باب زکات و تجارت سخن رفته است.
بیکار بودن با داشتن قدرت بر کار (بطالت) مکروه است
وسائل الشیعة ج۱۷، ص۱۳.
در فرض توقّف نفقۀ واجب بر کسب و قدرت فرد بر آن، بیکاری حرام و کسب وکار، واجب خواهد بود.
وسائل الشیعة ج۱۷، ص۲۴.
آیا دادن سهم فقرا از زکات به کسی که در عین قدرت بر کسب، از روی بطالت کسب را رها کرده و در نتیجه نیازمند زکات شده، جایز است یا نه؟ مسئله اختلافی است.
جواهر الکلام ج۱۵، ص۳۱۱-۳۱۲.
...

دانشنامه عمومی

بیکار ( به انگلیسی :unemployed ) ، در اقتصاد به فردی گفته می شود که در سن کار ( ۱۵ تا ۶۵ سال ) جویای کار باشد اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند. کودکان و افراد مسن از آن جهت توانایی انجام کار ندارند، جزو جمعیت فعال به حساب نمی آیند. زنان خانه دار و دانشجویان اگر جویای کار نباشند، و حتی کسانی که با وجود منبع درآمد کافی مشغول به انجام کاری نیستند نیز، جزو جمعیت فعال شمرده نمی شوند.
جمعیت بیکار به تعداد افراد بیکار گفته می شود. بیکار از منظر مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۶ سال است که در هفتهٔ پیش از آمارگیری بدون کار باشد، و در آن هفته یا پس از آن آمادهٔ کار باشد و در آن هفته و سه هفته پیش از آن در جستجوی کار باشد. همچنین افرادی که به دلیل آغاز به کار در هفتهٔ آینده یا انتظار بازگشت به شغل پیشین جویای کار نیستند، بیکار محسوب می شوند. [ ۲] [ پیوند مرده]
جمعیت بیکار به علاوه شاغل تقسیم بر افراد در سن کار را نرخ مشارکت می نامند. [ ۳]
تجربه بیکاری برای کسانی که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کرده اند، می تواند بسیار ناراحت کننده باشد. مستقیم ترین نتیجه بیکاری، از دست دادن درآمد است. فشار اقتصادی برای کسانی که بدون کار هستند بسیار زیاد است. از جمله عوامل شناسایی شده مؤثر بر افزایش نرخ جرم و جنایت و فقر، می توان به بیکاری اشاره کرد.
بیکاری اصطکاکی در مدت زمان بین دو اشتغال در هنگام تغییر شغل
• بیکاری فصلی: زمانی که تقاضا برای کاری در فصل مشخصی وجود نداشته باشد؛ مثلاً برخی آموزگاران که در تابستان نمی توانند تدریس کنند یا کشاورزان و کارگران ساختمانی.
• بیکاری پنهان: وقتی است که شخص به کاری مشغول است و منبع درآمدی دارد اما کار او در اقتصاد کشور اثر مثبت ندارد.
• بیکاری ادواری : زمانی رخ می دهد که رکود گریبان اقتصاد را گرفته باشد که در این حالت باید با استفاده از سیاست های کلان اقتصاد این تورم را کنترل کرد.
• بیکاری ساختاری: بیکاری که به علت ساختارهای اقتصادی رخ می دهد، گاهی بیکاری فصلی را در این دسته قرار می دهند.
در واقع به علت عدم تطابق بین مهارت های شغلی و مورد نیاز تولیدکنندگان ایجاد می شود.
افزایش جمعیت و کمبود تقاضای نیروی کار، اتوماسیون، مهم ترین علل بیکاری هستند. یک عامل مهم بیکاری، افزایش رقابت بین المللی در صنایعی است که پیش رفت روزافزون غرب بر پایه آن بنیاد نهاده شده بود. یکی از عوامل دیگر بیکاری عدم برنامه ریزی درست دولت و خانواده است که دلیل اصلی بیکاری در برخی کشورها همین موضوع است. [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷]
عکس بیکاریعکس بیکاریعکس بیکاریعکس بیکاری

بیکاری (کومونه). بیکاری ( به ایتالیایی: Biccari ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان فوجا واقع شده است. [ ۲]
بیکاری ۱۰۶٫۳۰ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۸۹۹ نفر جمعیت دارد و ۴۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس بیکاری (کومونه)عکس بیکاری (کومونه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بی کاری (unemployment)
نبود اشتغال با دستمزد. بیکاران معمولاً کسانی هستند که آمادۀ کار و در جست وجوی شغل اند. بیکاری، مجموع یا درصد افراد آماده به کاری است که به جمعیت شاغل یا نیروی کار معروفند. در قرن ۲۰، دوره های بیکاری گسترده در اروپا و ایالات متحدۀ امریکا عبارت بودند از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۰ و اواسط دهۀ ۱۹۷۰. طبق گزارش نوامبر ۱۹۹۵ سازمان بین المللی کار وابسته به سازمان ملل متحد، حدود ۱ میلیارد نفر، تقریباً ۳۰ درصد از نیروی کار جهانی، بیکار بوده اند یا اشتغال ناکافی داشته اند. کاهش فرصت های شغلی به میزان پایین رشد در کشورهای صنعتی از ۱۹۷۳، و شکست اکثر کشورهای درحال توسعه برای خروج از بحران اوایل دهۀ ۱۹۸۰ مربوط می شد. سازمان بین المللی کار ادعا می کرد که به رغم رقابت فزایندۀ جهانی، ارقام بیکاری، چه به لحاظ سیاسی و چه از نظر اجتماعی، پایدار نبودند. در ۱۹۹۵ میانگین بیکاری در کشورهای صنعتی (اعضا سازمان همکاری اقتصادی و توسعه به۷.۵ درصد، و در اتحادیۀ اروپا به۱۱.۱ درصد رسید. در ۱۹۹۵، در میان گروه کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، پایین ترین درصد بیکاری متعلق به ژاپن (سه درصد) و بالاترین درصد بیکاری متعلق به اسپانیا (۲۲ درصد) بود. بیکاری عموماً به انواع زیر تقسیم می شود: بیکاری برخوردی یا اصطکاکی، بیکاری موقت و اجتناب ناپذیر افرادی که از کاری به کار دیگر انتقال می یابند؛ بیکاری دوره ای، که به سبب چرخش روبه پایین چرخۀ کار ایجاد می شود؛ بیکاری فصلی، به عنوان مثال در منطقه ای که فقط در ایام تعطیل تقاضا بالاست؛ و بیکاری ساختاری، که در آن تغییر فنّاوری یا هر تغییر بلندمدت در اقتصاد، به بیکاری تعداد بسیاری منجر می شود. بسیاری از کشورهای جهان سوم از بیکاری شدید و اشتغال ناکافی آسیب می بینند که این مشکل، به سبب رشد سریع جمعیت و نبود مهارت تشدید می شود. در کشورهای صنعتی، افزایش قیمت جهانی نفت در اواسط دهۀ ۱۹۷۰، به کاهش فعالیت های اقتصادی منجر شد و استفادۀ روزافزون از فنّاوری پیشرفتۀ تولید را افزایش داد، بی آن که به اشتغال بیشتر نیاز باشد. با وجود طرح های دولت برای کارآموزی و ایجاد فرصت های شغلی در این کشورها، بسیاری از جوانان همچنان بیکارند. امروزه، در مورد وجود رابطه ای روشن بین بیکاری و تورم (که دولت ها تنها به بهای تورم بالا می توانند از عهدۀ نرخ بالای بیکاری برآیند) اختلاف نظر است.

مترادف ها

vacation (اسم)
اسودگی، تعطیل، مرخصی، بی کاری

inaction (اسم)
رکود، بیهودگی، بی حرکتی، تنبلی، ناکنش، بی اثری، بی حالی، بی کاری

sloth (اسم)
سستی، تنبلی، بی کاری، کاهلی، تنبل بودن

unemployment (اسم)
بی کاری، عدم اشتغال

فارسی به عربی

بطالة , عتلة

پیشنهاد کاربران

بپرس