تاج زید

لغت نامه دهخدا

تاج زید. [ زَ ] ( اِخ ) یکی از معاصرین بهاءالدین ولد: «... خواجه محمد سرزری گفت مرتاج زید را، که من از بهر آن دانستم که فلانی را نان و عسل آرند تا او بیارامد که من بیست سال در خود آرزوانه بکشتم تا در من آرزوانه نماند، تا هر که بیاید آرزوانه وی در من پدید آید تا بدانم که آن آرزوانه را او آورده است...»( معارف بهاء ولد ). و چون بهاءالدین ولد در موضع دیگر از تاج زید با لفظ «میگفت » مطلبی نقل میکند و این تعبیر حاکی است که آن مطلب را بهاء ولد از خود وی شنیده و شخصاً سماع نموده است پس تاج زید معاصر بهاء ولد و شیخ سرزری معاصر یا قریب العصر با بهاء ولد بوده است. ( فیه ما فیه چ بدیع الزمان فروزانفر ص 267 ).

فرهنگ فارسی

یکی از معاصرین بهائ الدین ولد .

پیشنهاد کاربران

بپرس