تالاب

/tAlAb/

مترادف تالاب: آبدان، آبگیر، استخر، برکه، برم، غدیر، نورنجه

متضاد تالاب: جوی، نهر، رود

معنی انگلیسی:
pond, pool, everglade, lagoon, wetland

لغت نامه دهخدا

تالاب. ( اِ ) تال. ( برهان ). آبگیر و استخر را در هند تالاب گویند. ( فرهنگ نظام ). آبگیر و استخر وبرکه. ( ناظم الاطباء ). استخر. ( برهان ). غدیر. کول.

فرهنگ فارسی

آبگیر، حوض، استخر، برکه بزرگ، جایی که آب جمع شود
( اسم ) محلی که آبهای رود خانه ها و چشمه ها و احیانا آب باران در آنجا جمع شود و راکد بماند آبگیر استخر برکه.

فرهنگ معین

(اِ. ) آبگیر، استخر، برکه .

فرهنگ عمید

جایی که آب رودخانه یا باران جمع شود، آبگیر، حوض، استخر، برکه.

فرهنگستان زبان و ادب

{wetland} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] محدوده ای بینابین بوم سازگان های آبی و خاکی که مدتی از سال غرقاب می شود و مناسب رشد گیاهان آب رُست است

واژه نامه بختیاریکا

اَو گِر؛ اَو نشین؛ بَرم

دانشنامه عمومی

تالاب (فیلم). تالاب ( آلمانی: Feuchtgebiete ) یک فیلم درام کمدی است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
مرت بکر
کارلا یوری
اکسل میلبرگ
کریستف لتکوفسکی
ادگار زلگه
• هری بیر
عکس تالاب (فیلم)

تالاب (فیلم ۲۰۱۱). تالاب ( فرانسوی: Marécages ) یک فیلم درام کانادایی به کارگردانی گی ادوان است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. از بازیگران این فیلم می توان به پاسکال بوسیر اشاره کرد.
عکس تالاب (فیلم ۲۰۱۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تالاب (wetland)
(یا: زمین خیس) زیستگاه یا منطقه ای دایماً خیس در خشکی. زمین های خیس شامل مناطقی از مرداب، مانداب، باتلاق، دشت های سیلابی، و نواحی کم عمق ساحلیاند. زمین های خیس بسیار حاصل خیزند. در این نوع نواحی، آب های گرم پناهگاهی برای ماهیان و پوشش گیاهی انبوهی برای خوراک احشام فراهم می آورند و حیات وحش در آن ها فراوان است. خورها و لایه های جلبک دریایی، شانزده برابر بیش از اقیانوس های آزاد مولدند. این اصطلاح بیشتر منحصر به مناطق سیلابی طبیعی است که برای کشاورزی یا حیات وحش استفاده می شوند. مرتع آبی، نمونۀ معمولِ زمین خیس است که در آن، رودخانه حداقل سالی یک بار چمنزار را با سیلاب می پوشاند و موجب حاصل خیزی مجدد خاک می شود. در انگلستان، مجمع سلطنتی محافظت از پرندگان از زمین های خیسی به وسعت ۲,۸۰۰ هکتار، با استفاده از روش های کنترل سیلاب و دریچه های آب بند، محافظت می کند تا به صورت پناهگاه پرندگان مهاجر و گیاهان وحشی باقی بماند. تقریباً ۶۰ درصد از زمین های خیس دنیا تورب زارند و بنا به تصویب کنوانسیون رامسر در زمینۀ حفاظت از زمین های خیس (۱۹۹۹)، طرح های استفاده از تورب زارها باید مبتنی بر محافظت از باتلاق های تورب باشد.

مترادف ها

lagoon (اسم)
مرداب، چشمه اب گرم، تالاب

pond (اسم)
تالاب، دریاچه

فارسی به عربی

بحیرة , برکة

پیشنهاد کاربران

گَی
تالاب= تال آب
تال= تلخ
تالاب= اب تلخ = اب مانده= اب گل آلود=اب بد مزه
تالاب = انباشته شدن آب غیر قابل استفاده
تال متضاد شیرین
آبگیر و برکه
سمر - شمر
با سپاس از هومن
تال با tall لاتین و طول عربی یکی می باشد و به چم بالا و بلند و بزرگ است که در هر زبان کاربرد خودرا دارد اما اگر تِل باشد و تِلار بوده که در زبان فارسی به دلیل گرایش بیشتر از و و ا در تبدیل اوایی به تالار دگردیده باشد باید گفت که تِلار میشود. . .
...
[مشاهده متن کامل]

تالار = بسیار طولانی و بزرگ
تِلار = جمع کننده = نگر جایی بوده برای جمع شدن
تالاب = اب بزرگ و بلند = ؟؟؟
تِلاب = ابی که در جایی جمع شده یا می شود
دالان یا تالان = راه بزرگ و طولانی
گویا تِلاب درست تر است و واژه تِل سر هم به نگر اینکه مو هارا جمع نگه میدارد تِل نامیده شده پس بهتر است بگوییم تِلار نه تالار و در زبان مازندرانی به تالار همچنان تِلار میگویند.

تالاب از پیوند واژه “تال” به معنی بلند وبالا و واژه آب ساخته شده است که معنی بالای آب دارد.
تالاب از پیوند واژه" تال "به معنی بلند و بلندی وبالا و واژه " آب " ساخته شده است که که به جایی در بالای آب اشاره دارد.
با توجه به اطلاعات موجود در لغت نامه ها ، تهال در زبان هندی به معنی طبق است. اگر اصل واژه را تهالاب بدانیم، معنی آن به صورت طبق بزرگ آب در طبیعت ، که همان آبگیر و برکه است خواهد بود.
هور، حور
جایی که در ان اب زیادی جمع میشود و انجا میماند، ابگیر
جای آب
چایاب
برکه
خوش رفتاری
جایی که آب در آن جمع شود و بماند
آبگیر و تله اب است
ژی
جلگه
برکه ، آبگیر ، نورنجه
مرداب
جایی که در آن آب جمع میشود و میماند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس