هرچه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم.
سعدی.
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کارکار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش.
حافظ.
هیچ کاری بی تأمل صائبا گر خوب نیست بی تأمل آستین افشاندن از دنیا خوشست.
صائب.
|| درنگ کردن در کار. ( منتهی الارب ). عقب انداختن و توقف کردن. ( فرهنگ نظام ). || بایستادن در مجامعت . ( تاج المصادر بیهقی ).