تبرزین

/tabarzin/

معنی انگلیسی:
battle-ax, battle-axe, poleax, battle - axe, halberd

لغت نامه دهخدا

تبرزین. [ ت َ ب َ ] ( اِ مرکب ) ( از: تبر، آلت شکستن هیزم + زین ) سلاح. تبر سلاح . تبری را گویند که سپاهیان بر پهلوی زین بندند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از برهان ). نوعی از تبر باشد که سپاهیان در زین اسب نگاه دارند. ( غیاث اللغات ) ( از ناظم الاطباء ). تبری است فراخ سر بر زینش بندندو بدان کارزار کنند. ( شرفنامه منیری ). رجوع به انجمن آرا و آنندراج شود. تبری بوده از آلات جنگ که چون جنگیان آن را به زین اسب خود می بستند تبرزین نامیده شد. ( فرهنگ نظام ).کتاب امثال سلیمان 25: 18 که در ارمیا 51: 20 گوپال خوانده شده و در کتاب حزقیال 9: 2 تبر گفته شده است. اسلحه قتاله ای است و در بعضی از این آیات قصد از گرز و گوپال سنگینی میباشد که در جنگ در کار است. ( قاموس کتاب مقدس ص 245 ) :
از گواز و تش و انگشته و بهمان و فلان
تا تبرزین و دبوسی و رکاب و کمری.
کسایی.
به تیغ و تبرزین بزد گردنش
بخاک اندر افکند بیجان تنش.
فردوسی.
چو لشکر سراسر برآشوفتند
بگرز و تبرزین همی کوفتند.
فردوسی.
ز بس چاک چاک تبرزین وخود
روانها همی داد تن را درود.
فردوسی.
گویی مکنْش لعنت دیوانه ام که خیره
شکّر نهم تبرزد در موضع تبرزین.
ناصرخسرو.
شهد و طبرزدم ز ره معنی
گرچه بنام تیغ و تبرزینم.
ناصرخسرو.
نمدزینم نگردد خشک از این خون
تبرزینم تبرزین چون بود چون ؟
نظامی.
زره پوش را چون تبرزین زدی
گذر کردی از مرد و بر زین زدی.
( بوستان ).
گروهی گشته محکم بسته بر زین
گروهی خسته تیغ و تبرزین.
نزاری قهستانی ( از فرهنگ جهانگیری ).
و انوشیروان تبرزینی در دست داشت و بعضی گویند ناچخی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 90 ).
تبرزین بخون یلان گشته غرق
چو تاج خروسان جنگی بفرق.
عبداﷲ هاتفی ( از فرهنگ جهانگیری ).
|| مانند آن تبر را حالا هم درویشها دارند بهمان اسم. ( فرهنگ نظام ). و آن را درویشان در دست گیرند. ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به طبرزین شود. || نمک کوهی باشد و آن را بسبب مشابهت به نبات تبرزد، تبرزین گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). نمک سفید بلوری را نیز گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). و نمکی است کوهی که تبرزه نیز گویند. ( فرهنگ رشیدی ). بمعنی نمک تبرزد نیز آمده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نمک سنگی شفاف که نام دیگرش در تکلم نمک ترکی است. ( فرهنگ نظام ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- نوعی از تبر که سپاهیان در پهلوی زین می بستند و درویشان در دست میگرفتند.۲- نمک سفید بلوری .

فرهنگ معین

(تَ بَ ) (اِمر. ) نوعی سلاح به شکل تبر که در گذشه در پهلوی زین می بستند یا درویشان در دست می گرفتند.

فرهنگ عمید

۱. نوعی تبر که بعضی درویشان به دست می گیرند.
۲. سلاحی به شکل تبر با دستۀ آهنی که هنگام سواری در کنار زین اسب آویزان می کردند.
۳. [قدیمی] = تبرزد

دانشنامه عمومی

تَبَرزین به تبرهای جنگی گفته می شود که مورد استفاده ایرانیان بوده و دارای دو تیغه برنده بوده تیغه اول برگ شکل بوده و مخصوص بریدن تیغه دوم مثل کلنگ بوده و مخصوص شکافت زره و کلاه خود ارتش دشمن بوده[ ۱]
تبرزین از ابزارهای جنگی در دوره هخامنشیان بود و در روزگار ساسانیان، از جنگ افزار ارتش و واحدهای چریکی ارتش ساسانی و هخامنشی بوده که برای تکه تکه کردن ارتش دشمنان به کار می رفته در دوره های بعد تبرزین تنها کارایی نظامی نداشته بلکه یک نماد مخصوص دراویش بود که چهره ایی عارفانه به وجود آورده است. [ ۲]
عکس تبرزین

تبرزین (اروپایی). تبرزین اروپایی گونه ای از ابزارهای جنگی با دستهٔ بلند است که در قرون وسطی، پیاده نظام و شوالیه ها به فراوانی از آن استفاده می کرد.
ابزارهایی مانند تبرزین ( ایرانی ) ، ناچخ، تبر دانمارکی و باردیش ( تبرزین بلند ) هم وجود دارند که معمولاً با این نوع تبرزین اشتباه گرفته می شوند.
کاربرد تبرزین در اروپا به سدهٔ ۱۴ و ۱۵ میلادی بازمی گردد این تبرزین ها دستهٔ چوبی به درازای ۱٫۲ تا ۲ متر داشتند و یک سر فولادی داشتند البته در برخی موارد درازای دسته به ۲٫۴ متر نیز می رسید. طراحی بخش فولادی نیز در گذر زمان تغییر می کرد گاهی سری به شکل تبر و گاهی به شکل چکش داشت.
عکس تبرزین (اروپایی)

تبرزین (هندسه). تبرزین ( به انگلیسی: tomahawk ) ابزاری در هندسه است که از آن برای تقسیم کردن یک زاویه به سه قسمت مساوی ( تثلیث زاویه ) استفاده می کنند. شکل ظاهری آن، شامل یک نیم دایره و دو پاره خط است که به صورتی قرار دارند که شکل یک تبرزین را تداعی می کند که یک نوع تبر آمریکایی است. ابزاری مشابه نیز وجد داشته که به آن چاقوی کفاش گفته می شده، ولی امروزه این نام بیشتر به شکل هندسی دیگری به نام Arbelos اطلاق می شود. ( یک مثلث با اضلاع منحنی که توسط سه نیم دایرهٔ مماس برهم، تشکیل می شود )
شکل اصلی تبرزین، شامل این اجزاء می شود: یک نیم دایره ( تیغهٔ تبر ) ، یک پاره خط به اندازهٔ شعاع نیم دایره که در راستای قطر آن ادامه داده شده است ( نوک یا سوزن تبر ) و یک پاره خط به اندازهٔ دلخواه ( به عنوان دستهٔ تبر ) عمود بر قطر نیم دایره. برای ساختن این ابزار به صورت فیزیکی، ممکن است دسته و نوک ( سوزن ) آن، ضخیم تر در نظر گرفته شود، به اندازه ای که پاره خط موازی با دستهٔ تبر، همچنان بخشی از محدودهٔ شکل هندسی باشد. برخلاف روش تثلیث زاویه با گونیا، طرف دیگر دسته ( که ضخیم تر می شود ) لازم نیست که موازی با پاره خط آن ساخته شود.
در برخی منابع به جای نیم دایره از دایرهٔ کامل استفاده می شود، یا تبرزین از قسمت نیم دایره هم موازی با قطر آن نیز ضخیم می شود، اما این تغییرات تفاوتی در عملکرد تبرزین به عنوان یک ابزار تثلیث زاویه ایجاد نمی کند.
برای تثلیث زاویه با تبرزین، آن را به صورتی قرار می دهیم که دستهٔ آن از رأس زاویه بگذرد، همین طور یکی از اضلاع زاویه باید با نیم دایرهٔ تبرزین مماس شود و همچنین سوزن آن با ضلع دیگر زاویه برخورد کند. یکی از خطوطی که زاویه را به سه قسمت مساوی تقسیم می کند، پاره خط دستهٔ تبر است و خط دیگر، از مرکز نیم دایره می گذرد. اگر زاویه ای بسیار حاده ( تند ) باشد، با توجه به طول دستهٔ تبرزین، ممکن است نتوان تبرزین را داخل زاویه قرار داد. اما این مشکل را می توان با این راهکار برطرف کرد؛ زاویه را ( اضلاع آن را ) تا زمانی که تبرزین داخل آن قرار بگیرد، دو برابر می کنیم، حال پس از انجام تثلیث زاویه، آن را نصف کنیم تا ( اضلاع آن ) به اندازهٔ اولیه بازگردد.
اگر رأس زاویه را A، نقطهٔ مماس نیم دایره را B، مرکز نیم دایره را C، ابتدای دستهٔ تبر را D، و سوزن تبر را E بنامیم، آنگاه مثلث های ACD و ADE هر دو مثلث های قائم الزاویه ای هستند که دارای قاعده و ارتفاع یکسان هستند، پس با یکدیگر متشابه هستند. به علت این که ضلع های AB و BC هرکدام به ترتیب مماس بر نیم دایره و شعاع نیم دایره در نظر گرفته شده اند، بنابراین تشکیل زاویهٔ قائمه می دهند، بنابراین مثلث ABC نیز قائم الزاویه است. همچنین این مثلث، وتری مشترک با مثلث ACD دارد و همچنین BC = CD، بنابراین این مثلث نیز با دو مثلث دیگر متشابه است که بیانگر این است که سه زاویه ای که در رأس زاویهٔ اصلی ایجاد شده است، با یکدیگر برابر هستند.
عکس تبرزین (هندسه)عکس تبرزین (هندسه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مترادف ها

ax (اسم)
تبر، تیشه، تبر زین، تبر دو دم

battle ax (اسم)
تبر، تبر زین

axe (اسم)
تبر، تیشه، تبر زین، تبر دو دم

battle axe (اسم)
تبر، تبر زین

halberd (اسم)
تبر زین، نیزه

tomahawk (اسم)
تبر زین

فارسی به عربی

فاس

پیشنهاد کاربران

تبر زین tebar zin , تبر زینت داده شده ، تبر کوچکی و زیبایی که درویشان در دست می گرفتند ، روی تبر نقوش وکلماتی کنده کاری شده بود وکار تبر انجام نمی داد ، وفقط نمایشی بود ، همانند کشکول که نمادی از محل نزول رزق وروزی بر دوش درویش بود
نجک

بپرس