تحصب

لغت نامه دهخدا

تحصب. [ ت َ ح َص ْ ص ُ ] ( ع مص ) برآمدن کبوتر بسوی صحرا در طلب دانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).

پیشنهاد کاربران

بپرس