ترجیح
/tarjih/
مترادف ترجیح: اولویت، برتری، تقدم، رجحان، مزیت
برابر پارسی: برتری، برتری دادن، به شماری، والایی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- ترجیح بلامرجح ؛ چیزی را برتری و فضیلت دادن که سزاوار نباشد. ( ناظم الاطباء ). مقدم داشتن شخصی یا چیزی یا حکمی را بر دیگری بدون هیچگونه رجحان و برتری.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) فزون داشتن فزونی دادن برتری دادن مزیت دادن . ۲- ( اسم ) فزونی برتری . جمع : ترجیحات . یا ترجیح بلا مرجح.فزونی دادن نه در جای فزونی( بی آنکه مای. فزونی در کار باشد ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. برتری.
مترادف ها
ترفیع، مزیت، برتری، تقدم، رجحان، ترجیح، اولویت، صلیقه
برتری، تشخیص، سر بلندی، امتیاز، تمیز، فرق، رجحان، ترجیح
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
( To select ) :با پرسونی و موشکافانه برگزیدن:هم سنگ پهلویش: ( wizidan ) ٬ ( wēxtan ) :
( wēxtan ) : ( 𐬬𐬉𐬑 ( To select ) :با پرسونی و موشکافانه برگزیدن:هم سنگ پهلویش: ( wizidan ) ٬ ( wēxtan ) :ویزیدن ٬ ویختن.
... [مشاهده متن کامل]
( wēxtan ) : ( 𐬬𐬉𐬑𐬙𐬀𐬥. ) :وِیختن٬ ویخت٬ ویخته٬ ویز٬ نام پوینده:ویختار٬ نام کنش:ویزیشن.
( wizidan ) : ( 𐬬𐬌𐬰𐬌𐬛𐬀𐬥. ) : ویزیدن٬ ویزید٬ ویزیده٬ ویزین٬ نام پوینده:ویزیدار٬ نام کنش:ویزنیشن.
( superior ) : ( Abar ) : ( 𐬀𐬠𐬀𐬭. ) : اَبَر.
واچ پیشنهادی برای ترجیح ( preference ) : اَبَرویز٬ اَبَرویزیشن.
گزینش: ( wizēn ) :ویزِین٬ ( wizin ) : ویزین٬ اندر اپاختر ( شمال ) ایران زمین هنگام برداشت برنج از واچ ویجین بهره جویی می شود که به چم جدا کردن موشکافانه ی برنج است.
( wēxtan ) : ( 𐬬𐬉𐬑 ( To select ) :با پرسونی و موشکافانه برگزیدن:هم سنگ پهلویش: ( wizidan ) ٬ ( wēxtan ) :ویزیدن ٬ ویختن.
... [مشاهده متن کامل]
( wēxtan ) : ( 𐬬𐬉𐬑𐬙𐬀𐬥. ) :وِیختن٬ ویخت٬ ویخته٬ ویز٬ نام پوینده:ویختار٬ نام کنش:ویزیشن.
( wizidan ) : ( 𐬬𐬌𐬰𐬌𐬛𐬀𐬥. ) : ویزیدن٬ ویزید٬ ویزیده٬ ویزین٬ نام پوینده:ویزیدار٬ نام کنش:ویزنیشن.
( superior ) : ( Abar ) : ( 𐬀𐬠𐬀𐬭. ) : اَبَر.
واچ پیشنهادی برای ترجیح ( preference ) : اَبَرویز٬ اَبَرویزیشن.
گزینش: ( wizēn ) :ویزِین٬ ( wizin ) : ویزین٬ اندر اپاختر ( شمال ) ایران زمین هنگام برداشت برنج از واچ ویجین بهره جویی می شود که به چم جدا کردن موشکافانه ی برنج است.
مصلحت دیدن. . .
به دیگران ترجیح دادن. . .
برتری ِ افکار
به دیگران ترجیح دادن. . .
برتری ِ افکار
ترجیح: کسی یا چیزی یا کاری را مهم تر، برتر یا بهتر دانستن. ( https://www. cnrtl. fr/definition )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویژید ( پارتی ) ، سربر sarbar ( خراسانی ) ، فاج fAj ( سنسکریت: bhaj ) ، سمروچ samruc.
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویژید ( پارتی ) ، سربر sarbar ( خراسانی ) ، فاج fAj ( سنسکریت: bhaj ) ، سمروچ samruc.
تَرجیح:
١. پسند، گزینش، برتری، برتریدهی، فزونیدهی؛ گرایشِ بیشتر، دلبستگیِ بیشتر، عشقِ بیشتر
١. پسند، گزینش، برتری، برتریدهی، فزونیدهی؛ گرایشِ بیشتر، دلبستگیِ بیشتر، عشقِ بیشتر
بچه ها ترجیح بهمترادف
برگزیدن و استفاده کردن و به کار گیری ، پسند کردن
پسند،
پسندیدن = ترجیح دادن
پسندیدن = ترجیح دادن
اگر واژه ایرانی نیست ( چون دست کم هفتاد درصد عربی ایرانی و مانده ، عبری و سریانی و . . . است ما واژه ای که براستی عربی باشد ، کم داریم ) برابر درستش "گرایش بیشتر " است ، مثلن ، من گرایش بیشترم دختر بلوند است
ترجیح دادن = بَرپسندیدن
ترجیح : باما
بَراَرجیدَن.
برتری دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)