تردید

/tardid/

مترادف تردید: ارتیاب، احتمال، تردد، حیرت، دودلی، ریب، شبهه، شک، ظن، وسواس، دودل بودن، مردد بودن

برابر پارسی: دودلی، دودل بودن، گمان

معنی انگلیسی:
boubt, hesitation, doubt, indecision, scruple, ambivalence, compunction, demur, discredit, dubiety, hesitancy, incertitude, irresolution, oscillation, question, scrupulosity, second thought, uncertainty, vacillation, vibration, turpeth

لغت نامه دهخدا

تردید. [ ت َ ] ( ع مص ) بسی واگردانیدن. ( تاج المصادربیهقی ) ( زوزنی ). بسیار گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) بازگردانیدن و بازآوردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به ردّ و مردّ و مردود و ردیدی شود. || تردید قول ؛ تکرار آن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || نزد اصولیان و منطقیان ، همان سبر و تقسیم است یعنی ایراد اوصاف مقیس علیه وابطال بعض آن اوصاف تا باقی اوصاف در علیت بودن متعین شود چنانکه گویند: علت حدوث خانه یا فراهم آمدن [اجزاء آنست با یکدیگر ] و یا امکان ، اما امکان نمیتواند علت حدوث باشد بدلیل خلف زیرا صفات واجب الوجود،بذاتها ممکن است و در واجب الوجود حادث نیست ، پس چون امکان ، علت حدوث نیست متعین است که فراهم آمدن [ اجزاء ] علت حدوث خانه است. و نیز گویند، علت حرمت خمریا صفت مست کنندگی آنست یا آب انگور بودن آن یا هر دو و چون عنوان غیرماء و غیرمسکر بودن چنان نیست که علیت اِسکار را باطل سازد، پس مسکر بودن در علیت متعین میشود. || ( اصطلاح بدیع ) عبارت است از این که لفظی را مکرر نمایند و معانی متعدده از آن قصد کنند چنانکه در این ابیات شیخ صفی الدین الحلی ( ره ):
له السلام من اﷲ السلام و فی
دارالسلام تراه شافع الامم.
جز غم بجهان هیچ نداریم ولیکن
گر هیچ نداریم غم هیچ نداریم.
زین دست که دیدار تو دل می برد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را.
( از هنجار گفتار ص 257 ).
|| دودله نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زبون و فاسد گردانیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || عدم موافقت و تعرض و مخالفت. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) شک و دودلی : و بی تردید بباید دانست که اگر کسی امام اعظم را خلافی اندیشد، خلل آن به اطراف و نواحی مملکت او بازگردد. ( کلیله و دمنه ).
- امثال :
تردید بین نفی و اثبات شق ثالث ندارد ؛ چون گویی یا این باشد یا غیر این ، سیُمی در میان نتواند بود. ( امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 544 ).

فرهنگ فارسی

ردکردن، بازگردانیدن، مرددبودن، دودله بودن
۱- ( مصدر ) دو دل کردن دو دله ساختن . ۲- باز پس دادن رد کردن .۳-( اسم ) دو دلی . جمع : تردیدات .
بسی وا گردانیدن . بسیار گردانیدن . باز گردانیدن و باز آوردن . یا تردید قول تکرار آن .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دو دل کردن .

فرهنگ عمید

۱. مردد بودن، دودله بودن.
۲. [قدیمی] رد کردن، بازگردانیدن.

واژه نامه بختیاریکا

اَی دِل مَی دِل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تردید (ابهام زدایی). تردید ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تردید، حالت نفسانی ناشی از تردید بین دو یا چند طرف، بدون رجحان داشتن هیچ یک از طرفین• تردید (علوم قرآنی)، تکرار لفظ و ایجاد ارتباط معنایی متفاوت، از اسلوب های بدیعی قرآن
...

[ویکی فقه] تردید (علوم قرآنی). تردید به تکرار لفظ و ایجاد ارتباط معنایی متفاوت اطلاق می شود و از اسلوب های بدیعی قرآن می باشد.
«تردید» یکی از اسلوب های بدیعی قرآن، و به این معناست که گوینده، لفظی را مکرر بیاورد و به اعتبار اختلاف جایگاه نحوی آن در کلام ، ارتباط معنایی متعدد از آن قصد کند؛
مثال
۱. (... حتی نؤتی مثل ما اوتی رسل الله الله اعلم حیث یجعل رسالته...) ؛ "تا اینکه نظیر آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما(نیز) داده شود خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد". «الله» اول مضاف الیه و «الله» دوم مبتدا است.۲. (... ولکن اکثر الناس لا یعلمون یعلمون ظاهرا من الحیاة...) ؛ "ولی بیشتر مردم نمی دانند، از زندگی دنیا ظاهری را می شناسند".

دانشنامه عمومی

تردید (آلبوم موسیقی). تردید ( اسپانیایی: Entre dos aguas ) نام یک آلبوم گردآوری شده اثرِ گیتاریست مشهور اسپانیولی «پاکو د لوسیا» است که در سال ۱۹۷۵ میلادی منتشر شد.
عنوان این آلبوم یعنی «Entre dos aguas» اصطلاحی در زبان اسپانیولی است و هنگامی به کار می رود که فردی در تصمیم گیری خود، دچار تردید و دودلی است.
عکس تردید (آلبوم موسیقی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

جدول کلمات

شک

مترادف ها

wavering (اسم)
تردید

hesitance (اسم)
دودلی، تردید، درنگ

indecision (اسم)
دودلی، تامل، تردید، بی تصمیمی، بی عزمی

doubt (اسم)
دودلی، گمان، نا معلومی، شک، تردید، شبهه

hesitancy (اسم)
دودلی، تردید، درنگ

uncertainty (اسم)
نا معلومی، شک، تردید، چیز نامعلوم، بلاتلکیفی

vibration (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، لرزش، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، تموج

query (اسم)
تردید، جستار، پرس و جو، پرسش، استفسار، سوال

suspicion (اسم)
ظن، بدگمانی، سوء ظن، تردید، تو هم

skepticism (اسم)
شک، تردید، شک گرایی، فلسفه شکاکی و بدبینی، انتقاد مضر و از روی بدبینی

dubiety (اسم)
شک، تردید

shilly-shally (اسم)
تردید

irresolution (اسم)
تردید، بی عزمی

qualm (اسم)
بیم، تردید، عدم اطمینان، حالت تهوع، ناخوشی همه جاگیر

scruple (اسم)
ذره، بیم، تردید، اندک، محظور اخلاقی، واحد سنجش چیز جزئی، نهی اخلاقی، وسواس باک

vibratility (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، قابلیت ارتعاش

vibrational (صفت)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش

فارسی به عربی

تردد , شک , علق

پیشنهاد کاربران

دل گمانی
بیفگن مر مرا از دل گمانی
مرا آن گو تو دیدی عیانی
ویس و رامین
�تر� یا �ترا� پیشوند در زبان فارسی به معنی جابجایی مانند تراوش، تراکنش، ترابری، ترجمه یا ترگومان و . . .
دید هم که از دیدن میاد
قبول نداشتن
شک داشتن
دودل بودن ، مردد بودن، شک
درآمیختگیِ رای ؛ شک و تردید و حیرت. و رجوع به آمیختگی و آمیختن شود.
شک، بیناوهگی
ارتیاب، احتمال، تردد، حیرت، دودلی، ریب، شبهه، شک، ظن، وسواس، دودل بودن، مردد بودن
شک داشتن
دودل بودن

شک کردن پرسمان از خود بابت چگونگی یا انجام دادن کاری
تر+دید=هنگامی شما چشماتون تر ( خیس ) است نمیتونید از چیزی میبینید هوگمان ( مطمئن ) باشید از همین رو تردید برابر با شک میباشد.
واژه تردید ایرانی است و از تردید عربی جداست.
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
شک ŝak ( پهلوی ) ( سنسکریت: شَنک ŝank )
ویکپ vikap ( سنسکریت: ویکَلپَ vikalpa )
ویچاریت viĉãrit ( سنسکریت: ویچاریتَ viĉãrita )
دانیوه dãnive ( کردی: دانه وه )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس