تروریست

/terorist/

مترادف تروریست: آدم کش، عامل ترور، قاتل، طرفدار ترور، وحشت گرا

برابر پارسی: دهشت افکن

معنی انگلیسی:
terrorist

لغت نامه دهخدا

تروریست. [ ت ِ رُ ری ] ( فرانسوی ، ص ، اِ ) مأخوذ از ترور فرانسه ، کسی که طرفدار اصول تشدد باشد. طرفدار شدت عمل و ایجاد رعب و ترس. این کلمه در زبان فارسی متداول به شخصی اطلاق میشود که با اسلحه مرتکب قتل سیاسی شود. و رجوع به ترور و تروریسم شود.

فرهنگ فارسی

عامل ترور، طرفدارترور، آدم کش، ایجادوحشت وهراس
ماخوذ از ترور فرانسه کسیکه طرفدار اصول تشدید باشد ٠

فرهنگ معین

( ~. ) [ فر. ] (اِ. ) آن که اقدام به سوء قصد یا کشتن کسی می کند (سیاسی ).

فرهنگ عمید

۱. فرد یا گروهی که اقدام به ترور کند، آدم کش.
۲. فرد یا گروهی که ترور را شیوۀ مناسبی برای نیل به اهداف خود می دانند.

پیشنهاد کاربران

در ترکی برای این کلمه معادل خوبی وجود داره بنام آلکاچی یا آلقاچی در مفهوم تروریست ریشش بر میگرده به پیش تورکی آلک در مفهوم از میان بردارنده و نابود گرد
آلقا بولوک:تیم ترور
به گروه فرقه یا افرادی که یک تروریسم رو قبول داشته باشن میگن تروریست
تروریسم یعنی اینکه از خشونت وظلم به شیوه های غیراخلاقی استفاده کرد مخصوصا علیه غیر نظامی ها
به کشور هایی که سیاست تروریسم رو دنبال کرده باشن توتالیتر میگن
خفته کش
وحشت افکن
واژه ی ترور از ترس پارسی گرفته شده! ترس افکنی
واژه پارسی که می توان جایگزین ( ( تروریست ) ) کرد، افزون بر دهشت افکن، واژه ( ( زَدارکامه ) ) می باشد. این واژه در نسک بُندَهش آمده و از تکواژهای زد ( بن گذشته زدن ) ، پسوند آر ( همچون بستار، کردار، گفتار ) ، کام و ه ساخته شده است و به مانای ( ( کسی که میل به ویرانی، تباهی و کشت و کشتار ) ) دارد، بکار برده می شود. تروریسم= زَدارکامگی
...
[مشاهده متن کامل]

واژه تروریسم را نباید کرانمند به کشتارگر ی گرفت، چراکه یک تروریست خواهان ویرانی و نابودی هر آن مکان و اندیشه ای است که نمی پذیرد.

دهشت گر تروریست
دهشت ترور
دهشت گری تروریسم

نهانکش
کشتارگر

بپرس