ترک

/tarak/

مترادف ترک: آذری، ترک تبار، ترک نژاد، آذربایجانی | ثلمه، چاک، درز، رخنه، سوراخ، شکاف، فاق، منفذ، تروتازه، مرطوب، نوعی حلوا | رها، صرفنظر، واگذاری، واگذار، ول، دست کشیدن، هشتن، کلاه خود، مغفر، سوار پشت سر

برابر پارسی: واگذاشتن، واهشتن، رهاکردن

معنی انگلیسی:
abandonment, turk, turkish, [infml.] crevice, creck, break, breakaway, chink, cleavage, cleft, crack, defection, dereliction, desertion, fission, fissure, flaw, leak, renunciation, rift, split, back, pillion

لغت نامه دهخدا

ترک. [ ت ُ ] ( ص ، اِ ) نقیض تازیک باشد. گویند ترکان از اولاد یافث بن نوح اند. ( برهان ). نام طایفه ای است در ترکستان که تاتار و مغول و سایر اتراک از آن طایفه اند و زبان ایشان معین است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). گروهی از اولاد یافث بن نوح. ( ناظم الاطباء ). نام قومی منسوب به ترک که مردی بود از فرزندان نوح علیه السلام. ( غیاث اللغات ). ج ، اتراک. ( ناظم الاطباء ). نقیض تازیک طایفه بزرگی از طوایف انسانی را گویند. ج ، ترکان. ( ناظم الاطباء ). نام ترک بعنوان قومی بدوی نخستین بار در قرن ششم میلادی دیده میشود. در همان قرن ترکان دولتی نیرومند و بدوی تأسیس کردند که از مغولستان و سرحد شمالی چین تا بحر اسود امتداد داشته است. مؤسس حکومت مزبور که چینیان او را «تومن » نامند. در کتیبه های ترکی بومن در سال 552 م. درگذشت و برادرش «ایستامی » ( در طبری ج 1 ص 895 و896: سنجبوخاقان ) که در مغرب فتوحاتی کرده ، ظاهراً تا سال 576 م. زیسته است این دو برادر گویا از آغاز مستقل از یکدیگر حکومت می کردند. چینیان از دولت مزبور بنام امپراطوری ترکان شمال و مشرق یاد کرده اند. درسال 581 م. تحت نفوذ سلسله چینی «سویی » این دو امپراطوری بطور قطع از یکدیگر جدا شدند و بعدها هر دو تابع سلسله چینی «تانگ » ( 618 - 907 م. ) گردیدند. در حدود سال 682 م. ترکان شمال موفق شدند استقلال خود را بدست آورند. درباره روابط این ترکان قدیم و اخلاق آنان بحث های بسیار شده است... برای اطلاع بیشتر رجوع به دائرة المعارف اسلام ذیل ترک شود. سلسله های ترک که در ایران دوره اسلامی سلطنت کرده اند غزنویان ( 351 - 555 هَ. ق. ) سلجوقیان ( 429 هَ. ق. - اواخر قرن ششم ) خوارزمشاهیان ( 470 - 628 هَ. ق. ) ( از حاشیه برهان چ معین ) :
کسی را ز ترکان نباشد خرد
کز اندیشه خویش رامش برد.
فردوسی.
بخندید و آنگه بافسوس گفت
که ترکان ز ایران نیابند جفت.
فردوسی.
که ترکان بدیدن پریچهره اند
بجنگ اندرون پاک بی بهره اند.
فردوسی.
میغ چون ترکی آشفته ، که تیر اندازد
برق تیر است مر او را مگرو رخش کمان.
( از لغت فرس ص 215 ).
کیست از تازک و از ترک در این صدر بزرگ
که نه اندر دل وی دوستتری از زر و سیم.
ابوحنیفه اسکافی ( از تاریخ بیهقی ).
چون شراب نیرو گرفتی ترکان این دو سالار را به ترکی ستودندی.( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 220 ). کسان گماریم تا تضریبها می سازند و آنچه ترکان و این دو سالار گویند فراختر زیادتیها می کنند و بازمی نمایند. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 221 ). و این ترک ابله [طغرل ، حاجب امیر یوسف ] این چربک بخورد و ندانست که کفران نعمت شوم باشد. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 250 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نام ترک بعنوان قومی بدوی نخستین باردر قرن ششم م. دیده میشود. در همان قرن ترکان دولتی بدوی تاسیس کردند که از مغولستان و سرحد شمالی چین تابحراسودامتداد داشته است.در سال ۵۵۲ م. در گذشت و برادرش ظاهرا تا سال ۵۷۶ زیسته. چینیان از دولت مذبور بنام امپراتوری ترکان مشرق یاد کردند. در سال ۵۸۱ تحت نفوذ سلسه چینی این دو امپراتوری بطور قطع از یکدیگر جدا شدند. حدود سال ۶۸۲ ترکان شمالی موفق شدند استقلال خود را بدست آورند.درباره روابط این ترکان قدیم واخلاف آنان گفتگوهای بسیارشدهکه اینجامجال بحث از آنها نیست . سلسله های ترک که در ایران دوره اسلامی سلطنت کردهاند ازین قرارند: غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهی.
( اسم ) ۱- شکاف رخنه . ۲- شکاف کوه و زمینفواصلی که بین دو قطعه زمین بر اثر زلزله و حرکات دیگر کوه زایی تشکیل گردد تراک .
ناک کوهی است میان ترکستان شوروی و ترکستان شرقی متعلق به چین .

فرهنگ معین

(تَ رَ ) (اِ. ) شکاف ، رخنه .
( ~. ) (اِ. ) هر صدا و آوازی که از شکستن و ترکیدن چیزی آید.
( ~. ) [ ع . ] (مص م . ) واگذاشتن ، رها کردن .
( ~. ) (اِ. ) کسی که پشت سر سوار (اسب ، موتور و... ) می نشیند.
(تُ ) (اِ. ) زیباروی ، معشوق .
(تَ ) (اِ. ) ترگ ، کلاهخود، مغفر.

فرهنگ عمید

۱. وا گذاشتن، ول کردن، رها کردن.
۲. دست برداشتن از کاری.
۱. شعبۀ بزرگی از نژاد سفید پوست بومی آسیای مرکزی که به زبان ترکی تکلم می کنند.
۲. (اسم، صفت ) هریک از افراد این نژاد.
۳. (اسم، صفت ) هریک از افراد با نژادهای دیگر که به زبان ترکی تکلم می کنند: ترک تبریز.
۴. (اسم، صفت ) از مردم کشور ترکیه.
۵. (اسم، صفت ) [قدیمی، مجاز] زیباروی.
۶. (اسم، صفت ) [قدیمی، مجاز] غارتگر.
۷. (اسم، صفت ) [قدیمی، مجاز] سپاهی، جنگجو.
۸. [قدیمی، مجاز] معشوق.
۹. (موسیقی ) = بیات۲ * بیات تُرک
۱. مرطوب.
۲. تروتازه.
۳. (اسم، صفت ) دوشیزه و دختر زیبا.
۴. (اسم ) نوعی حلوا که از قند و نشاسته و تخم ریحان درست کنند.
۱. کلاه آهنی که در جنگ بر سر گذارند، کلاه خود، مغفر.
۲. درز کلاه یا تکه های پارچه که به کلاه دوخته شود.
۳. نوعی کلاه درویشی که دوازده ترک دارد و هر ترک نشانۀ ترک یک فعل ناشایسته و طلب یک عمل نیک است، تاج. &delta، گویند شاه اسماعیل صفوی برای ترویج مذهب شیعه فرمان داد کلاه های دوازده ترک دوختند و در هر ترکی نام یکی از دوازده امام را نوشتند.
۴. پشت سر سوار در روی مرکب.
۱. شکاف، رخنه.
۲. (اسم صوت ) ‹تراک، طراق، تراغ› صدایی که از شکستن یا ترکیدن چیزی برآید.
۳. [قدیمی] خندقی که گرداگرد حصار و قلعه حفر کنند.

فرهنگستان زبان و ادب

{crack} [زمین شناسی] هر شکستگی بازی که دو بخش آن از هم جدا نشده باشد

گویش مازنی

/terk/ ترک – نژاد ترک – ترک زبان & قسمت پشت زین اسب و پالان خر وغیره - پشت & کبوتر صحرایی & تر، پسوند تفصیلی وک پسوند تقلیل می باشدمانند: کمترک یعنی: اندازه ای پایین تر از کمتر & ترک شکاف

واژه نامه بختیاریکا

( تَرَک ) شَق؛ هُقُره؛ لفکه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ترک یعنی انجام ندادن، مقابل فعل است.
ترک، در فقه موضوع احکام پنجگانه تکلیفی قرار گرفته است.

حرام
وجوب هر فعل، مقتضی حرمت ترک آن- که نقیض فعل «ضدّ عام» به شمارمی‏رود-‏باشد. البتّه در اینکه حرمت ترک، عقلی است یا شرعی مولوی، اختلاف است.


واجب
میان فقها در متعلق نهی اختلاف است. برخی، مطلوب در نهی را «ترک»- که امری عدمی است- دانسته و حکم به وجوب آن کرده‏اند

مستحب و مکروه
...

[ویکی الکتاب] معنی تَرَکَ: ترک کرد
معنی مَا تَرَکَ: وا نمی گذاشت - رها نمی کرد
معنی مَا وَدَّعَکَ: تو را ترک نکرده ( از مصدر تودیع به معنی ترک کردن)
معنی نَّتْرُکَ: که ترک کنیم
معنی تَرَکْتُ: ترک کردم
معنی مَهْجُوراً: متروک - ترک شده
معنی هَجْراً: ترک و جدایی
معنی تَرَکْتُمُوهَا: آن را ترک کردید
معنی تَرَکُواْ: بر جا گذاشتند-ترک کردند
معنی تَارِکٌ: ترک کننده
معنی تَارِکُواْ: ترک کننده ها
معنی تَارِکِی: ترک کننده ها
تکرار در قرآن: ۴۳(بار)
واگذاشتن برای مردان بهره‏ای است از آنچه پدر و مادر و نزدیکان واگذاشته‏اند. ترک در ترک عمدی و غیر عمدی هر دو به کار می‏رود غیر عمدی مثل آیه فوق، و عمدی مثل . در آیه ، که درباره چند نفر از پیغمبران آمده مراد از آن نام نیک یا بقاء شریعت آنهاست و «ترکنا» در باقی گذاردن به کار رفته است. به نظر المیزان مراد از آن بقاء شریعت آنها است تا روز قیامت. چنانکه در ، نیز آنطور گفته است. مجمع البیان گوید: ترکنا به معنی اَبْقَیْنا است. اقرب الموارد گفته: «تَرَکَهذ: خَلّاه... وَ اَبْقاهُ» ناگفته نماند باقی گذاشتن با واگذاشتن می‏سازد زیرا دست کشیدن از چیزی فی الواقع باقی گذاشتن آنست.

[ویکی فقه] ترک (رودخانه). تِرِک (به روسی: Те́рек)، (به گرجی: თერგი) رودخانه ای است در ناحیه قفقاز شمالی که از گرجستان سرچشمه گرفته و پس از پیمودن یک مسیر طولانی در داخل سرزمین های روسیه، در پایان به دریای خزر می ریزد.جنگ و درگیری بین مسلمانان قفقاز و قوای روسیه در پیرامون تِرِک در دوره هولاکو، شاه عباس دوم، شیخ منصور (تا اواخر سدۀ ۱۸م) و جنگ جهانی دوم از وقایع تاریخی مرتبط با این عنوان است. در این مقاله اشاره هایی اجمالی به این وقایع خواهیم کرد.
تِرِک، رودخانه ای در شمال قفقاز. این رود با درازای حدود ۶۰۰ کم ، در شمال شرقی قفقاز در دو کشور جمهوری گرجستان و جمهوری فدرال روسیه جریان دارد و مساحت حوضۀ آبریز آن حدود ۴۳ هزار کمـ۲ است.۱. Trk (ترک)۲. Tukiue (توکیو)۳. Tutsziue (توتسزوو)۴. Tu-che (تو-چه)۵. Torkhoy (ترخی)۶. Trkt (ترکت)۷. Trkz (ترکز)۸. Turkyt (تورکیت)تـرک از دامنـه های جنوبی کـوه های قفقاز بـزرگ از رشته ـ کوه های آب پخشان و یخچال های کوه زیلگاخوخ در گرجستان سرچشمه می گیرد و به سوی شمال جریان می یابد و از راه تنگۀ داریال به سمت شهر ولادی قفقاز، مرکز جمهوری خودمختار آلان (اوستیای شمالی سابق) در فدراسیون روسیه جریان یافته، در شمال این شهر با دریافت چندین شاخابه به مسیر خود ادامه می دهد و در شمال شهر مایسکی به سمت شرق تغییر جهت داده، به رودی پرآب بدل می گردد. پس از آبیاری شهرها و روستاهای بسیار، در شمال جمهوری های خودمختار اینگوش و چچـن، در شمال غـربی شهر گـودِرمس با جهـت غربـی ـ شمال شرقی تا جنوب شهر قیزلار در جمهوری خودمختار داغستان پیش می رود و رود سونژا به آن می پیوندد و پس از پیمودن مسیری، دلتـایی بـاتلاقی بـه وسعت حـدود ۰۰۰۴ کم ۲ تشکیل می دهد و در خلیج آقراخان به دریای مازندران می ریزد.
GeograficheckiĮ entsiklopedicheskiĮ slovar, Moscow, ۱۹۸۶، ج۱، ص۴۲۴.
بر اساس آگاهیهای موجود، سرزمین های پیرامون رود ترک از سدۀ ۳ق م می بایست محل آمد و شد اقوام چادرنشین آلان (ه م) بوده باشد،
Grousset, R, LEmpire des Steppes, Paris, ۱۹۴۸، ج۱، ص۱۱۶.
(۱) آوتر خانُف، عبدالرحمان، مسئلۀ اقلیتهای ملی در شوروی، ترجمۀ فتح الله دیده بان، تهران، ۱۳۷۱ش.(۲) براکساپ، مری، روسیه و قفقاز شمالی، دو قرن مبارزۀ مسلمانان قفقاز، ترجمۀ غلامرضا تهامی، تهران، ۱۳۷۷ش.(۳) بینگسن، الکساندر و مری براکساپ، مسلمانان شوروی، گذشته حال و آینده، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۰ش.(۴) جنگ کبیر میهنی اتحاد جماهیر شوروی، ۱۹۴۱-۱۹۴۵م، ترجمۀ ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۶۱ش.(۵) حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.(۶) رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.(۷) گوگچه، جمال، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، ترجمۀ وهاب ولی، تهران، ۱۳۷۳ش.(۸) مترولی، روئین، گرجستان، ترجمۀ بهرام امیر احمدیان، تهران، ۱۳۷۵ش.(۹) وحید قزوینی، محمدطاهر، عباس نامه، به کوشش ابراهیم دهگان، اراک، ۱۳۲۹ش.(۱۰) Baddeley, J F, The Russian Conquest of the Caucasus, Richmond, ۱۹۹۹.(۱۱) Barthold, W W, Sochineniya, Moscow, ۱۹۶۵.(۱۲) Blanch, L, The Sabres of Paradise, London, ۱۹۶۰.(۱۳) Britannica Atlas, Chicago, ۱۹۹۶.(۱۴) The Columbia Encyclopedia, ۲۰۰۱-۲۰۰۵.(۱۵) EI۲.(۱۶) Encarta reference Library, ۲۰۰۴.(۱۷) Gammer, M, Muslim Resistance to the Tsar, London, ۱۹۹۴.(۱۸) GeograficheckiĮ entsiklopedicheskiĮ slovar, Moscow, ۱۹۸۶.(۱۹) Grousset, R, LEmpire des Steppes, Paris, ۱۹۴۸.(۲۰) GSE.(۲۱) Howorth, H H, History of the Mongols, New York, ۱۸۷۶.

[ویکی فقه] ترک (قوم). تاریخ قوم ترک به قرن ششم میلادی بر می گردد. و در کشورهایی همچون مغولستان، چین، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران، جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، قبرس، یونان، گستره مهاجرت داشتند. و در آسیای شمالی، مرکزی و غربی، مغولستان، سیبری جنوبی، شمال غربی چین و بخش هایی از اروپای شرقی ساکن اند و به زبان هایی از خانوادهٔ زبان های ترکی تبار سخن می گویند و اشتراکات تاریخی و فرهنگی میان آن ها مشاهده می شود. پذیرش آیین های گونه گون چون مسیحیت، آیین بودا و مانوی نمودار سازگاری آنان و مؤید آن است که آنان با سهولت به ادیان بزرگ جهان روی می آوردند. این نیز خود عامل بزرگی بود که در تشکل مدنی و فرهنگی ترکان مؤثر می افتاد. آن ها خودشان را تماماً تسلیم اسلام کردند که این از مشخصه های اسلام ترکی ست.از دیگر ویژگی های ترکان نیروی سازمان دهی آنان است. ترکان اجتماع اقوامی را که غالباً از نژادهای مختلف بودند، سازمان دادند. ترکان امپراتوری های معتبری در جهان پدید آوردند که بیش تر با احیای امپراتوری های کهن غیرترک همراه بود. شاید در این کار شخصیت های سیاسی و فرهنگی غیرترک چون نظام الملک و دیگران دخالت داشتند، ولی عمده سازگاری ترکان است.
تُرْک، یا تورک۱، مجموعۀ اقوام و قبایلی کوچنده که در سدۀ ۶م امپراتوری کوچندۀ بزرگی را در گسترۀ وسیعی از اراضی مغولستان و مرزهای شمالی چین تا حدود دریای سیاه پدید آوردند.
Barthold, W W, Sochineniya, Moscow, ۱۹۶۳، ج۵، ص. ۵۷۶.
مفهوم واژۀ تورک طی ۵۰۰‘۱ سال، بارها دگرگونی پذیرفت. در سدۀ ۵م قبیله ها و اردوهایی که با قبایل «آشینا» درآمیختند، خود را «تورک» نامیدند. اینان در سده های ۶- ۸م قوم کوچکی را تشکیل می دادند، ولی قوم همسایه که با آنان هم زبان بودند و به ترکی سخن می گفتند، ترک نامیده نمی شدند. عربان همۀ کوچندگان آسیای مرکزی را بی اندک توجه به اختلاف قومی و نژادی، ترک می نامیدند. رشید الدین فضل الله نخستین کسی بود که به جدا کردن ترکان از مغولان پرداخت و آنان را از دیدگاه زبانی جدا کرد.
رشیدالدین، فضل الله، جامع التواریخ، ج۱، ص۶۵، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
در قدمت تورکیوت های منطقۀ آلتای، شمال مغولستان، بخشی از اراضی شمال چین و سیبری تردید نیست. با این وصف محققان ۵۴۵م را که سال ظهور دولت بزرگ «آشینا» است، سرآغاز تاریخ ترکان دانسته اند. در این سال آتش جنگ در اراضی شمالی چین شعله ور گشت.
ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، ص۴۷، رضا، عنایت الله، ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، تهران، ۱۳۶۵ش.
...

دانشنامه عمومی

ترک (خلخال). ترک یک روستا در ایران است که در دهستان خانندبیل غربی در بخش مرکزی شهرستان خلخال واقع شده است. [ ۱] ترک ۱۱۲ نفر جمعیت دارد.
عکس ترک (خلخال)

ترک (شهرستان آلای). تِرِک ( به لاتین: Terek ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در شهرستان آلای واقع شده است. [ ۱] ترک ۱٬۱۹۸ نفر جمعیت دارد و ۲٬۰۵۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس ترک (شهرستان آلای)

ترک (شهرستان قره کولجه). ترک ( به لاتین: Terek ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در شهرستان قره کولجه واقع شده است. [ ۱] ترک ۱٬۳۰۰ نفر جمعیت دارد و ۲٬۱۷۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس ترک (شهرستان قره کولجه)

ترک (فیلم ۲۰۲۱). ترک یا کرک ( به انگلیسی: Krack ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۲۱ و به کارگردانی گوپیچند مالیننی است. در این فیلم بازیگرانی همچون راوی تجا، شروتی حسن، ساموتیراکانی، وارالاکسمی ساراتکومار و ساپتاگیری ایفای نقش کرده اند.
عکس ترک (فیلم ۲۰۲۱)

ترک (میانه). تَرک یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی در شمال غرب ایران است. این شهر مرکز دهستان کندوان و بخش کندوان شهرستان میانه می باشد. [ ۱] شهر ترک در میان جاده نیر به میانه واقع شده است. این شهر در ۲۵ کیلومتری شمال شرقی شهر میانه ( مرکز شهرستان ) ، در دشتی در جنوب قسمت میانی بخش کندوان واقع است و حدود ۵۲۵، ۱ متر ارتفاع دارد. دامنه های جنوبی رشته کوه بزقوش بر آن مشرف است. [ ۲] ترک در منطقهٔ آب وهوایی سرد و خشک قرار دارد. میانگین بیشترین دمای آن در تابستان ها °۳۵، میانگین کمترین آن در زمستان ها °۱۸ - ، و میانگین بارش سالانهٔ آن حدود ۲۵۰ میلی متر است. آب شهر از رود، چشمه و قنات تأمین می گردد. از مراتع غنی و فراوان پیرامون شهر برای دامداری استفاده می شود. وجود رود و اراضی حاصلخیز و مراتع پیرامون را در پیدایش آبادی ترک و سکونت در آن مؤثر دانسته اند. [ ۲]
این منطقه به دلیل قرار گرفتن در جنوب دامنه های رشته کوه های بزقوش حاصل خیز بوده و باغات سیب این منطقه بسیار معروف است. زبان مردم آن ترکی آذربایجانی است.
حبیب ساهر ، شاعر آذربایجانی در این شهر متولد شده است.
واژهٔ تَرْک در زبان های مختلف معانی متفاوتی دارد ولی معلوم نیست چرا این مکان به این نام خوانده شده است.
• در زبان فارسی قدیم: عارضه ای است به مانند کلات اما راه دسترسی آن بر خلاف کلات که یک راه است در این عارضه راه دسترسی بیشتر است به عبارت دیگر این عارضه به تپه ای محسوب می گردد که نیمی از آن عارضه کمر است. حداقل یک سمت ترک پرتگاه وجود دارد. [ ۳]
• در زبان فارسی: فرهنگ رشیدی، صفحهٔ ۴۲۲ ترک را کلاه خود - سوزه کلاه و خیمه و مانند آن - و قصبه ای در آذربایجان معنی کرده است.
• در زبان فارسی: فرهنگ ناظم الاطبا، جلد ۲، صفحهٔ ۸۵۵ ترک را اسم فارسی دانسته و معنی کرده است: کلاه خود و مغفر که در روز جنگ بر سر نهند و میان بند عمامه؛ و بخش و سوز کلاه و خیمه و مانند آن همچون کلاه سه ترک و چهار ترک؛ و آن جای از پشت ستور سواری که در خلف سوار واقع شود و آنچه سوار در خلف خود از بار و اسباب سفری می بندد؛ و اسم خاص قصبه ای از مضافات آذربایجان. [ ۴]
• در زبان ترکی: محمود کاشغری در دیوان لغات الترک ترک را به معنی زود و با شتاب ترجمه کرده است. [ ۵]
• در زبان عربی: مصدر ( عربی: تّرک ) [ ۶] معنای گذاشتگی و هلیدن و وانهادن - گریختگی و فرار - قطع علاقه - عزلت و اعتزال - غفلت و اهمال - خطا و سهو را می رساند. [ ۴]
عکس ترک (میانه)عکس ترک (میانه)عکس ترک (میانه)عکس ترک (میانه)عکس ترک (میانه)عکس ترک (میانه)

ترک (نرم افزار). ترک ( به انگلیسی: Trac ) یک سیستم مدیریت پروژه و سیستم پیگیری اشکالات نرم افزاری مبتنی بر وب است که به صورت نرم افزار آزاد توسعه داده می شود. نام این پروژه در اوایل svntrac بود و از پروژه CVSTrac الهام گیری شده بود. در حال حاضر این برنامه توسط شرکت Edgewall Software توسعه داده شده و نگهداری می شود. برنامه Trac به زبان برنامه نویسی پایتون نوشته شده است. تا اواسط سال ۲۰۰۵، این برنامه تحت پروانه جی پی ال منتشر می شد، اما از نسخه ۰٫۹ به بعد، این برنامه تحت یک پروانه دستکاری شده بی اس دی منتشر می شود. از جمله قابلیت های ترک می توان به سیستم ارسال و مدیریت تیکت، جستجو در تیکت ها، مدیریت حساب های کاربری، ویکی ( مشابه موین موین ) ، پشتیبانی از فیدهای RSS، پشتیبانی از چند مخزن در هر پروژه، پشتیبانی از پلاگین و افزونه های مختلف، سیستم وبلاگ نویسی، سیستم انجمن گفتگو و تبادل نظر، پشتیبانی از سابورژن، گیت، مرکوریال، سی وی اس، بازار و …، سیستم آگاه سازی بوسبله ایمیل و قابلیت های زیاد دیگر اشاره کرد.
عکس ترک (نرم افزار)عکس ترک (نرم افزار)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تَرْک
(در لغت به معنای رهاکردن و واگذاردن) در اصطلاح اهل عرفان و دین، چشم پوشیدن و بُریدن هر نوع تعلق خاطر به غیر از معبود حقیقی یعنی خداوند. در نظر اهل عرفان، ترک شرایط و آداب و اقسام مختلفی دارد که بدون آن ها سالک به سر منزل مقصود نمی رسد. هریک از اقسام ترک نیز طلب و خواسته ای را دنبال می کند، ازجمله ترک دنیا در طلب آخرت، ترک هوای نفس برای صفای باطن، و ترک خواب در طلب بیداری باطن. اقسام ترک از شروط سلوک سالکان است و هر سالک با انجام هریک از آن ها رتبه ای ارتقا می یابد و قدمی به حق نزدیک تر می شود. اصلی ترین و مهم ترین مراحل ترک نزد عارفان و صوفیان ترک جاه و مقام، گناه، مال و ریاست طلبی است. ترک کمابیش در همۀ نظام های اخلاقی وجود دارد. در اسلام از برترین اعمال ترک محرمات است. مثلاً روزۀ ماه رمضان که مبتنی بر ترک های گوناگون است، ثواب بسیار و پاداش الهی دارد. آیین بودا مبتنی بر ترک امیال شخصی است و آیین هندو در نهایت، پس از بارها مرگ و نوزایی، توفیق گسیختن پیوند با دنیای مادی را حاصل می کند. شریعت موسوی نیز پُر از دستورهای ترک منهیات است که در مسیحیت تداوم می یابد.

مترادف ها

abandonment (اسم)
واگذاری، رها سازی، ترک، متارکه

dereliction (اسم)
رها سازی، ترک، خبط، فتور و سستی

quit (اسم)
رها سازی، ترک

crack (اسم)
ترک، تق تق، رخنه، شکاف، کاف، ترق و تروق، انشقاق

stop (اسم)
ترک، تعلیق، نقطه، ایست، توقف، تکیه، ایستگاه

turk (اسم)
ترک، اهل کشور ترکیه

fracture (اسم)
ترک، شکاف، شکست، شکستگی، انکسار

renunciation (اسم)
ترک، کناره گیری، چشم پوشی، قطع علاقه

craze (اسم)
ترک، دیوانگی، شوق، شکاف، شور

refuse (اسم)
ترک، اشغال، انصراف، پس مانده، فضولات، ادم بیکاره

chap (اسم)
ترک، خراش، مرد، شکاف، جوانک، مشتری، چانه، فک

proscription (اسم)
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه

split (اسم)
ترک، دو بخشی، انشعاب، رخنه، شکاف، چاک، نفاق

cleft (اسم)
ترک، شکاف، چنگال

desuetude (اسم)
ترک، وقفه، عدم استعمال، موقوف شدگی

interstice (اسم)
ترک، فاصله، شکاف، درز، چاک، سوراخ ریز

pillion (اسم)
ترک، زین زنانه، ترک سوار شدن

turkish (صفت)
ترک، عثمانی، ترکی

فارسی به عربی

اترک , انشقاق , ترک , ترکی , خروج , شاب , شق , کسر , هوس

پیشنهاد کاربران

یافث پسر نوح که اجداد مردم ترک تبار است اصالتا از بین النهرین یا همان مناطقی که سومریان زندگی میکردن
"وَ یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ"
"قالُوا یا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَیِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِکی‏ آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِکَ وَ ما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنینَ53"
این گفتار وجواب همیشگی أفراد مصلحت طلب وبهانه گیر . . . هست.
تَرکُ الحقّ: حق گریزی.
ترک tork ( جوان، زیبا، لطیف ) این واژه در پهلوی تَرُک tarok بوده که در ادبیات فارسی ترک شده و حافظ گفته: اگر آن ترک شیرازی به دست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را.
ترک tork در سنسکریت توره که turaka ( از تبار آسیب رسان، از نژاد آزارگر ) و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ توره tura یعنی آسیب رسان. 2 ـ پسوند که ka که صفت نسبی را می رساند.
( Williams Monier Monier. A Sanskrit - Englishe Distionary. Oxford 1964 صفحه 451 ستون یک )
ترک
البته از نظر لغت نامه دهخدا هست.
ترک . [ ت َ رَ ] ( اِخ ) نام کوهی است میان ترکستان شوروی و ترکستان شرقی متعلق به چین . ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ) .
اِن تَرَکَ: اگر بر جای گذاشته
ما تَرَکَ:آنچه بر جای گذاشته
تَرَکَ:بر جای گذاشته ( ارثیه )
کار با واژه تُرک یا تورک ندارم ولی واژه تَرک کاملا پارسی است و ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود یتخلی عن این واژه یعنی تَرک هزار درصد پارسی است.
استاد متین قاسمی تَرک با تُرک یا تورک فرق دارد چون تَرک پهلوی است واقعا برام جالب بدون تحقیق حرف زدن بغضی از اساتید مثلا زبان ناوارد
...
[مشاهده متن کامل]

لطفا فقط این انتشار بدهید
منبع. فرهنگ لغت معین

کاری با واژه تُرک ندارم برای خود تُرک ها ولی واژه تَرک کاملا پارسی است و ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود یتخلی عن این واژه یعنی تَرک صد درصد پارسی است.
منبع. فرهنگ لغت معین
أترُ ک فعل الشرَّ، یکفیکَهُ اللهُ.
اترک الخیر، یُبعِد اللهُ عنکَ أهله.
فلا حسرةً ولاندم.
"أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ "
کار بد ترک کن، الله شرّ را ازت دوری میکند.
کار نیک ترک کن، الله اهل خیر را ازت دوری میکند.
...
[مشاهده متن کامل]

نه حسرت باقی میماند نه پشیمانی!
تَرَک ( فارسی ) = شقّ ( عربی ) .

ترو, تور, تلو, طرهانی یا طرخانی, تره شی, تلخو, زرگان, دریون همگی معادل قومی هستند که پادشاهی زنان در میان اینان بسیار رایج است در خروج اجوج نقل ایشان موثر بوده است و عمویان یا تاته ریون نقش کلیدی در بروز وظهور اجوج داشته اندبنقل از شهنامه شرفنامه مهروی
واژه ترک در ادبیات گاهی به معنای《 زیباروی》 نیز به کار می رود:
برو ای تُرک که تَرکِ تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
کلمه چینی 突厥 خودش از ترکی باستان 𐱅𐰇𐰼𐰚 میاد . Toru Haneda, Onogawa Hidemi, and Geng Shimin معتقدند کلمه ترک که از کلمه ترکی turkut به معمنی قوی است . Gerhard Doerfer هم همین اعتقاد را دارد اما Gerard
...
[مشاهده متن کامل]
Clauson معتقد به این است کلمه ترک به معنی بلوغ و کمال است. Peter B. Golden ریشه کلمه را از خود ترکی میداند . در کتاب ژو Book of Zhou که کلمه 突厥 برای اولین برای استفاده کرده رو نام کوهی در کوهستان آلتای میداند

ترکترک
منابع• https://en.m.wiktionary.org/wiki/突厥
واژه ترک ( تورک ) ریشه چینی دارد و معنی آغازین آن مردم قدرتمند است. گوک ترک ها ( در منابع چینی: 突厥 ) نخستین قبایل ترک و ساکن مغولستان بودند ( مراجعه شود به گوک ترک ها در همین سایت )
ترک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس