ترکان خاتون

لغت نامه دهخدا

ترکان خاتون. [ ت َ ] ( اِخ ) بنت طغماج خان بن بوغراخان و زوجه ملکشاه سلجوقی بود. چون وی خواهان آن بود که فرزندش محمود با وجود صغر سن به ولایت عهدی ملکشاه برگزیده شود و خواجه نظام الملک وزیر به فرزند دیگر ملکشاه ، برکیارق نظر داشت غبار کدورت و نزاع میان خواجه و ترکان خاتون برخاست. وی زبان به سعایت و بدگویی از خواجه بگشاد و در ملکشاه مؤثر افتادتا آنکه تاج الملک ابوالغنایم قمی را که صاحب دیوان ترکان خاتون بود بجای نظام الملک برگماشت و ترکان خاتون بسال 480 هَ. ق. همراه دخترش که بعقد مقتدی خلیفه عباسی درآمده بود به بغداد رفت و خلیفه او را با اعزاز و اکرام بسیار پذیرفت و چون ملکشاه سلجوقی درگذشت برکیارق در اصفهان افسر پادشاهی بر سر نهاد. اماترکان خاتون از خلیفه التماس نمود که محمود فرزندش را قایم مقام پدر گرداند. نخست خلیفه بسبب صغر سن ازاین کار اعراض نمود ولی بالاخره اصرار و الحاح ترکان خاتون مؤثر شد ترکان خاتون سرهنگی باصفهان روان کرد برکیارق به ری گریخت و چون ترکان خاتون این خبر بشنید به اصفهان شتافت و محمود را به سلطنت رسانید. برکیارق پس از چندی باصفهان حمله برد و ترکان خاتون پانصد هزار دینار از متروکات ملکشاه بوی تسلیم کرد که دست از محاصره و جدال بردارد. ترکان خاتون در حدود سنه 486 هَ. ق. درگذشت. و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 314، 493 و 501. و تاریخ الخلفا ص 282 شود.

ترکان خاتون. [ ت َ ] ( اِخ )دختر ارسلان خان و زوجه سلطان سنجربن ملکشاه سلجوقی بود که بسال 535 هَ. ق. پس از استیلای گورخان پادشاه قراختای بر سنجر، باسارت گورخان درآمد و گورخان او را حریف مجلس بزم خویش ساخت وی بسال 551 هَ. ق. در اسارت ترکان درگذشت. و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2ص 509 و 512. و اخبار دولت سلجوقی ص 92 و 94 شود.

ترکان خاتون. [ ت َ ] ( اِخ ) مادر سلطان محمد خوارزمشاه دختر یکی از امرای ترک بود و چون قبول همسری سلطان تکش نمود کسان و نزدیکان خود را در کارهای دولتی دخالت داد و هر ناحیه ای که بدست تکش یا سلطان محمد گشوده می شد، یکی از خواص ترکان خاتون بحکومت آن منسوب می گشت. این زن با آنکه از کفایت و تدبیر بهره کافی داشت بواسطه قرابت با ترکان قنقلی و دخالت دادن ایشان در امور مملکت و استبداد رای و علاقه ای که به خونریزی و عیاشی داشت موجبات زوال دولت سلطان محمد خوارزمشاه را فراهم می ساخت. خاصه آنکه غایرخان که گویا برادرزاده ترکان خاتون و از نزدیکان وی بود بکمک عمه خود تجار مغول را بکشت و اموال آنان را تصرف کرد و موجب شعله ور ساختن آتش جنگ چنگیزخان در ایران گردید و هم این زن خونریز و خودخواه و اقارب وی بودند که اسباب عمده شکست کار خوارزمشاه را فراهم ساخته اند ترکان خاتون پس از انهزام سلطان محمدو فرار وی به جزیره آبسکون از خوارزم حرکت کرده به خراسان و سپس به مازندران گریخت و در قلعه ایلال ازقلاع ولایت لاریجان متحصن گردید. مغول این قلعه را در سال 617 هَ. ق. محاصره کرد و پس از چهار سال ترکان خاتون تسلیم گردید و باسارت لشکریان چنگیزخان درآمد و بامر چنگیزخان به قراقروم گسیل گردید و در آن شهر بسال 630 هَ. ق. درگذشت. و رجوع به تاریخ مغول اقبال و حبیب السیر ج 2 ص 650، 652، 653 و ج 3 ص 45 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

عصمه الدین قتلغ ترکان معروف به ترکان خاتون نخست زن براق حاجب حاکم کرمان بودوسپس زن برادر زاده او قطب الدین جانشین براق حاجب گردید و پس از مرگ شوهر سفیری نزد هولاکو فرستاد و فرمان سلطنت رابنام پسر خردسالش ( حجاج ) گرفت و دختر خود(پادشاه خاتون ) را بهمسری به آباقاخان داد و بدین وسیله حکومت خود را مستحکم کرد . حکومت وی تاسال ۶۸۱ ه.ق .طول کشید و درین مدت کاروانسراها قنوات مساجد و مدارس متعدد در کرمان برپا کرد.
قتلق ترکان دختر براق حاجب و زوج. قطب الدین سلطان بود و پس از درگذشت شوهرش قطب الدین محمد سلطان بن حمیر تاینکو بامر هلاکو تاج ایالت کرمان را به فرزند خود حجاج سلطان تفویض کرد و خود به ضبط امور ملک و مال پرداخت تا آنگاه حجاج سلطان نسبت به ترکان خاتون بی حرمتی آغاز نهاد ترکان خاتون متوجه اردو گشت و حجاج سلطان متوحش و متواری شد و به هند روی آورد و با سپاهی از هندیان متوجه کرمان گشت و در بین راه درگذشت و ترکان خاتون نزدیک بیست و شش سال حکومت کرمان را در دست داشت .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَرْکانْ خاتون، ترکان یا درست تر ترکن (د ح۶۳۰ق/ ۱۲۳۳م)، نام یا لقب همسر سلطان تکش و مادر سلطان محمد خوارزمشاه بود. وی از سوی تاریخ نویسان به خردمندی، حسن تدبیر و بخشندگی و در عین حال، به سنگ دلی، خون ریزی، خودخواهی، قدرت جویی و خوش گذرانی مشهور و منسوب شده است. سرانجام چنگیزخان در پی حمله به ایران ترکان خاتون را با خود به مغولستان برد و او سال ها در مغولستان در سختی و دشواری بسیار زندگی کرد و در ۶۳۰ ق در آن سرزمین درگذشت.
واژۀ ترکان، که در برخی نوشته ها به صورت تُرکان و یا تورگان ضبط شده است، از جمله در ترجمۀ کتاب چنگیزخان ولادیمیرتسف
ولادیمیرتسف، ب، چنگیزخان، ج۱، ص۱۵۷، ترجمۀ شیرین بیانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
تکش (ه م) پس از ایل ارسلان این رابطۀ دوستانه را ادامه داد و تقویت کرد و دختری از آنان به زنی گرفت که این زن ترکان خاتون بود، یا پس از ازدواج چنین نامیده شد و لقب یافت.
قبیله ترکان خاتون
اما در باب این که پدر وی چه نام و جایگاهی داشت و به کدام قبیلۀ ترک منسوب بود، نظر تاریخ نویسان (دست کم به ظاهر) گوناگون است.
← دیدگاه منهاج سراج
...

دانشنامه آزاد فارسی

تَرکان خاتون ( ـ۴۸۷ق)
از زنان متنفذ و نیکوکار دورۀ سلجوقی. دختر طفغاج خان، حاکم سمرقند، و همسر ملک شاه سلجوقی بود و به ولایتعهدی فرزند خود محمود تمایل داشت . به این سبب، از خواجه نظام الملک طوسی که خواهان ولایتعهدی برکیارق، فرزند بزرگ ملک شاه ، بود، سعایت و بدگویی کرد و بالاخره نیز شاه تحت تأثیر او، نظام الملک را عزل نمود و تاج الملک ، صاحب دیوان ترکان خاتون، را به وزارت برگزید. پس از مرگ ملک شاه (۴۸۵ق) با اصرار و پافشاری ترکان خاتون ، خلیفه، محمود را به سلطنت برگزید که دو سال حکومت کرد، اما رسماً ترکان خاتون بر اصفهان حکومت می راند. پس از حملۀ برکیارق به اصفهان و محاصرۀ آن شهر، ترکان خاتون با پرداخت ۵۰۰هزار دینار او را از ادامۀ محاصره منصرف کرد. ترکان خاتون بناهای ارزنده ای مانند مدارس دینی و مساجد و بیمارستان و دیگر آثار باقیه از خود به جای گذاشت. مورخان وی را از زنان شیعه دانسته اند و نام و شرح زندگانی اش در اکثر تواریخ عربی مانند ابن العبری، المنتظم ابن جوزی، ابن الفداء و ابن الاثیر ضبط شده است.

پیشنهاد کاربران

ترکان خاتون ( درگذشته حدود سال ۴۸۷ ( قمری ) برابر با ۱۰۹۴ ( میلادی ) ) ، اولین همسر ملکشاه سلطان امپراتوری سلجوقی از سال ۱۰۷۲ تا مرگ ملکشاه در سال ۱۰۸۲ بود. ترکان خاتون شاهدختی از سلسله قراخانیان و دختر تمقاچ خان ابراهیم بود. ترکان خاتون مادر محمود اول سلطان بعدی امپراتوری سلجوقی بود.
...
[مشاهده متن کامل]

وی در امور سیاسی مملکت و نظامی دخالت کاملاً مستقیم داشت و همراه با ملکشاه امور سیاسی و اقتصادی و تمام مسائل مملکتی را رتق و فتق می کرد و در سلطنت با همسرش شریک بود و نیرومندترین بانوی طول تاریخ سلجوقیان بود. وی در زمان همسرش عملاً زمام امور مملکتی را کاملاً در دست داشت. بسیاری از مورخان وی را از مهمترین عوامل برکناری و سپس قتل خواجه نظام الملک توسی، وزیر ملکشاه، می دانند. وی سپس انتصاب تاج الملک به مقام وزارت نقش اصلی داشت. دلیل این دشمنی خونین با خواجه نظام الملک این بود که وی مخالف ولایتعهدی محمود بود و او را برای این منصب با کفایت و شایسته نمی دید.
آلپ ارسلان شاهنشاه سلجوقی که پدر ملکشاه بود دخترش عایشه خاتون را به شمس الملک ناصر داد که پسر و جانشین سلطان قراخانی تمقاچ خان ابراهیم بود. بعدها در سال ۱۰۶۵ میلاد آلپ ارسلان ترتیب ازدواج پسرش را با ترکان خاتون داد که آن زمان هر دو حدود ۱۲ سال داشتند. این دو صاحب پنج پسر شدند مه داوود، ابو شجاع احمد ، محمود زادهٔ ۱۰۸۷ میلادی و ابوالقاسم که در کودکی فوت کرد. یکی از پسران دیگرشان نیز در کودکی فوت نمود و در شهر ری دفن شد. و یک دختر حاصل این ازدواج بود به اسم ماه ملک خاتون، که با خلیفهٔ عباسی المقتدی در سال ۱۰۸۲ میلادی ازدواج کرد.
ترکان خاتون بعد از مرگ ملکشاه به خلیفهٔ بغداد قول دستگیری جعفر ( پسر خلیفه که در اصفهان دارالخلافه ساخته بود ) را داد و برای به سلطنت رساندن پسرش محمود از او سرباز گرفت و به طرف ایران به راه افتاد و در کرمانشاه ( قره مسین ) نیز به رئیس عشایر آنجا به نام فرخ سلطان نیز قول مال داد و او را برای سرنگونی برکیارق، پسر بزرگ ملکشاه، که در اصفهان به کمک باطنی ها به حکومت رسید با خود همراه کرد. وی بعد از بسیج نیروهای خود به اصفهان آمد و چون برکیارق برای جنگ با تتش که عموی او بود از اصفهان خارج شده بود بدون خون ریزی شهر اصفهان را به تصرف درآورد و تاج پادشاهی را بر سر پسرش گذاشت. برکیارق بعد از شکست به اصفهان آمد بدون اینکه اطلاع داشته باشد که حکومت او سرنگون شده است. ترکان خاتون او را به اسارت گرفت و چون ترکان خاتون برای ازدواج با فرخ سلطان به وعدهٔ خود عمل نکرد، فرخ سلطان از وی رنجیده شد. ترکان خاتون سپس یک افسر عرب بنام برکت القیس که از بغداد آمده بود را به بهانهٔ ازدواج با او تحریک کرد که فرخ سلطان را بکشد. او در نهایت فرخ سلطان را کشت و خود نیز دستگیر و با توطئهٔ ترکان خاتون اعدام شد. ترکان خاتون سپس به تنش، بردار ملکشاه، که حکومت شام، موصل، آذربایجان و همدان را داشت و می خواست اصفهان را نیز تصرف کند و پایتخت حکومت خود نماید قول ازدواج داد.

ترکان خاتون
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ترکان_خاتون_(همسر_ملکشاه_سلجوقی)

بپرس