تریتا

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

تریتا. [ ت ْ ] ( اِخ ) در سانسکریت نام فریدون است و رجوع به فریدون ویسنا ج 1 ص 57 و تری تنه شود.

فرهنگ فارسی

در سانسکریت نام فریدن است .

پیشنهاد کاربران

تریتا: در سنسکریت تریته trita یعنی سومین؛ در افسانه مهابهاراته آمده که او و دو برادرش سرگردان و تشنه بودند و چاهی یافتند و تریتا سر در چاه کرد که ببیند آب دارد یا نه که آن دو برادر به نام های اکه ته Ekata ( یکمین ) و دوه ته Dvata ( دومین ) او را هل دادند و درون چاه افتاد و او در ته چاه دنبال چیزی گشت تا گیاه سمه soma بپروراند و زمانی که از چاه بیرون آمد به خدایان بدهد؛ همچنین نام یک خدای ودایی نیز هست که خدای آب می باشد. ( Heritage du Sanskrit. Dictionnaire sanskrit - francais Gerard Huet )
...
[مشاهده متن کامل]

تریتا در اوستایی ثریته şrita ( دارای سه آشیان ) و نام پدر گرشاسب از خانواده ی سام است.

. . . و در حال حاضر نام یک خائن بظاهر ایرانی در آمریکا. .
تِریتا ( ثِریتا، سِریتا، اَثرَط، اَترَت ) - واژه مشتق فارسی با ریشه ی سانسکریت: از خانواده زبان های آریایی - زبان باستان ایران و هند
در اوستا : تِهرَئتَونَه ( Thraetaona )
اسم پسرانه - نام بیمارستانی در تهران!
همان فریدون یا آفریدون، اسطوره ی ایرانی و از پادشاهان پیشدادی
نخستین پزشک و داروگر ایرانی!
اوستایی: تِهرَئتَونَه ( Thraetaona ) >>> که به معنی سومین می باشد:
دارنده سه توانایی >>> توانِ 1. رزمی و جنگاوری 2. پزشکی و داروسازی 3. هنر افسونگری و جادوگری
در اساطیر یونان به آن >>> آسکِلِپیوس ( اَسقَلِبیوس ) می گویند!
یَسن های 9 تا 11 درباره شیره گیاه هوم و ستایش اوست!
در یَسن9 و همچنین فرگرد بیستم وَندیداد آمده است: " سومین ناموَری که گیاه هوم ( اوستایی: هَئومَه - همان گیاه دارویی اِفِدرا ) را فِشُرد و عُصاره ( نوشابه ) آن را بدست آورد!
( ( آمبروزیا یا آمبروسیا نام یونانی "هوم" است! ) )
[[ نام چهار مردی که هوم را فشردند و از این موهبت، فرزندی ناموَر یافتند:
1. پدر جمشید یا تهمورث ( اوستایی:ویوَنگَهان، ویوَنگَهوت، اَنگهَت )
2. آبتین ( آتبین ) ، آسپیان، اَثفیان ( اوستایی: آثویه، اَثویه - Athwya )
3. فریدون ( اوستایی: تِهرَئتَونَه ( Thraetaona )
4. پدر زرتشت ( اوستایی: پُئوروشَسپَ، پوروشَسپَه، پوروشَسب ) ]]
در افسانه ها آمده است که فریدون، اژدهایی سه سر با شش چشم به نام اَژی دَهاک ( ضَحاک، راوانا ) را با شِگِردهایی در البرز کوه ( هَرا بُرزَیتی، هَرائیتی بُرز: کوه بزرگ و با شکوه ) زندانی می کند!
همچنین بر پایه اوستا: در پایان زمان ( سه هزاره چهارم ) ، ضحاک از بند فریدون می گُریزد و سرانجام در بلندترین کوه البرز یعنی دماوند؛ به دستِ گرشاسپ که یکی از یاران هوشیدر ماه ( مهدی موعود عج ) هست، کُشته می شود!
تِری ( سِری ) : سوم، سومین - پیوسته، پیوند خورده، پشت سر هم، پی در پی، پیاپی -
همیشه، مداوم، همواره
تا: پسوند همانندی ( شباهت ) و شمارشی -
مانند: همتا ( گرچه "هم" بخشی از واژه است ولی پیشوند هم به شمار می آید - مانند: همراه، همدل، همدم، همپا و. . . ) -
دو تا، سه تا، چهار تا و. . .
معنی: سومین نفر، سومین کس، نفر سوم - سختکوش، پر کوشش، تلاشگر، ، پشتکار داشتن، کاری، پاکار، پایه! -
نامیرا، شکست ناپذیر، جان سخت ( سخت جان ) - تناور، نیرومند، قوی، پُر زور - پایدار، مانا، همیشگی، اَبَدی، جاوید، نوشه!
نام اولین پزشک جراح ایرانی است
نام اولین پزشک جراح ایرانی
نام یکی از دکترای زمان زرتشت بوده
زیبا وگوش نواز
اولین جراح ایرانی زمان زرتشت میباشد
بمعنی سه میباشد

بپرس