تزریق کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
تزریق کردن
زدن، تزریق کردن، اماله کردن، سوزن زدن
پاشیدن، تزریق کردن، جاری ساختن
تزریق کردن، در دنده انداختن، افزودن بر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید