تساهل و تسامح از منظر دین

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] این مقاله در صدد یافتن نظرگاه دین در خصوص تساهل و تسامح است. آیا در تفکر دینی، تساهل و تسامح پذیرفته شده است یا خیر؟ و در صورت پذیرش، آیا تساهل مطلقا پذیرفته شده یا در موارد خاصی پذیرفته شده است؟ شروط و ملاک های پذیرش تساهل و تسامح در دین چیست؟ پیش از هر چیز، باید دید تساهل و تسامح از منظر دین چه معنایی دارد، سپس به دقت تساهل و تسامح مورد نظر و نیز موارد و شرایط جواز آن را بررسی کرد.
سهل گیری و تحمل مبتنی بر آموزه های دینی نسبت به باورها و رفتارهای مخالف، به خصوص باورها و رفتارهای دین مخالف را «تساهل دینی» و سخت گیری و عدم تحمل برخاسته از آموزه های دینی نسبت به باورها و رفتارهای مخالف، به ویژه باورها و رفتاری دینی مخالف را «عدم تساهل دینی» گویند. بنابر تعریف مزبور، در تفکر دینی، تساهل در اصل پذیرش دین وجود دارد؛ یعنی انسان در اصل انتخاب و پذیرش نوع دین آزاد و مختار است؛ زیرا فلسفه و حکمت آفرینش انسان، رشد، تعالی و کمال انسان بر مبنای اختیار و آزادی است و چون هدف خلقت انسان، پیمودن راه کمال از طریق امور اختیاری بوده و انسان برای کسب این مقام، افزون بر قدرت و اختیار، نیازمند آگاهی و شناخت است و هر چند انسان از ناحیه قدرت و اختیار هیچ نقصی ندارد، اما ابزار شناخت ـ یعنی حس و شهود و عقل ـ وی برای شناخت کمال واقعی و راه سعادت کامل نیست و او با این ابزارها قادر نیست مسیر کمال را بپیماید و حق را از باطل تمییز دهد، از این رو، خداوند متعال ابزار شناخت انسان را از طریق وحی و ارسال رسل و تشریع شرایع و احکام دینی و راهنمایی و هدایت توسط پیامبران (علیهم السّلام) تکمیل نموده و زمینه شناخت کامل وی را فراهم آورده است. بنابراین، انسان با عنایت به ابزارهای شناخت خویش و نیز به کمک وحی و هدایت رسولان الهی (علیهم السّلام) و با آزادی و اختیار کامل، می تواند مسیر هدایت و رستگاری را بپیماید. بنابراین، در اسلام، انسان در اصل پذیرش و انتخاب دین، مختار و آزاد است و هیچ گونه اکراه و اجباری در پذیرش دین برای وی وجود ندارد. («لااکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» ) «انا هدینا السبیل اما شاکرا و اما کفورا» یعنی ما راه هدایت و سعادت را نشان دادیم، مردم در انتخاب آن آزادند. «قل الحق من ربک فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر». البته، روشن است که آزادی افراد در انتخاب دین و نیز عدم اجبار و اکراه در پذیرش دین، هرگز به معنای عدم بازخواست افراد در قیامت نیست. چه، عدم اجبار در پذیرش دین، غیر از لزوم تبعیت از دین حق است. بنابراین، در این خصوص، مقتضای دین، تساهل و تسامح به معنای سهل و آسان گیری است و دین از انعطاف لازم برخوردار می باشد.
اصول تساهل ناپذیر دین
از سوی دیگر، هر چند مقتضای دین در پذیرش اصل دین، تساهل و سهل گیری است، اما پس از پذیرش دین، در حوزه دینی، اصول و فروع ثابت و لایتغیری وجود دارد و به تعبیری، دین در این خصوص تساهل ناپذیر است و مؤمن پس از پذیرش آزادانه دین، باید بدون کم و کاست، به این اصول و به طور کلی، لوازم دین معتقد و مقید باشد و هرگز دین در این زمینه، انعطاف پذیر و اهل مداهنه و مدارا نیست، هر چند پس از پذیرش و اعتقاد به لوازم دین، در نحوه اجرا و عمل و متناسب با شرایط زمان و مکان و نیز توان و قدرت عمل مؤمنان از انعطاف لازم برخوردار است و اهل مدارا و مسامحه و سهل گیری است. این نوع سهل و آسان گیری و مدارای دینی با مؤمنان با هدف نیل به سعادت و رستگاری و در راستای تحقق فلسفه آفرینش است. بنابراین، همان گونه که مقتضای دین در اصل پذیرش بر تساهل و مدارا و آسان گیری است، پس از پذیرش، در شیوه اجرا و عمل به فروع نیز دارای تساهل و مداراست؛ مثلا، مؤمنی که توان گرفتن روزه را ندارد، از گرفتن روزه ـ با شرایطی خاص ـ معاف می شود. همچنین است در سایر اعمال و مناسک دینی.
مبارزه انبیا با گمراهی
البته، همان گونه که گذشت، حکمت و اقتضای فلسفه آفرینش و تشریع دین و ارسال رسل، نیل به سعادت و کمال انسانی است و لازمه تحقق چنین هدفی، علاوه بر برخورداری انسان از امکانات و ابزارهای لازم شناخت، فقدان موانع و شفاف بودن مسیر شناخت حق می باشد. به همین دلیل، انبیا و رسولان الهی (علیهم السّلام) هیچ گاه در ابلاغ دین و پیام الهی، کوتاه نیامده و اهل مسامحه و مدارا نبوده و با هر عاملی که موجبات گمراهی مؤمنان و نیز تیره و تار کردن مسیر حق از باطل را فراهم می آورد، برخورد می کردند و این گونه موانع را از مسیر راه برمی داشتند. از این رو، پیامبران الهی (علیهم السّلام) هرگز در اجرای وظیفه الهی خویش و نیز ابلاغ دین، اهل مدارا و مسامحه نبوده و همیشه سازش ناپذیر و با مخالفان دین الهی، اهل پیکار و مبارزه و جهاد بوده اند؛ زیرا، در صورت مدارا و مسامحه در ابلاغ وحی الهی، اساسا تحقق فلسفه خلقت و تکمیل ابزار شناخت انسان و رهنمونی انسان به سعادت و کمال بی معنا و غیرممکن می نمود. جنگ های پیامبران الهی (علیهم السّلام) با فرعونیان زمان، جهاد پیوسته و مستمر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و ائمه اطهار (علیهم السّلام) در طول حیات خود با طاغوتیان زمان، گواه این مدعاست.
روح آمیزه های دینی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس