تساهل و تسامح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تساهل و تسامح در جامعه، یعنی از روی آگاهی و اقتدار و با سعه صدر، به عقاید و روش ها و منش ها و جریانات سیاسی مخالف امکان اظهار وجود دهیم و وجود تکثر و تنوع عقاید و افکار را بپذیریم. تساهل و تسامح به این معنی، کاملا با بی مبالاتی و بی تفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است، چرا که تساهل یعنی تحمل و نه پذیرش عقاید مخالف و این موضوع کاملا با بی مبالاتی و بی تفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است.
تساهل، تسامح، تحمل و مدارا هر چند از جمله مفاهیمی است که برابر با واژه تلرانس (Tolerance) به کار می رود و با آن دارای اشتراک معنایی می باشد، اما وجه تمایزهایی نیز با آن دارد. واژه Toleration به معنای تحمل کردن، ابقا کردن و اجازه دادن است و در معنای جدید غربی آن، بیش تر در ویژگی روش سیاسی حکومت به کار می رود تا شیوه های اخلاقی یا دینی، در حالی که تساهل و تسامح و یا مدارا در ادبیات فارسی، بیش تر مفهومی اخلاقی است تا سیاسی. اما متاسفانه واژه مذکور در فارسی به معنای تساهل، تسامح، مدارا و تحمل ترجمه شده است. این در حالی است که هر یک از واژه های مزبور، خود دارای معنای متفاوتی نسبت به یکدیگر است. در واژه «تسامح»، همواره نوعی بزرگواری، بزرگ منشی، احسان، بخشش و توانایی وجود دارد؛ واژه «تحمل» به معنای حمل کردن، مقاومت کردن و تاب آوردن و بردباری است، در حالی که واژه «تساهل» و «تحمل» با نوعی زبونی، ضعف، سستی و ناتوانی همراه است و این دو در مقابل یکدیگر است. بدین روی، برای رفع محذور، «تلرانس» را در فارسی به «حلم» ترجمه کرده اند؛ زیرا حلم یعنی تحمل ناگواری ها در عین قدرت و قوت، بر خلاف تحمل و صبر که آدمی ناگواری ها را بر خود هموار می کند، بدون این که قادر به دگرگون کردن اوضاع باشد.
تساهل و تسامح در اصطلاح
تساهل و تسامح در یک بیان، آن گونه رفتاری است که صرفا به تحمل عقاید مخالف قناعت نکند، بلکه به صاحبان آن عقاید اجازه اظهار نظر بدهد. چنین رفتاری در جامعه ای است که گروه ها و احزاب اجتماعی مختلف در کنار یکدیگر با عقاید و افکار متفاوت و رسوم و سنت های گوناگون زندگی می کنند. در واقع، همان گونه که از تعریف مزبور بر می آید، تساهل بیش تر روش و شیوه سیاسی حکومت و ابزاری است برای کاهش تضادها و بحران ها در جامعه؛ چرا که اگر حکومت نتواند با سعه صدر و با تساهل و تسامح، با گروه ها و تکثرها و آداب و رسوم و صاحبان فرهنگ های مختلف برخورد کند، نه تنها قادر به مهار فشارها و تنش ها در جامعه نخواهد بود، بلکه این تنش ها و اختلافات منجر به انحرافات و تضادها و حتی بحران های غیر قابل مهار خواهد شد.بنابراین، برای تحقق تساهل و تسامح، شرایطی لازم است؛ از جمله این که اولا، در جامعه، تنوع افکار و تعدد عقاید وجود داشته باشد. پس در جامعه بدون تعدد افکار و تنوع عقاید و حتی مدارا و بردباری مردم یک جامعه یک رنگ و یک دست عقیدتی و بدون تنوع عقاید، تساهل و تسامح مفهومی ندارد.ثانیا، در جامعه قدرت حاکمی وجود داشته باشد که عقاید مخالف را با سعه صدر و از روی آگاهی و اقتدار تحمل نماید. پس تحمل از روی ضعف و ناتوانی و سستی و یا از روی بی اعتنایی و بی تفاوتی و نیز از روی جهل، از قلمرو تساهل و تسامح خارج است. بنابراین، بر خلاف کسانی که تساهل و تسامح را به پذیرش عقاید مخالف معنا کرده اند (از جمله، محسن کدیور این تعریف را انتخاب کرده اند. تساهل ـ در این معنا ـ هرگز به معنای پذیرش عقایدی نمی باشد که مورد قبول انسان نیست یا پذیرش عقایدی که با نظر انسان متفاوت است؛ زیرا اگر کسی عقیده ای را قبول نداشته و با آن مخالف و بدان معترض باشد، چگونه ممکن است آن را بپذیرد؟ در صورت پذیرش عقیده مخالف، آیا این به منزله اعتراض نداشتن و مخالفت نورزیدن و بی تفاوتی نسبت به آن نیست؟ بنابراین، در صورتی که نسبت به عقیده ای معترض نبوده و یا مخالف آن نیستیم و آن را می پذیریم، دیگر نمی توان چنین نگرشی را تساهل نامید، «بی تفاوتی» نام بهتری برای چنین نگرشی است. حاصل آن که تساهل و تسامح در جامعه، یعنی از روی آگاهی و اقتدار و با سعه صدر، به عقاید و روش ها و منش ها و جریانات سیاسی مخالف امکان اظهار وجود دهیم و وجود تکثر و تنوع عقاید و افکار را بپذیریم.
رابطه تساهل با بی تفاوتی
روشن شد که تساهل یعنی تحمل و نه پذیرش عقاید مخالف و این موضوع کاملا با بی مبالاتی و بی تفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است؛ چرا که لازمه تساهل، تحمل عقیده ای علی رغم میل باطنی و نپذیرفتن و نیز نامطلوب و منفور دانستن آن است. بنابراین، در تساهل میل به مخالفت و اعتراض و نپذیرفتن نظر و عقیده مخالف اصل است، در حالی که در بی تفاوتی و بی اعتنایی، شخص هیچ احساسی نسبت به چیزی ندارد و از این رو، نسبت به آن بی اعتناست، نه این که نسبت به آن متساهل باشد؛ زیرا وقتی آدمی هیچ احساسی نسبت به چیزی نداشته باشد، نمی توان گفت آن را مکروه یا ناصواب می شمارد. بسیاری همچون هابز، که به دین بی اعتنا بوده اند، با تسامح دینی نیز مخالفت ورزیده اند و بسیاری از جمله جان لاک، که دارای اعتقادات دینی بوده اند، از تسامح دینی نیز طرف داری کرده اند. در خصوص تفاوت تحمل با تساهل، باید گفت: تساهل نوعی تحمل از روی آزادی، اختیار و آگاهی است و این تحمل از موضع قدرت صورت می گیرد، در حالی که تحمل از موضع ضعف اعمال می شود. و عامل تساهل، قدرت سرکوب دارد، ولی سرکوب نمی کند.اما رابطه تساهل و تردید این گونه است که تساهل انتقاد و اعتراض نسبت به موضوع تساهل است، ولی وقتی عدم سرکوب ناشی از تردید نسبت به ضرورت آن و یا نسبت به نفس اعتراض باشد، دیگر تساهلی در کار نخواهد بود و چون تساهل عبارت است از مدارای صبورانه در خصوص چیزی مکروه یا ناصواب است، از این رو، تساهل و تحمل از آزادی نیز متمایز است.
پیشینه تساهل و تسامح
...

[ویکی فقه] تساهل و تسامح (قرآن). یکی از آموزه های بنیادین دین اسلام که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است، قاعده تساهل و تسامح است و اسلام، خود را شریعت سَمْحه و سَهْله می خواند.
در روایتی از رسول خدا ص نقل شده که فرمودند:«بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ». مراد از حنیفیّة دین اسلام است. تساهل از ماده سهل و تسامح از ریشه سمح هر دو به معنای آسان گرفتن، مدارا کردن و سهل گرفتن بر یکدیگر است.
← تساهل
اصطلاح تساهل و تسامح به این معنا است که آدمی از روی آگاهی و اختیار، عقاید و رفتار مخالفان را برتابد و در برابر رفتار آنان ناسازگاری نشان ندهد. تساهل و تسامح آن گونه رفتاری است که صرفاً به تحمل عقاید مخالف قناعت نکند، بلکه به صاحبان آن عقاید اجازه اظهار نظر بدهد. اینکه این سهل و سمحه در باب تفاعل (ارتباط متقابل دوسویه)به کار رفته این معنا را تقویت می کند که تساهل و تسامح می بایست دو سویه باشد و گرنه نمی تواند مقصود را بر آورده سازد؛ چرا که اگر یکی کوتاه بیاید، ولی دیگری همچنان بر اختلاف و خشونت و دامن زدن بر آن تاکید کند، نمی توان با این رویه به مساله انسجام و وحدت اجتماعی کمک کرد، البته کوتاه آمدن یکی و پیش دستی در این کار گام مهمی است؛ ولی این روش در صورتی موثر است که با تساهل و تسامح دیگری همراه شود. مفهوم تسامح و تساهل، عام و گسترده است و اسلام در مواردی خاص، تساهل را روا می شمارد و در موارد دیگر، مسلمانان را به قاطعیّت و دوری از سهل انگاری مکلّف می سازد. آیه ۱۹۴ سوره بقره دلیل ما بر این مدعاست.«الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ ...: ماه حرام در مقابل ماه حرام است (ماه های رجب، ذو القعده، ذو الحجّه و محرم محترم اند و نباید در آنها جنگید، اما اگر کسی حرمت آن را شکست و شروع به جنگ کرد، باید در همان ماه حرام با او جنگید) و همه محترم ها (مانند حرم، مسجد الحرام، جان و عرض مؤمن در مقابل هم اند و) قصاص دارند، پس هر که بر شما تعدّی کرد (و احترامی را شکست) شما هم به مانند آن بر او تعدّی کنید»
مستندات قرآنی تساهل و تسامح
طرفداران تسامح و تساهل با استناد به آیات قرآنی دربردارنده مسائلی همچون ضرورت رفق و مدارا با دیگر ادیان، عدم خشونت و اجبار در قلمرو اندیشه و باور، واقع نگری وتوان سنجی و بررسی طاقت انسانی در احکام دینی، تبلیغ دین درحد یادآوری و پند دهی ونه تحکم و اجبار و…، به اثبات دیدگاه خویش پرداخته اند.•«لااکراه فی الدین: هیچ گونه اکراه و اجبار در دین نیست.» •«لکم دینکم و لی دین: برای شماست دین شما و برای من دین من.» •«یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر: خداوند برای شما آسانی را خواسته است و دشواری را نخواسته است.» •«ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج: خداوند نخواسته است که کم ترین حرج و حکم طاقت فرسا بر شما وضع کند.» •«ولو شاء ربک لجعل الناس امة واحدة ولایزالون مختلفین الا من رحم ربک ولذلک خلقهم: اگر خداوند می خواست، می توانست همه مردم را یک گونه وهمسان قرار دهد، (ولی چنین اراده نکرد) وازاین رو همواره گونه گون هستند، مگر کسانی که مورد رحمت پروردگار قرار گیرند و به همین منظور آنها را آفریده است.» •«ما انزلنا علیک القرآن لتشقی: ای پیامبر ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در رنج و مشقت قرار گیری» •«فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر: پس تذکر ده! زیرا تو پند دهنده هستی و بر مردم سیطره و فرمانروایی نداری.» •«قل لاتسئلون عما اجرمنا و لانسئل عما تعملون: بگو شما را از جرم ما نمی پرسند و ما را به خاطر عمل شما مؤاخذه نخواهند کرد.» •«وجادلهم بالتی هی احسن:با آنان (مخالفان) به نیکوترین وجه محاجّه و مجادله نما» •«فقولا له قولا لینا:پس با او سخنی نرم بگویید، باشد که بپذیرد»
تعمیم و تخصیص تسامح و تساهل
...

[ویکی فقه] تساهل و تسامح (مفهوم شناسی). تساهل و تسامح در جامعه، یعنی از روی آگاهی و اقتدار و با سعه صدر، به عقاید و روش ها و منش ها و جریانات سیاسی مخالف امکان اظهار وجود دهیم و وجود تکثر و تنوع عقاید و افکار را بپذیریم. تساهل و تسامح به این معنی، کاملا با بی مبالاتی و بی تفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است، چرا که تساهل یعنی تحمل و نه پذیرش عقاید مخالف و این موضوع کاملا با بی مبالاتی و بی تفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است.
تساهل، تسامح، تحمل و مدارا هر چند از جمله مفاهیمی است که برابر با واژه تلرانس (Tolerance) به کار می رود و با آن دارای اشتراک معنایی می باشد، اما وجه تمایزهایی نیز با آن دارد. واژه Toleration به معنای تحمل کردن، ابقا کردن و اجازه دادن است و در معنای جدید غربی آن، بیش تر در ویژگی روش سیاسی حکومت به کار می رود
داوری، رضا، تساهل و تسامح نامه فرهنگ، ش ۲۸، ص۴.
تساهل و تسامح در یک بیان، آن گونه رفتاری است که صرفا به تحمل عقاید مخالف قناعت نکند، بلکه به صاحبان آن عقاید اجازه اظهار نظر بدهد. چنین رفتاری در جامعه ای است که گروه ها و احزاب اجتماعی مختلف در کنار یکدیگر با عقاید و افکار متفاوت و رسوم و سنت های گوناگون زندگی می کنند. در واقع، همان گونه که از تعریف مزبور بر می آید، تساهل بیش تر روش و شیوه سیاسی حکومت و ابزاری است برای کاهش تضادها و بحران ها در جامعه؛ چرا که اگر حکومت نتواند با سعه صدر و با تساهل و تسامح، با گروه ها و تکثرها و آداب و رسوم و صاحبان فرهنگ های مختلف برخورد کند، نه تنها قادر به مهار فشارها و تنش ها در جامعه نخواهد بود، بلکه این تنش ها و اختلافات منجر به انحرافات و تضادها و حتی بحران های غیر قابل مهار خواهد شد.بنابراین، برای تحقق تساهل و تسامح، شرایطی لازم است؛ از جمله این که اولا، در جامعه، تنوع افکار و تعدد عقاید وجود داشته باشد. پس در جامعه بدون تعدد افکار و تنوع عقاید و حتی مدارا و بردباری مردم یک جامعه یک رنگ و یک دست عقیدتی و بدون تنوع عقاید، تساهل و تسامح مفهومی ندارد.ثانیا، در جامعه قدرت حاکمی وجود داشته باشد که عقاید مخالف را با سعه صدر و از روی آگاهی و اقتدار تحمل نماید. پس تحمل از روی ضعف و ناتوانی و سستی و یا از روی بی اعتنایی و بی تفاوتی و نیز از روی جهل، از قلمرو تساهل و تسامح خارج است.
موریس گرنستن، تساهل و تسامح نامه فرهنگ، ص۲۸) ۴۲.
روشن شد که تساهل یعنی تحمل و نه پذیرش عقاید مخالف و این موضوع کاملا با بی مبالاتی و بی تفاوتی نسبت به عقاید مخالف متفاوت است؛ چرا که لازمه تساهل، تحمل عقیده ای علی رغم میل باطنی و نپذیرفتن و نیز نامطلوب و منفور دانستن آن است. بنابراین، در تساهل میل به مخالفت و اعتراض و نپذیرفتن نظر و عقیده مخالف اصل است، در حالی که در بی تفاوتی و بی اعتنایی، شخص هیچ احساسی نسبت به چیزی ندارد و از این رو، نسبت به آن بی اعتناست، نه این که نسبت به آن متساهل باشد؛ زیرا وقتی آدمی هیچ احساسی نسبت به چیزی نداشته باشد، نمی توان گفت آن را مکروه یا ناصواب می شمارد. بسیاری همچون هابز، که به دین بی اعتنا بوده اند، با تسامح دینی نیز مخالفت ورزیده اند و بسیاری از جمله جان لاک، که دارای اعتقادات دینی بوده اند، از تسامح دینی نیز طرف داری کرده اند.
Maurice Cranston، "Toleration" in the Encyclopedia of philosophy، ed. Paul Edwards، Vol. ۸ (New York: The Macmillan company and the Free press، ۱۹۶۷)، PP. ۱۴۳-۱۴۶.
...

پیشنهاد کاربران

تساهل به معنی سهل گرفتن و مدارا کردن نسبت به همدیگر و تسامح یعنی سهیم کردن و سهمی قایل شدن برای دیگران نسبت به بسیاری از مسایل است. خوب شاید این سوال پیش بیاید که حرف ه و ح در تسامح و سهم دو شکل متفاوت
...
[مشاهده متن کامل]
است اینجا باید گفت برای رسیدن به مفاهیم کلمات اولویت در تلفظ می باشد تا در نگارش کلمات مثل سطح و مساحت با دو کلمه و یک مفهوم مثل روز و روژ و روژان و روشنایی. مثل موسیقی و موزیک و فراوان از این دست کلمات.

تساهل /tasāhol/ معنی ۱. سهل گرفتن؛ سست گرفتن. ۲. آسان گرفتن بر یکدیگر؛ به نرمی رفتار کردن. فرهنگ فارسی عمید
تسامح: ( اسم مصدر ) [عربی] tasāmoh ۱. آسان گرفتن بر یکدیگر؛ مدارا کردن. ۲. فروگذار کردن؛ سهل انگاری. فرهنگ فارسی عمید
آسان گیری، رواداری یا تسامح به مدارا، گذشت، چشم پوشی کردن وکوتاه آمدن یا تنازل کردن، رواداری، بردباری و تحمل آرای دیگران، سعه صدر و دیگرپذیری معنا شده است. حالتی است که به موجب آن دو طرف اختلاف به ناگزیر،
...
[مشاهده متن کامل]
وجود یکدیگر را تحمل می کنند. در اصطلاح سیاسی، تحمل عقاید رقبا را در عین تحمل و باور به عقاید خود برای گشودن فضای تعامل توسط زمامداران حاکم جامعه گویند.

بپرس