تضعیف

/taz~if/

مترادف تضعیف: ناتوان سازی، ناتوان کردن، ضعیف کردن، دوبرابرسازی، مضاعف سازی، دوبرابر کردن، مضاعف کردن

متضاد تضعیف: تحکیم، تشیید

برابر پارسی: ناتوان کردن، سست کردن

معنی انگلیسی:
doubling, reduplication, weakening, debilitation, devitalization, emasculation

لغت نامه دهخدا

تضعیف. [ ت َ ] ( ع مص ) سست و ناتوان پنداشتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ضعیف شمردن کسی را. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تضعف شود. || ضعیف خواندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). به سستی و ضعف منسوب کردن حدیث را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). منسوب به ناتوانی کردن. ( آنندراج ).به ضعف منسوب کردن حدیثی را. ( از اقرب الموارد ). || ضعیف کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ). ناتوان کردن. ( دهار ). || ناتوان ساختن سفر کسی را. ( از اقرب الموارد ). || افزون کردن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). یک چیز را دوچندان نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دوچندان کردن و افزون کردن. ( آنندراج ). دوچندان کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ). دوچند گردانیدن. ( غیاث اللغات ). || نزد محاسبان ، افزودن عددی باشد بر خودش مانند افزودن چهار بر چهار که حاصل عمل هشت باشد. و چنین عددی را مضعَف نامند و حاصل عمل را تضعیف خوانند. مانند هشت در مثال مذکور، و گاه تضعیف را بمعنی ضرب استعمال کنند. چنانکه در پاره ای از حواشی تحریر اقلیدس بیان شده. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- تضعیف بیوت شطرنج ؛ دو چندان گردانیدن خانه های شطرنج یعنی در هر خانه شطرنج دوچند کردن اعداد چیزی از اعداد خانه ای که بالای اوست مثلاً اگر در خانه اول یک برنج نهند در خانه دوم دو برنج نهند ودر خانه سوم چهار برنج و در خانه چهارم هشت برنج... و علی هذا القیاس تا خانه شصت وچهارم... ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به غیاث اللغات شود :
لعب دهر است چو تضعیف حساب شطرنج
گرچه پایان طلبندش نه همانا بینند.
خاقانی.
|| ( اِ ) غش کیمیا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). غش و فساد کیمیا.( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دوبرابرکردن، دوچندان کردن، ضعیف کردن، سست
۱-( مصدر ) دو چندان کردندو برابر کردن . ۲ - ضعیف کردن ناتوان ساختن . ۳ - ( اسم ) ناتوانی سستی ضعف . جمع : تضعیفات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - دو برابر کردن . ۲ - ضعیف کردن .

فرهنگ عمید

۱. ضعیف کردن، سست و ناتوان کردن.
۲. [قدیمی] دوبرابر کردن، دوچندان کردن.

فرهنگستان زبان و ادب

{attenuation} [مهندسی مخابرات] 1. افت توان نشانک 2. افت یا ضعیف شدن نشانک الکترومغناطیسی درطی مسافت

دانشنامه عمومی

تضعیف در علم فیزیک یا در بعضی متون دیگر به معنی کاهش تدریجی شدت شارش در طول محیط واسط است. برای مثال شیشه های سیاه نور خورشید را تضعیف می کنند سرب، اشعه های ایکس را تضعیف می کند و جو زمین در نرخ های تضعیف متفاوت هم نور و هم صدا را تضعیف می کند. محافظان شنوایی به کاهش جریان صوتی در جاری شدن در گوش ها کمک می کنند این پدیده تضعیف صوتی نامیده شده و برحسب دسی بل ( db ) اندازه گیری می شود. در مهندسی برق و مخابرات، تضعیف بر انتشار امواج و سیگنال ها در مدارات الکتریکی و فیبرهای نوری و در هوا تأثیر می گذارد. تضعیف کننده های الکتریکی و نوری اجزا به طور معمول ساخته شده در این زمینه هستند.
در بسیاری از موارد، تضعیف یک تابع نمایی از طول مسیر در سر تا سر محیط واسطه است. در طیف بینی شیمیایی این به عنوان قانون بیر - لامبرت شناخته شده است. در مهندسی، تضعیف معمولاً در واحدهای دسی بل در واحد طول واسطه اندازه گیری می شود. ( db/cm , db/km , غیره ) و با ضریب تضعیف محیط واسطه در سؤال نشان داده می شود. [ ۱] در زلزله ها نیز تضعیف رخ می دهد. وقتی که امواج مرتعش در فاصله ای دورتر از مرکز زمین لرزه حرکت می کنند از آنجا که توسط زمین، تضعیف می شوند، کوچکتر می شوند.
یکی از زمینه های تحقیق که تضعیف، شدیداً به حساب می آید، فیزیک فراصوت است. تضعیف در فراصوت، کاهش دامنهٔ پرتو موج فراصوت در قالب تابعی از فاصلهٔ سرتاسر محیط واسطهٔ تمثالی است. محاسبات برای تأثیرات تضعیف در فراصوت مهم است از آنجا که یک دامنهٔ سیگنال کاهش یافته می تواند در کیفیت تصویر تولید شده اثرگذارد. با شناخت تضعیفی که یک پرتو فراصوت در سفر در طول واسطه تجربه می کند، یک شخص می تواند دامنهٔ سیگنال را جهت جبران برای هر کاهش انرژی، مطابق با ژرفای تمثالی مطلوب، تنظیم کند. [ ۲]
• اندازه گیری تضعیف فراصوت در سیستم های ناهمگن، مثل امولسیون ( ذرات چربی در شیر و آب ) یا کلوییدها ( سریشمی ) اطلاعاتی را در توزیع اندازه های ذره ای، ارزانی می کند. برای این تکنیک یک استاندارد ISO وجود دارد. [ ۳]
• تضعیف فراصوت می تواند برای اندازه گیری علم جریان و تغییر مادهٔ کششی به کار رود. روانه سنج صوتی ای ( دستگاهی که سرعت جریان به ویژه جریان خون را اندازه می گیرد ) وجود دارند که از قانون استوک برای اندازه گیری چسبناکی کششی و چسبناکی حجمی به کار می برند.
عکس تضعیفعکس تضعیفعکس تضعیف
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

attenuation (اسم)
میرایی، تضعیف

debilitation (اسم)
تضعیف، ناتوان سازی

فارسی به عربی

تخفیف

پیشنهاد کاربران

تقویت: نیروافزایی، نیروبخشی
تضعیف: نیروکاهی
عالی
تضعیف:تضاعف
هم خانواده
خوب بود.
من معلم ارشد فارسی هستم .
خوب بود ولی بعضی ها اشتباه یا برای کنکوری ها بود و اینجا اوردند
تضعیف : [اصطلاح علم جَفر] عبارت است از دو برابر کردن عدد کبیر حروف و سپس به حرف آوردن .
فرو کاست، فرو گشت
" ستوهش " از بن ستوهیدن به چم ناتوان ساختن ، سست کردن.

بپرس