تفاخر به نعمت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفاخر به نعمت (قرآن). آیاتی از قرآن در باره تفاخر کنندگان به نعمت های خداوند است که مورد نکوهش قرار گرفته اند
تفاخرکنندگان به نعمت ، در پیشگاه خداوند محبوبیت ندارند.ولئن اذقنـه نعماء بعد ضراء مسته لیقولن ذهب السیـات عنی انه لفرح فخور. و اگر بعد از شدت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، می گوید: «مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت! » و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی می شود. .یکر دیگراز نقطات ضعف انسان های بی ایمان این است که به هنگامی که در ناز و نعمت فرو می روند، چنان خودباختگی و غرور و تکبر بر آنها چیره می شود که همه چیز را فراموش می کنند، چنان که قرآن می گوید: و اگر نعمتهایی بعد از ناراحتیها به این انسان برسد چنان از خود مغرور می شود که می گوید دیگر همه مشکلات و ناراحتیهای من برطرف شد و هرگز باز نخواهد گشت، و به همین جهت شادی و سرور بی حساب و فخر فروشی و غرور بیجا سر تا پای او را فرا می گیرد آن چنان که از شکر نعمتهای پروردگار غافل می گردد.
توضیح واژگان
نعماء: نعمت بخشی بنعمتی که اثر آن در روی صاحب نعمت ظاهر گردد. و ضراء مقابل آن است.فرح و سرور : نظیر یکدیگرند در معنی، و بمعنای گشایش دل است بوسیله چیزی لذت بخش.فخور: بکسی گویند که بسیار فخر و مباهات کند، و این لفظ در نکوهش استعمال شود زیرا بمعنای تکبر کردن بر کسی است که تکبر بر او جایز نیست. معنای آیه این است که: اگر ما انسان را بعد از آنکه گرفتار بود به نعمتی برسانیم حتما می گوید شدائد از من برطرف شد. و این گفتار که قرآن به عنوان زبان حال از جنس بشر حکایت می کند کنایه است از اینکه وضع بشر چنین است که بعد از رفع گرفتاریش خاطر جمع می شود که دیگر آن شدائد و مصائب بر نمی گردد.و اینکه فرمود: " انه لفرح فخور" به منزله تعلیل برای جمله" لیقولن ذهب السیئات عنی" است که می فرماید: علت خاطر جمعیش این است که او آن چنان خوشحال می شود که خیال می کند همیشه در این حال باقی خواهد ماند چون که نعمت را بعد از بلاء چشیده است (و در دلش جایی برای فکر صحیح باقی نمی ماند)، و اگر او فکر می کرد که آنچه از نعمت که در اختیار او است زوال پذیر است و نمی توان به بقاء و دوام آن اعتماد نمود، چون امر به دست او نیست، بلکه به دست غیر او است هم چنان که احتمال دارد که آنچه از گرفتاریها و مصائب که از او برطرف شده دوباره برگردد، در این صورت دیگر خوشحال نمی شد، چون هیچ انسان عاقلی در باره امری مستعار و ناپایدار خوشحالی نمی کند.هم چنان که علت فخور بودنش همان سرور است، انسان وقتی به نعمتی می رسد بر دیگران فخرفروشی می کند، با اینکه فخر، مخصوص کرامت و فضیلتی است که خود انسان برای خود کسب کرده باشد، نه فضایلی (از قبیل زیبایی، خوش قامتی، سلامت، ثروت و هر نعمت دیگر که) به انسان داده شده است. پس، از فخرفروشی اینگونه انسانها فهمیده می شود که او نعمت را از خودش و اختیار آن را به دست خودش می داند نه به دست دیگری، و کسی را سراغ ندارد که نعمت را از او سلب کند، و یا گرفتاریهایی که داشته به او برگرداند، و به این جهت است که به دیگران فخر می فروشد.
اندوه یا تفاخر در از دست دادن و به دست آوردن نعمت
لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما ءاتـکم والله لا یحب کل مختال فخور. این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست نداردحکمت و فایده دانستن اینکه حوادث دنیا مکتوب و مقدرند این است که در از دست دادن اندوه مخورید و در به دست آوردن شادی مکنید" لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم... "این جمله بیانگر علت مطلبی است که در آیه قبل بود البته اشتباه نشود که در آیه قبل دو چیز بود یکی خبری که خدا می داد از نوشتن حوادث قبل از وقوع آن، و یکی هم خود حوادث، و آیه مورد بحث بیانگر خبر دادن خدا است، نه خود حوادث، و کلمه" اسی" که مبدا فعل" تاسوا" است به معنای اندوه است، و منظور از" ما فات" و نیز از" ما اتی" نعمت فوت شده، و نعمت داده شده است.و معنایش این است که: اینکه ما به شما خبر می دهیم که حوادث را قبل از اینکه حادث شود نوشته ایم، برای این خبر می دهیم که از این به بعد دیگر به خاطر نعمتی که از دستتان می رود اندوه مخورید، و به خاطر نعمتی که خدا به شما می دهد خوشحالی مکنید، برای اینکه انسان اگر یقین کند که آنچه فوت شده باید می شد، و ممکن نبود که فوت نشود، و آنچه عایدش گشت باید می شد و ممکن نبود که نشود، ودیعه ای است که خدا به او سپرده چنین کسی نه در هنگام فوت نعمت خیلی غصه می خورد، و نه در هنگام فرج و آمدن نعمت.

پیشنهاد کاربران

بپرس