تفسیر کلامی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در گرایش کلامی، مفسر از آیات قرآن برای دفاع از باورهای مذهبی خویش یا پاسخ به شبهات مخالفان استفاده می کند و در این راه از استدلال های عقلی و کلامی نیز بهره می گیرد. تفسیر کلامی از شاخه های تفسیر عقلی و اجتهادی است.
بخش مهمی از آیات قرآن را آیات اعتقادی آن تشکیل می دهد. توجه ویژه به این آیات، تفسیر کلامی را شکل می دهد. این آیات دو دسته اند:۱. آیاتی که افکار و عقاید ادیان و مکاتب گوناگون مانند یهودیان، مسیحیان، صابئان و مشرکان را نقل می کنند و با استدلال هایی متین به نقد آن ها می پردازند؛ و نقد اندیشه های دهریان. ۲. آیات بیانگر اصول اعتقادی اسلام ؛ مانند توحید ، نبوت ، معاد و همچنین آیات در بردارنده مباحثی نظیر جبر و اختیار ، قضا و قدر ، صفات الهی، رؤیت، عصمت و ایمان . در تفسیر کلامی مصطلح تأکید بر دسته دوم است و به مباحث اختلافی میان فرق اسلامی و مستندات قرآنی آن ها می پردازد تا عقاید کلامی خود را ثابت کند، هرچند در کتب متقدمان به تفسیر کلامی به معنای نخست و دفاع از مبانی دین اسلام در برابر ادیان دیگر به تفصیل بیشتری پرداخته شده است. رسالت اصلی قرآن هدایت آدمیان و مبارزه با اندیشه های خرافی و نادرست است، از این رو بخش مهمی از آیات آن را آیات اعتقادی تشکیل می دهد. پیروان فرق و مذاهب، هر یک با رویکرد خاص مذهبی خود به تفسیر آیات اعتقادی پرداخته، استدلال هایی را مطرح کرده اند. شناخت این استدلال های مستند به آیات قرآنی نقش مهمی در فهم صحیح از قرآن دارد. از سوی دیگر رویکردهای کلامی نادرست در حوزه تفسیر در معرض سوء استفاده برخی جریان های سیاسی قرار گرفته است، چنان که حاکمان بنی امیه برای سرپوش نهادن بر جنایات خود از ظاهرگرایان جبری مسلکی حمایت می کردند که با استناد به قرآن، به مجبور بودن انسان ها در افعال خود و در نتیجه ظلم پذیری و گردن نهادن به وضع موجود معتقد بودند یا وهابیان سلفی که در تکفیر بخشی از مسلمانان و اقدامات خشونت بار بر ضدّ آن ها با تکیه بر عقاید خاص خود و عمدتاً با استدلال به ظواهر برخی آیات و روایات تحت حمایت پنهان بیگانگان اند. با توجه به همین اهمیت است که مفسران در تفسیر آیات اعتقادی به تفصیل یا اجمال به بیان دیدگاه های خود پرداخته، افزون بر تفسیر، در علم کلام نیز به تبیین عقاید خود می پردازند.
پیشینه تاریخی
در دوران نزول وحی ، حضور پیامبر اکرم در میان مسلمانان زمینه مناسبی فراهم کرد تا آنان معارف قرآن را از آن حضرت بیاموزند، هرچند درک بیش تر آنان از آیات در این دوره فهمی بسیط و ساده و به دور از مجادلات عقلی بود. آنان عمدتاً به فهم خویش از آیات با توجه به عربی بودن زبان قرآن و نیز به تبیین پیامبر از آیات و احیاناً منابع اندک دیگر بسنده می کردند اما برخی از صحابه فهمی عمیق تر از آیات و رویکرد عقلی و اجتهادی متفاوتی در تفسیر آیات داشتند، چنان که سرآمد مفسران، علی علیه السلام به اعتراف ذهبی اقیانوسی از دانش و شخصیتی توانمند در مقام استدلال بود و در مقام استنباط، ذوقی سرشار، عقلی رشید و بصیرتی نافذ داشت. در مراتب نازل تری می توان به رویکرد اجتهادی کسانی چون عبدالله بن عباس و عبدالله بن مسعود اشاره کرد، هرچند اینان نیز دانش خویش را مدیون علی علیه السلام می دانستند.
دو رویکرد متمایز در فهم قرآن
با رحلت پیامبر و برخی رخدادها در جامعه اسلامی مانند منع تدوین حدیث ، مطرح شدن شعار «حسبنا کتاب الله» و خانه نشین شدن عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شاهد دو رویکرد متمایز در فهم قرآن و سایر معارف دینی هستیم:۱. رویکرد اجتهادگریز و روایت گرا که طرفداران آن هیچ گونه اجتهاد و اعمال نظر را جایز نمی دانستند و حتی بر منع تفسیر قرآن تأکید می ورزیدند.۲. رویکرد اجتهادگرا که بر کتاب الله و سنت نبوی تأکید داشته و ژرف نگری و عقل گرایی در فهم آیات را جایز بلکه لازم می شمردند. این دو رویکرد، مبنای شکل گیری مدارس تفسیری در اواخر عصر صحابه و دوران تابعین شدند و سرانجام، دو گرایش کلی اهل حدیث و اهل رأی را پدید آوردند. جهت گیری فکری مدارس تفسیری از صحابه ای متأثر بود که پیشوایی آن مدرسه را بر عهده داشتند، چنان که مدرسه تفسیری عراق به پیشوایی عبدالله بن مسعود دارای رویکردی عقلانی و مدرسه تفسیری مدینه به پیشوایی اُبیّ بن کعْب و جمعی دیگر از صحابه رویکرد سنّتی و عقل گریز داشتند. تفسیر صحابه عمدتاً تهی از مجادلات کلامی و عقیدتی بود؛ (م. ۹۵ ق.) از مدرسه تفسیری مدینه ، احتیاط شدیدی در تفسیر قرآن داشتند و بیش از نقل و روایت چیزی نمی گفتند. مجاهد بن جبر (م. ۱۰۴ ق.) رویکردی عقلانی و آزاداندیش به تفسیر قرآن داشت، چنان که «ناظِرَه» را در آیه «وُجوهٌ یومَئِذ ناضِرَة؛ اِلی رَبِّها ناظِرَة» به «منتظر دریافت ثواب از سوی خداوند» تفسیر کرد که مبتنی بر عقیده محال بودن رؤیت خدا در قیامت است همچنین در تفسیر آیه «فَقُلنا لَهُم کونوا قِرَدَةً خـسِـین» معتقد بود که آنان حقیقتاً بوزینه نشدند، بلکه آیه بیانگر مَثَلی برای قساوت قلب آن هاست. بر اساس چنین دیدگاهی تفسیر مجاهد را زیربنایی برای شکل گیری روش معتزلی دانسته اند. درباره حسن بصری از شاگردان مدرسه تفسیری عراق نیز گفته اند که وی در برابر اعتقاد جبری مسلکان معتقد به قَدَر و عدل الهی بود. مجادلات کلامی عمدتاً متأثر از تحولات و رخدادهای جدید جامعه اسلامی بود و به یقین نقش حکومت ها و عوامل سیاسی را در قوت و ضعف اندیشه های کلامی تفسیری نمی توان نادیده گرفت. یکی از این رخدادها جنگ میان علی علیه السلام و معاویه بود که تردید گروهی را در حقانیت طرفین و بحث از کفر و ایمان آنان به همراه داشت، به طوری که مجادلات فراوانی درباره ایمان و مفهوم و گستره آن مطرح شد و گروه های مرجئه و خوارج در رأس این مجادلات بودند همچنین بحث جبر و اختیار رابطه مستقیمی با ظهور حکومت امویان و ترویج عقیده حاکمیت تقدیر بر افعال انسان ها و قول به جبر داشت. در مقابل جَهْمیه که آیات قرآن را بر جبر آدمی حمل می کردند، عده ای از تابعان از جمله معبد بن خالد الجَهْنی (م. ۸۰ ق.) و غیلان دمشقی (م. ۱۲۵ ق.) و حسن بصری (م. ۱۱۰ ق.) به انکار جبر پرداخته، به اختیار آدمی در افعال خویش معتقد بودند. اگرچه دوران قدریه ، جهمیه و مرجئه دیری نپایید امّا در دوره های بعد مذاهب سلفیه ، اشاعره و معتزله متأثر از آن ها به پی ریزی عقاید خویش پرداختند.
گسترش مجادلات کلامی در قرن دوم
...

[ویکی شیعه] تفسیر کلامی، از شاخه های تفسیر عقلی و اجتهادی قرآن کریم است. در گرایش کلامی، مفسر از آیات قرآن برای دفاع از باورهای مذهبی یا پاسخ به شبهات مخالفان استفاده می کند و در این راه از استدلال های عقلی و کلامی بهره می گیرد.
تفاسیر صحابه عمدتاً تهی از مجادلات کلامی و عقیدتی بود. نخستین نشانه های مجادلات کلامی را به طور محدود می توان در عصر تابعین مشاهده کرد. این مجادلات در پیدایش تفاسیر کلامی نقش داشت.
مساله خلافت و جانشینی پیامبر، مسئله ایمان و حکم مرتکب گناه کبیره، مسئله جبر و اختیار در افعال انسان، حادث یا قدیم بودن کلام الهی، صفات خبری خداوند و عدل الهی، مهمترین مسائل اختلافی میان مفسران در تفسیر کلامی است.

[ویکی اهل البیت] 'تفسیر کلامی' شکلی از تفسیر قرآن است که رنگ غالب آن دفاع از عقیده کلامی مفسر است و مفسر در این نوع تفسیر با هر مناسبتی برای اثبات عقیده خود و تعرض به عقاید دیگران مباحث کلامی را در آیات قرآنی پیش می کشد. تفسیر کلامی از شاخه های تفسیر عقلی و اجتهادی است.
'علامه طباطبایی' در این باره می فرماید:«اما متکلمان یعنی بحث کنندگان در عقاید مذهبی سعی کرده اند آیات را طبق اصول مذهب خود تفسیر کنند؛ یعنی آن چه را موافق دیدند، گرفته و باقی را به صورتی که مذهب آن ها اجازه می داده تأویل کرده اند».
البته قرآن از جهت بیان مباحث کلامی و مبارزه با عقاید و افکار غیرمسلمانان نظیر یهودیان و مسیحیان و داشتن آیات محکم و متشابه درون خویش می تواند جایگاه مناسبی برای تفسیرهای کلامی باشد و فرصت استفاده برای مفسران را در اثبات عقاید کلامی خویش و نفی عقاید دیگران ایجاد کند'.
ممکن است در این گونه تفسیرها مفسر در مباحث کلامی بدون تکفیر دیگران و بدون تعصب از عقیده خود دفاع کند؛ ولی غالباً جهت سلبی و تعصب را می توان در تفاسیر کلامی یافت.
علم کلام از اواسط سده ۲ق روی به تدوین نهاد و از آنجا که همواره مباحثات کلامی بر دو جنبه عقل و نص استوار بوده، برداشت های مختلف از قرآن در این دانش شیوه تفسیر کلامی را نیز به شیوه متداول تفسیر قرآن که متکی بر منقولاتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آرای صحابیان بود، اضافه نمود.
نخستین رجال درگیر در تدوین کلام از جمله دو بنیان گذار مکتب کلامی معتزله واصل بن عطا و عمرو بن عبید (د ۱۴۴ق) به حوزه تفسیر نیز علاقه نشان داده اند. عمرو بن فائد اسواری (د پس از ۲۰۰ق)، شاگرد عمرو بن عبید نیز تفسیر دیگری نوشت که با وجود استقلال نسبی مضامین آن، کتابی به همان سبک تفاسیر بر جای مانده از اتباع تابعین بود و تا مدت ها حتی نزد غیرمعتزلیان مورد توجه بود. از رجال مرتبط با معتزله نیز ضرار بن عمرو (د ۱۸۰ق) و ابوبکر اصم (د۲۰۰ق) آثاری با عنوان تفسیر پدید آوردند.
در قرن سوم و چهارم با بسط و اشاعه علم کلام، تفسیر کلامی نیز رواج یافت و در این میان تفاسیر معتزلی را می توان نقطه عطفی به حساب آورد. معتزله بر اساس مشرب کلامی خود که مبتنی بر عقل گرایی بود، به تفسیر عقلی آیات پرداختند و آیاتی را که معنای ظاهری آن موافق آرا و نظریاتشان بود، «محکم» و آیاتی را که با اصول فکری آنان ناسازگار بود، «متشابه» می نامیدند و در تفسیر آیاتی که با مبانی عقلی ایشان ناسازگار بود به تأویل روی می آوردند.

[ویکی فقه] تفسیر کلامی (علوم قرآنی). تفسیر قرآن با اهتمام به مباحث عقیدتی را تفسیر کلامی گویند.
واژه "کلام" در عربی به معنای "سخن" و در اصطلاح عبارت است از شرح و بیان استدلال در معارف دین که غالبا برای رد شبهات مخالفان ایراد می شود.
تعریف
علم کلام، علمی است که با ایراد ادله و حجت ها آدمی را بر اثبات عقاید دینی و رد شبهات مخالفان توانا می سازد.
کاربرد این تفسیر
"تفسیر کلامی" شکلی از تفسیر قرآن است که رنگ غالب آن دفاع از عقیده کلامی مفسر است، و مفسر در این نوع تفسیر با هر مناسبتی برای اثبات عقیده خود و تعرض به عقاید دیگران، مباحث کلامی را در آیات قرآنی پیش می کشد.
فرمایش علامه طباطبایی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس