تفوق

/tafavvoq/

مترادف تفوق: استیلا، اولویت، برتری، تسلط، تفضل، رجحان، برتری جستن

برابر پارسی: برتری، مهتری، بالاتری

معنی انگلیسی:
advantage, ascendancy, ascendency, dominance, domination, excellence, mastery, predominance, preeminence, primacy, priority, superiority, supremacy

لغت نامه دهخدا

تفوق. [ ت َ ف َوْ وُ ] ( ع مص ) فراخی نمودن در عیش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || فواق فواق مکیدن بچه شیر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نوشیدن چیزی بعد چیزی. ( از اقرب الموارد ). || فواق به فواق دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || انفاق کردن بر مهل. || ترفع بر قوم. ( از اقرب الموارد ). برتری نمودن. ( غیاث اللغات ). افزونی داشتن بر چیزی. ( آنندراج ). برتری و بالایی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

برتری جستن، برتری یافتن، برتروبالاترشدن
۱ - ( مصدر ) برتری یافتن . ۲ - ( اسم ) برتری . جمع : تفوفات .

فرهنگ معین

(تَ فَ وُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) برتری یافتن .

فرهنگ عمید

۱. برتری جستن.
۲. برتری یافتن، برتر و بالاتر شدن.
۳. برتری و بالایی.

مترادف ها

prevalence (اسم)
شیوع، تفوق، پخش، نفوذ، رواج، غلبه، درجه شیوع

influence (اسم)
توانایی، تاثیر، برتری، تفوق، اعتبار، نفوذ، تجلی

advantage (اسم)
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری

excellence (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، خوبی، رجحان، شگرفی، ممتازی، علو مقام

superiority (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، رفعت، ارشدیت، بزرگتری

supremacy (اسم)
سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگی

predominance (اسم)
برتری، تفوق، غلبه، رجحان

domination (اسم)
تفوق، استیلاء، تسلط، چیرگی، غلبه، سلطه، فرمانروایی، تحکم، سلطنت، فرمانفرمای

ascendancy (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

vantage (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، بهتری

ascendency (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

hegemony (اسم)
برتری، تفوق، استیلاء، تسلط، پیشوایی، اولویت

headship (اسم)
برتری، تفوق، رهبری، بزرگی، ریاست، پیشوایی

predominancy (اسم)
برتری، تفوق، رجحان

pre-emimence (اسم)
تفوق، تقدم

فارسی به عربی

براعة , تاثیر , تفوق , صعود , فائدة , هیمنة

پیشنهاد کاربران

تَفَوُّق tafavogh
توفیق یافتن. تسلط یافتن. برتری داشتن
قاعده ی تفوق حکم کیفری بر حکم حقوقی
توفیق یافتن
تَفَوُق
چیرگی
فوق بالایی
تفوق بالایی برتری

بپرس