تفویض اختیار


معنی انگلیسی:
delegation

فرهنگستان زبان و ادب

{delegation of authority} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] واگذاری مسئولیت تصمیم گیری به مقام زیردست

دانشنامه آزاد فارسی

تَفویض اختیار (enabling act)
واگذاری حکم قانونی به شخص یا مؤسسه ای با دادن قدرت یا اختیار انجام کارهای خاص. شاید معروف ترین نمونۀ قانون تفویض اختیار، قانونی باشد که در مارس ۱۹۳۳ به تصویب رایشستاگ و رایشسرات در آلمان رسید. این قانون به کابینۀ هیتلر تا آوریل ۱۹۳۷ قدرت اِعمال دیکتاتوری بخشید و به حکومت پارلمانی در آلمان تا ۱۹۵۰ عملاً پایان داد. این قانون با اعطای اختیارات دیکتاتوری به دولت، دیکتاتوری نازی را تثبیت کرد. در ایران، پس از قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱، دکتر محمد مصدق، از قانون تفویض اختیارات برخوردار شد.

پیشنهاد کاربران

vest somebody with something
vest something in somebody
ریش در دست کسی دادن ؛ کار خود را به دیگری واگذار کردن. ( ناظم الاطباء ) .
ریش در دست دیگری یا کسی داشتن ؛ بی اختیاری در کاری. ( مجموعه مترادفات ص 71 ) . اختیار کار خود به او سپردن. ( آنندراج ) :
هرکه دل پیش دلبری دارد
ریش در دست دیگری دارد.
سعدی.
تفویض اختیار : ( Delegation Of Authority ) [اصطلاح امورمالی]اختیارات و مسئولیت تشخیص ، انجام تعهد ، تسجیل و حواله که به عهده وزیر یا رئیس مؤسسه می باشد ، حسب مورد مستقیماً و بدون واسطه از طرف مقامات فوق به سایر مقامات دستگاه مربئطه کلاً یا بعضاً واگذار میگردد ، تفویض اختیار نام دارد.
تفویض اختیار یعنی تقسیم مجدد اختیار و قدرت به سمت پایین یعنی به زیردستان، یک مدیر به تنهایی نمی تواند تمام وظایفی را که به او منسوب شده انجام دهد. تفویض اختیار از سوی مدیر برای دست یابی به اهداف ضروری است.
واگذار کردن اختیار به دیگری ، انتقال پاره ای ( و یا تمام ) اختیارات از شخصی به شخص دیگر : رئیس جمهور در رابطه با کلیه مسائل جنگ به وزیر دفاع تفویض اختیار کرد ( کلیه امور جنگ را به او واگذاشت یا کلیه اختیارات خود در زمینه جنگ را به وزیر دفاع واگذار کرد )

بپرس