تقهقر

لغت نامه دهخدا

تقهقر. [ ت َ ق َ ق ُ ] ( ع مص ) از پی فراشدن. ( زوزنی ).سپسایگی رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به قهقرا شدن. باز پس گشتن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بعقب برگشتن بقهقرا رفتن وا پس رفتن . ۲ - ( اسم ) قهقرا روی واپس روی . جمع : تقهقرات .

فرهنگ معین

(تَ قَ قُ ) [ ع . ] (مص ل . )به عقب برگشتن ، واپس رفتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس