تقوا

/taqvA/

مترادف تقوا: اتقا، پارسایی، پرواپیشگی، پروادار، پرهیزگاری، تدین، تقدس، تورع، دیانت، دینداری، زهد، عفاف، فضیلت، ورع

متضاد تقوا: ناپارسایی

برابر پارسی: پرهیزکاری، پارسایی، پرهیز

معنی انگلیسی:
piety, piousness

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

تقوا. [ ت َ ] ( ع اِمص ) پرهیزکاری و ترس از خدا. ( از ناظم الاطباء ). تقوی. رجوع به تقوی شود.

فرهنگ فارسی

پرهیز، ترس ازخداواطاعت امراو، پرهیزکاری
جمع تقی

فرهنگ عمید

ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] تقوا، اصطلاحی اخلاقی به معنای خویشتن داری در اطاعت از دستورات الهی و دوری از گناهان است. قرآن تقوا را شرط نجات از آتش جهنم و قبولی اعمال دانسته که موجب نزول برکات بر شخص و رهایی او از گرفتاری ها در دنیا می شود. تکرار پُرشمار این واژه در قرآن و روایات از جایگاه بالای آن حکایت می کند.
علاوه بر احادیث فراوانی که به این موضوع پرداخته اند، خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه مشهور به خطبه همام به اوصاف متقین اختصاص دارد.
تقوا درجات مختلفی دارد و ملاک برتری انسانها نزد خدا نیز همین درجات است: دوری از گناهان، دوری از شُبهات، دوری از امور حلال غیرضروری و اشتغال قلب به خدا.

[ویکی اهل البیت] تقوی به معنی دوری و اجتناب از گرفتار شدن به خشم الهی و ورع داشتن در ارتکاب محارم است.
معنای اصطلاحی تقوا در سخن امام صادق علیه السلام خلاصه می شود: «...اَن لایفْقِدَکَ اللهُ حَیْثُ اَمرَکَ و لایَراکَ حیثُ نَهاکَ».
(تقوا یعنی) آنجا که خداوند دستور داده حاضر باشی، تو را غایب نبیند و آنجا که نهی کرده، تو را مشاهده نکند.
در فرهنگ دینی، رکن اساسی اخلاق اسلامی تقواست و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومی ندارد همان طور که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ» و «لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی».
ارزندگی های دیگر تقوا عبارتند از:
درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی باتقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیکتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. قرآن مجید بر این حقیقت، تصریح می کند: «...انَّ اکرَمَکُم عندَاللهِ اَتقیکُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ».
گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.

[ویکی فقه] تقوا (ابهام زدایی). تقوا ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: قرآن و حدیث• تقوا (قرآن)، معنا و کاربردها و آثار تقوا در قرآن• آیه تقوا، آیه ۱۰۲ سوره آل عمران، از آیات مورد استناد در وجوب احتیاط• اهل التقوی، از اسما و صفات الهی• تقوای قرآنی، مباحث مطرح در تقوای مورد نظر قرآن• تقوا در احادیث، توصیه مؤکد و موعظه احادیث شیعه و سنی به تقوا کاربردهای دیگر• تقوا (اخلاق)، به معنای پرهیز از گناه و مباحث مطرح در آن• تقوا (عرفان)، از مقامات عرفانی و در نسبت با دو مفهوم مهم ورع و قلب
...

[ویکی فقه] تقوا (اخلاق). پرهیز از گناه را تقوا گویند و از آن به مناسبت در باب های اجتهاد و تقلید، صلاة و جهاد سخن رفته است.
تقوا اسم مصدر از ریشه «و ق ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است.
تقوا در اصطلاح
۱) تقوا صفتی است که انسان را از گناه و نافرمانی خداوند متعال، باز می دارد و بر طاعت و بندگی او برمی انگیزد. به شخص متّصف به این صفت، متقی گفته می شود.۲) در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته اند ، چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه، وجه نام گذاری پرهیزگار به متّقی را، انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرام ها دانسته است. بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرمات، اجتناب از لذت های حلال دنیوی را در مراتبی از تقوا لازم شمرده اند.
تقوا یکی از اسباب ترجیح
در صورت مساوی بودن دو مجتهد از نظر علمی، با تقواتر بودن یکی از آنان از اسباب ترجیح تقلید به شمار می رود. همچنین پرهیزگارتر بودن در فرض تعدّد امام جماعت و اختلاف نماز گزاران در تقدیم یکی از آنان، جزء اسباب تقدیم و ترجیح شمرده شده است.
ویژگی مشترک اقسام تقوا
...

[ویکی فقه] تقوا (عرفان). در سخنان صوفیان و عارفان، تقوا از مقامات عرفانی است و در نسبت با دو مفهوم مهم ورع و قلب معنا می یابد.
وَرَع به معنای دوری از شبهات، در سخنان پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و ائمه علیهم السلام به حوزه معنایی تقوا وارد شده است. در مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، منسوب به امام صادق علیه السلام، نیز تقوا به معنای دوری از شبهات آمده است. شاید از همین روست که حکیم تِرمِذی (متوفی ۲۹۶) در تفسیر کلمه حَذَر (معنای لفظی تقوا) می گوید: «برحذر بودن تا آن جا که انسان از آنچه زیان آور نیست دست بدارد، از بیم آن که مبادا زیان آور باشد» و تقوا را به «وقایة القلب و الورع» نیز تعریف می کند در پاره ای از منابع مهم عرفانی، به جای مبحث تقوا، باب ورع آمده و گاه ذیل آن به تقوا نیز اشاره شده است. ظاهراً حلقه مفقوده این سیرِ مفهومی را باید در احادیثی جُست که تقوا را ورع معنا کرده اند.

تقوا از نظر صوفیان گذشته
مضمون ورع به منزله یکی از مؤلفه های اصلی تقوا، در سخنان صوفیه مکرر آمده است. در اغلب منابع عرفانی نیز تقوا همواره در کنار ورع ذکر شده است. برخی منابع، مانند رسالة القشیریه، تقوا را قبل از ورع و برخی دیگر، مانند التصفیة فی احوال المتصوفة، آن را پس از ورع ذکر کرده اند. در میان صوفیان متقدم، حارث محاسبی (متوفی ۲۴۳) در الرعایة لحقوق اللّه اگرچه اصلِ تقوا را خوف و حذر از خداوند و ظهور این خوف و حذر را در انجام دادن فرایض و ترک منهیات می داند، ورع را جزو تقوا یا از نشانه های آن می شمارد و در بیانی دیگر تصفیه قلب از مکاره خداوند را ذیل معنای تقوا می آورد. ابوعبدالرحمان سُلَمی (متوفی ۴۱۲) تقوا را به باز ایستادن از شبهات تعریف می کند. ابوالقاسم قشیری (متوفی ۴۶۵) نیز از ابوحفص حداد نیشابوری نقل می کند که تقوا فقط در حلال محض است. محمد بن یوسف گیسودراز (متوفی ۸۲۵) در شرح این عبارت گفته است : «تقوا که صوفیان کنند از حلال محض باشد، اما تقوا که از حرام کنند، آن کار هرکسی است». غزالی پس از ذکر آرای دیگران در معنای تقوا، می گوید که تقوا اجتناب از «فضول حلال» (حلال غیرضروری) است و این سخن خود را به حدیث مشهور نبوی مستند می کند که متقین امری را که اِشکالی در آن نیست، از ترس آن که مبادا اشکالی داشته باشد، ترک می کنند. در ادامه همین طرز تلقی، عبدالرزاق کاشی (متوفی ۷۳۶) ورع را تکمیل کننده تقوا می داند. همچنین گفته اند که علامت تقوا، ورع است و علامت ورع، باز ایستادن از شبهات می باشد. ابن عربی نیز در فتوحات مکیـّه ورع و تقوا را در کنار هم آورده است. حکایت هایی که در منابع صوفیه از سخت گیری اهل تقوا بر خویش آمده است، بیانگر همین معناست. گفته اند بایزید لباس شسته خویش را بر دیوار دیگران پهن نکرد و گفت نمی توان بر دیوار مردم میخ زد و بر درخت نینداخت از ترس این که مبادا شاخه های آن بشکند و بر زمین علفزار نیز پهن نکرد که غذای چارپایان است مبادا از ایشان پوشیده شود و لباس را بر پشت خویش انداخت و در آفتاب ایستاد تا خشک شد. ابوحنیفه نیز در پاسخ به کسی که از مغایرت سهل گیری فتوای فقهی او با احتیاط و سخت گیری اش نسبت به خویش تعجب کرده بود، می گوید: «آن فتواست و این تقوا».

تقوا از نظر عارفان
نزد عارفان، تقوا با قلب، به منزله مهم ترین تجلیگاه حق و وسیله شناختنِ حق، ربطی وثیق دارد. توجه و تأکید عارفان به اهمیت قلب در کسب تقوا، به اشارات قرآن و سخنان پیامبر اکرم باز می گردد. حکیم ترمذی می گوید قلب معدن تقواست، و اصل تقوا را در قلب می داند که همانا تقوا از شک و شرک و کفر و نفاق و ریاست. غزالی نیز در بیان معانی سه گانه تقوا در قرآن، سومین معنای تقوا ــ و به اعتباری حقیقت آن ــ را پاک کردن قلب از گناهان می داند. عزیزالدین نَسَفی (متوفی قرن هفتم) تقوا را پاک کردن لوح دل از دوستی مال و جاه و لذات و شهوات معنا کرده است. به گفته عبدالرزاق کاشی، طهارت قلب از آمیختن با غیر حق، مرتبه تقوای منتهیان است، لذا متقی پیوسته باید با قلب خویش خدا را حاضر و ناظر ببیند.

رابطه عقل و تقوا
...

[ویکی فقه] تقوا (قرآن). تقوا را می توان آن ملکه و قدرت و اراده ایی که در روح آدمی پدید آمده و او را قادر می سازد که این نفس سرکش و اماره را مطیع و رام خویش سازد، دانست. تقوا نوعی مصونیت و حمایت و حفاظت و صیانت می باشد. تقوا در آدمی حالت معنوی و روحانی را ایجاد می کند که این حالت حافظ و نگهبان او از گناه بوده و ترس از خدا و پرهیزکاری یکی از نتایج آن می باشد و نه همه آن.
تقوا به معنای حفظ کردن خویشتن از چیزی است که انسان از آن می ترسد و در اصطلاح شرع به معنای نگهداری نفس از چیزی است که موجب گناه می شود و این معنا با پرهیز از آنچه خداوند نهی نموده است، حاصل می گردد و کمال آن به وسیله ترک برخی مباحات تحقق می یابد.
آثار تقوا
تقوا، زمینه ساز اتحاد و پرهیز از اختلاف است:وان هـذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون• فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون.و این امت شما امّت واحدی است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید! امّا آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند! ولما جاء عیسی بالبینـت قال قد جئتکم بالحکمة ولابین لکم بعض الذی تختلفون فیه فاتقوا الله واطیعون.و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: «من برای شما حکمت آورده ام، و آمده ام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید!
← اجتناب از آبروریزی
...

دانشنامه عمومی

تقوا (فیلم ۱۹۹۷). تقوا ( به هندی: Dharma Karma ) یا دین فیلمی محصول سال ۱۹۹۷ و به کارگردانی ویکی راناوات است. در این فیلم بازیگرانی همچون درمندرا، جیتندرا، راهول روی، اوا گروور، روهیت کومار، اوپسانا سینگ، پانت ایثار ایفای نقش کرده اند.
عکس تقوا (فیلم ۱۹۹۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(از مصدر وقایه، به معنای پرهیزکردن و خویشتن داری) در قرآن، مهم ترین و عام ترین ارزش اخلاقی. اگر به خدای متعال نسبت داده شود، معنایش دوری جستن از عذاب الهی و خداترسی است. این واژه در قرآن کریم، هفده بار و مشتقات آن بیش از ۲۰۰بار در معانی مختلف به کار رفته، از آن جمله است: ۱. محفوظ داشتن؛ ۲. پرهیزگاری و پارسایی؛ ۳. تقیّه کردن و ترسیدن؛ ۴. پروا و خشیت (از مقام پروردگار). با ملاحظۀ معانی یادشده می توان سیر بسط معناییِ تقوا را در قرآن دید. معنای اوّلیۀ تقوا (حایل قراردادن در برابر عذاب الهی) پس از گذشت از مرحلۀ میانی (ترس مؤمنانه از خدا)، موجب رعایت اوامر و نواهی الهی و ملاحظۀ خداوند در همه امور (معنای سوم) می شود. مهم ترین مفهوم هم ردیف با تقوا در قرآن، ایمان است و در بسیاری آیات این دو در کنار هم قرار داده شده اند: (بقره، ۱۰۳؛ اعراف، ۹۶ و محمّد ۳۶). در جای جای قرآن اوصاف متقین وجود دارد، ازجمله (انبیاء، ۴۸ـ۴۹؛ ق، ۳۱ـ۳۳). بخشیده شدن گناهان، امان یافتن از آتش دوزخ و رهایی از ترسِ عذاب، از آثار اخروی تقوا ذکر شده است. برخورداری از نیروی تشخیص حق از باطل (انفال، ۲۹) و برون رفت از تنگناها (طلاق، ۲) از دیگر ثمرات تقواست. توصیه به تقوا در آیات بسیاری ذکر شده، اما در دو آیۀ ۱۰۲ سورۀ آل عمران و آیۀ ۱۶ سورۀ تغابن اهمیتی ویژه دارد. در آیه ۱۳ سورۀ حجرات نیز تقوا تنها ملاک برتری انسان ها در پیشگاه خداوند معرّفی شده است. امام علی(ع) در نهج البلاغه، خطبه هَمّام، به تفصیل اوصاف پارسایان را بیان کرده است.

جدول کلمات

پرهیزکاری

مترادف ها

piety (اسم)
پارسایی، تقوا، تقوی، خداترسی

pietism (اسم)
پارسایی، پرهیزگاری، تقوا، تقوی

virtue (اسم)
پرهیزگاری، حسن، عفت، پاکدامنی، پرهیزکاری، تقوا، تقوی

فارسی به عربی

مزیة

پیشنهاد کاربران

تقوا یعنی شرم از خداوند متعال و توجه به خدا در ذهن انسان
پروا
پرهیزگاری
تفاوت تقوا و ورع: تقوا از ریشه وقی به معنای پرهیز و حفاظت شدید است. انسان متقی کسی است که از گناه بپرهیزد، ورع از تقوا هم بالاتر است زیرا در ورع انسان نه تنها باید از گناهان اجتناب کند، بلکه از شبهات و حتی گاهی از کارهای حلال و مباحی که ممکن است مقدمه ای شود برای داخل شدن به گناه، نیز دوری کند
خویشتن داری
از آلودگی ها دور بودن، به حق گرایش داشتن، نسک و عبادت، پاکی و خلوص
به معنی حبه انگور هم امده است
دوری حداکثری از عذاب
بنابر گفته دکتر سروش معنای تقوا ، شرم است
یعنی انسان شرم کند از خداوند
معادل تقوا در زبان پارسی پرهیزکاری است پس تقوا یعنی پرهیز از کاری که پروردگار آن را نهی کرده است
دوری از گناه هنگام مواجه شدن با آن
تقوا در اصل از ماده وقایه به معنی نگهداری یا خویشتن داری است و به تعبیر دیگر یک نیروی کنترل درونی است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ می کند ، و در واقع نقش ترمز نیرومندی را دارد که ماشین وجود انسان را در پرتگاهها حفظ و از تندرویهای خطرناک ، باز می دارد .
لغت نامه دهخدا:
تقوا. [ ت َ ] ( ع اِمص ) پرهیزکاری و ترس از خدا. ( از ناظم الاطباء ) . تقوی.
خدارا قبول داشتن انجام دستورات خداوند
righteousness
از آنجایی که واژه تقوا در زبان تازی مانیکی فراگیرتر و گسترده تر از انگاره پرهیزکردن دارد و گاهی سویه بایدها را هم در کنار نبایدها دربر می گیردپیشنهاد می کنم از واژه خویشتن داری ( پاییدن جان و خویشتن خویش در برابر بایدها و نبایدهای پنداری، گفتاری و کرداری ) که دربرگیرندگی و فراگیری بیشتری دارد بهره ببریم
...
[مشاهده متن کامل]

سپاسگزارم

تقوا یعنی خدا را حاضر و ناظر اعمال خود دانستن، ترسیدن از خدا و امید به رحمت او داشتن، ، بدانی که خدا داره نگاه میکنه یعنی همان آفریدگار جهان، آیا کسی جلوی ی آدم معمولی کار خطا ازش سر میزنه ، حالا همه ما در منظر خدا قرار داریم ، ، ، ، ، ، ، ، ،
پارسایی
تقوای الهی یعنی" در مسیر الهی قرار گرفتن" ، یا ایها الذین امنوا اتقواالله یعنی ای کسانیکه ایمان آورده اید "در مسیر الهی " قرار بگیرید . " مسیر الهی" یعنی پرهیز از گناه، اطاعت از خدا ، حضور خدا در قلب ،
...
[مشاهده متن کامل]
حاضر دیدن خدا در همه جا و در هر کاری ، فقط از خدا ترسیدن ، فقط به خدا امید داشتن انشاالله همه انسانها در "مسیر الهی" قرار بگیرن .

A به منظور اینکه خودش را در برابر صدمه و آسیب احتمالی ، C حفظ نماید ، B را در بین خودش و C قرار دهد. این موضوع با مثال واضح تر میشود. در میدان جنگ اگر شخصی برای جلوگیری از اصابت نمودن شمشیر دشمن، سپر خود را مابین خودش و شمشیر دشمن قرار دهد ، میتوان گفت او متقی است و تقوای شمشیر دشمن اش را دارد. این شخص حتی اگر در هنگام مواجه شدن با شمشیر دشمن ، بتواند از فنون رزمی استفاده نموده و مثلا جاخالی بدهد ، هم میتوان گفت خودش را حفظ کرده و متقی است. حتی اگر به دشمن پشت کرده و از میدان جنگ فرار نماید و خطر و آسیب احتمالی برخورد شمشیر دشمن را از خودش برطرف نماید، حتی یک متقی است.
...
[مشاهده متن کامل]

اصل موضوع این است که شخص A برای اینکه متقی نامیده شود باید به هر وسیله و یا شیوه ای ، خود را از خطر آسیب احتمالی C , حفظ نماید.
در آیین کنفوسیوس و دایو چینی و به طبع آن در فنون رزمی ورزشهایی نظیر کونگ فو ، تقوا معنای عملی خودش را جالب به نمایش میگذارد. بهترین و امن ترین و آسوده ترین شیوه برای محافظت شخص، اصل پیشگیری از درگیری است. اما در صورت بروز درگیری ناخواسته، شخص باتقوا هنگام مواجه شدن با صدمات و ضربات خارجی، موقعیت بدنی اش را در حالتی قرار میدهد که این ضربات به او اصابت نکند و یا اگر ناگزیر مورد اصابت قرار گرفت ، نیروی خارجی مضر را نه تنها دفع نماید بلکه آنرا در جهت مخالف هدایت نماید. این اصل به نام اصل بی عملی یا Wu Wei می باشد.

تقوا یعنی مراقبت کردن ، کسایی که در عمل مراقبند
معانی متعدد دارد قبل از اسلام یکسری, معنی داشت در قرآن معانی دیگری یافت و بعد از آن تا به امروز تغییرات گسترده یافته است.
تحقیق جامعی در دانشگاه اصفهان در این خصوص صورت گرفته است
استاد دینانی می گوید: ریشه کلمه تقوا ؛ وقایه است که به این معانی بکار می رود : نگهداشتن _ حفظ کردن_ بازداشتن_ و . . . .
ترمز در مقابل گناه
شهید مطهری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس