تلخ کام

/takxkAm/

مترادف تلخ کام: ناخوش روزگار ، نامراد، ناامید، ناکام ، بدبخت، شوربخت، سیه گلیم

متضاد تلخ کام: شیرین کام، مرادمند، خوش بخت

معنی انگلیسی:
disappointed, sad, afflicted

لغت نامه دهخدا

تلخکام. [ ت َ ] ( ص مرکب ) مقابل شیرین کام. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). نامراد و ناامید و محروم. || هر چیزی که در دهان دارای مزه تلخ باشد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که زندگانی او سخت گذرد .

فرهنگ عمید

کسی که روزگار خوشی ندارد و زندگانیش به سختی و تلخی می گذرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس