تمکی

لغت نامه دهخدا

تمکی. [ ت َ م َک ْ کی ] ( ع مص ) تر شدن بخوی و عرق. || خاریدن اسب چشم خود را به زانو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس