تنبور

/tanbur/

معنی انگلیسی:
tambour, (kind of) guitar or lute

لغت نامه دهخدا

تنبور. [ تَم ْ ] ( اِ ) سازی است مشهور و معرب آن طنبور باشد. ( برهان ). سازی است مشهور که نوازند و تنبوره نیز گویند و طنبور معرب آن است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به طنبور شود.
|| مأخوذ از فرانسه ، سازی شبیه طبل کوچک که با دو چوب باریک نواخته می شود.

فرهنگ فارسی

یکی از آلات موسیقی که دارای دسته درازوکاسه کوچک، شبیه سه تارمیباشد، درفارسی دنبره هم گفته شده
( اسم ) یکی از آلتهای موسیقی ذوی الاوتار که دسته ای دراز و کاسه ای کوچک مانند سه تار دارد .

فرهنگ معین

(تَ ) [ په . ] (اِ. ) سازی است مانند سه تار دارای کاسه ای کوچک و دسته ای دراز.

فرهنگ عمید

از آلات موسیقی که دارای دستۀ دراز و کاسۀ کوچک شبیه سه تار می باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تنبور (یا تمبور/ طنبور)، از سازهای زهیِ زخمه ای دسته بلند. در میان سازهای سنّتیِ رایج در ایران، تنبور از لحاظِ قدمت، گستردگی و گونه گونی در شکل و اندازه، بسیار قابل توجه است.
یافته های باستان شناسی، دیرینگی بسیار زیاد این ساز را در ایران نشان می دهد. قدیمترین این یافته ها سه تندیسک سفالین به دست آمده در شوش متعلق به ۱۵۰۰ ق م است که در دستهای یکی از آن ها سازی شبیه تنبور هست. همچنین تصویری نقش شده بر تخته سنگهای تپه کیون جیک در حوالی شهر موصل متعلق به حدود ۱۰۰۰ ق م، نیز نوازندگانی تنبور به دست را نشان می دهد. صرف نظر از این یافته ها، از کاربرد واژه تنبور در متون فارسی میانه و پهلوی مانند منظومه درخت آسوریگ، رساله بُندَهش، کارنامه اردشیر بابکان و رساله خسرو قبادان و ریدک وی معلوم می شود که نواختن این ساز دست کم در اواخر دوره اشکانی و سرتاسر دوره ساسانی در ایران رواج داشته است.
سازه ایرانی
از پاره ای از وجوه تسمیه تنبور نیز ایرانی بودنِ نام این ساز فهمیده می شود. مثلاً، مطرح شده که واژه تنبور در اصل، مرکّب است از دُم/ دُنب و برّه؛ چه، این ساز به دُم برّه شباهت دارد. با وجود این وجوه تسمیه و یافته های باستان شناسی و مستندات منابع مکتوب کهن و نیز تأکید شماری از محققان بر ایرانی بودن تنبور، مباحث متفاوت دیگری نیز به میان آمده است.
استناد سازه به عربی
با استناد به مباحث زبان شناسان، این موضوع را مطرح می کند که در مصر قدیم تنبور را ظاهراً نِفِر می گفتند که معادل واژه عبریِنِبِل است؛ بنابراین، می شود احتمال داد سه حرف «ن»، «ب» و «ر» که در واژه تنبور وجود دارد، با اندک تفاوتی یادآور نام قدیم این ساز در مصر (نفر) است. این سه حرف در واژه قنبره (جمع: قنابر) نیز، که به گفته ابن بطوطه در قرن هشتم در شمال افریقا معمول بوده است، وجود دارد.برخی، با استناد به این گفته مسعودی که اختراع طنبور را به دو قوم گنهکار و نابود شده سَدوم و عموره (همان قوم لوط که در سواحل بحر المیّت (بحر لوط) می زیستند) نسبت داده است، تنبور را برگرفته از تن (صدای حاصل از نواختن ضرب) و بور (آن که نابودی اش مقدّر شده باشد) پنداشته اند. پیداست که اگر نظر مسعودی پذیرفته شود، می توان برای تنبور خاستگاه عربی قائل شد فارمر، با استفاده از گفته فارابی، در باره دستانهای جاهلی تنبور (رجوع کنید به ادامه مقاله) می گوید در عصر جاهلی تنبور بی گمان وجود داشته هر چند که نامی از آن نمی یابیم این در حالی است که همائی شعری از اعشی بن قیس (متوفی ۶۲۹)، صاحب یکی از معلقات سبع، آورده که در آن تنبور ــ البته به صیغه جمع: طنابیر ــ به کار رفته است.
سازه ایرانی یا کُردی
...

دانشنامه آزاد فارسی

تَنْبور
تَنْبور
تَنْبور
تَنْبور
تَنْبور
تَنْبور
از سازهای زهی زخمه ای یا مضرابیِ دسته بلند با کاسه ای به شکل نیمه گلابی. با نام های مشابهی چون تمبور، تنبوره، تمبوره، تمبورا، تنبورا، تمبیره، تنبیره، تمبوره، تنبوره، تمور، تموره،طمبور، دمبور، دمبورا در مناطق وسیعی از آسیا و افریقا رایج است که البته در ساختار، شکل، اندازه و شیوه های اجرا با هم متفاوت اند. تنبور ایرانی، از خانوادۀ دوتار است. تنبور نام اصلی سازهای خانوادۀ دوتار، در ایران قدیم، بوده و تنها ساز از خانوادۀ دوتار است که در غرب ایران و بیشتر در منطقۀ کرمانشاهان رایج است. اما هرجا جماعتی از یارسان (اهل حق) سکونت داشته باشند، این ساز نیز نواخته می شود. تنبور ساز باستانی ایران و ساز آیینی و مذهبی سلسلۀ اهل حق (یارسان) است. در منطقۀ گوران و کرند به تَمُیرَه، در منطقۀ صحنه به تمیره و در میان لک های لرستان و کرمانشاهان به تموره مشهور است؛ و در شعرهای سیدیعقوب ماهیدشتی تمور نامیده شده است. در مجلس نیاز و حلقۀ ذکر سلسلۀ یارسان تنبور تنها سازی است که اجازۀ دخول دارد و ظاهراً از شروع شکل گیری این سلسله، جزء لوازم مجلس نیاز و حلقۀ ذکر یارسان بوده است. تنبور متشکل است از یک کاسۀ طنینی به شکل نیمه گلابی، که روی آن با صفحه ای چوبی پوشانده شده، دسته ای بلند، دو وتر فلزی و به تازگی سه وتر فلزی، سیزده تا چهارده دستان، خرک و سیم گیر و دو یا سه گوشی. مضراب تنبور، انگشتان دست است. اصلی ترین کاربرد آن در مجالس ذکر سلسلۀ یارسان است؛ اما در قدیم، به ندرت، در مجالس عروسی و شادمانی نیز نواخته می شد. رپرتوار اصلی تنبور، در ناحیۀ کرمانشاهان، شامل مقام های حقانی (کلام) و مقام های مجلسی (باستانی) است. مقام های حقانی، موسیقی مذهبی و آیینی اهل حق است.

مترادف ها

tabor (اسم)
طبل، طبله، تنبور، دمبک، تبیره

tambour (اسم)
طبل، دهل، طبال، دینامیت، تنبور، تنفس نگار، بنض نگار، رویه یا دیواره متحرک چوبی

پیشنهاد کاربران

تنبور در دوره تاریخی ایران باستان نام نوعی طبل کوچکی شبیه به دهل بوده است
در ایران قدیم یعنی دوره اسلامی تا قرون هفت و هشت هجری گویا به هر نوع وسیله ی احضار خادم نیز تنبور می گفتند، چرا که عموما وسایلی شبیه نوعی نیمه سنج از جنس فلز بوده که با نخی به سقف یا شی بلندی آویزان می شده و برای احضار خادم با چوب مخصوصی به روی آن ضربه می کردند
...
[مشاهده متن کامل]

این دو معنی علاوه بر معنای اصلی آن که ساز زهی معروف ایرانی است، می باشد

در اصل تنبور نیست و تل مور هستش. یک ساز کردیه
تل یعنی سیم و مور هم یک نوای غمگین هست که میخوانند تل مور. درسته ، 👍
یک ساز کُردی هست
واژه گان ( ور، در ) .
سوریا = ۱۰۰ دروازه آب، ۱۰۰ دروازه زندگی، دروازه ۱۰۰ دریا ( آفتاب، آبتاب، آپتاب ) تابنده آب.
سوریا = سو، ور، یا
سو = سد ۱۰۰
ور = در
یا = آب، زندگی
دریا = در ، یا
...
[مشاهده متن کامل]

در = در، دروازه
یا = آب، زندگی
دریا = دروازه زندگی.
سوریا = دروازه سد دریا ( آفتاب/آپتاب/آبتاب ) .
خورشید = خه، ور ، شید
خورشید = دروازه خوبی هستی.
ورجمکرد = ور، جم، کرد
ورجمکرد = دروازه که جم بنا کرد ( پل صراط ) .
مور = مادر
ما = من
ور/در = دروازه
مادر = دروازه روان/روح
تنبور = آواز که به خوبی تن است.
لرزه تن و یا بازی/پاکوبی Vibrate
اوم هند برای لرزه مغزه است.
الفبای عربی بسیار خوب برای لرزه Vibrate مغز است.
آواز = زندگی
زبان = خزانه آواز اهلی ( بانک آواز نیک و خوب ) .

تنبور
تنبور یک واژه کهن وز هنگام خورشید پرستی میباشد.
واژه هایی کهن وز هنگام ( سوریا ) خورشید پرستی همه ( ور ) و یا ( در ) در خود دارند.
ور = واژه سوریا ( پشتو ) .
در = واژه جمشید ( پارس/پارسی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

مور = من، ور
من = روان/روح
ور = در
مور = در روان، در روح
مور = مادر
مادر = دروازه روان، دروازه روح ( روان همه روانان، روح همه ارواح ) .
مور/ مادر = استاد خود شناسی.
گنگاه
اوستا
گیتا
خورشید
خور شید = خه، ور ، شید.
خه = خوب
ور = در، دروازه
شید = شید، چشمه هستی ، چراغ هستی
خورشید = دروازه هستی
به همان گونه بسیار واژه گان در خود ( ور ) دارند که معنی ( در، دروازه ) را میدهند.
تنبور
تنبور = تن، به، ور
تن = تن، بدن
به = بهتر، خوب تر
ور = دروازه
تنبور = دروازه خوبی تن
چه خوبی دارد وز چه خوبی برایش ( تنبور ) گفته اند.
نخست باید دانست که ( آواز ) چیست. ؟؟!
باز باید دانست که زبان چیست و زبان چرا ساخته شده و زبان چه کار می آید.
۱: آواز
آواز آغاز هستی است و میباشد.
ادیان میگویند: نخست هیچ چیز نبود مگر ( آواز ) بود و زندگی از ( آواز ) رنگ و رخ گرفته است.
الفبای پارسی با ( آ ، آه ) آغاز میشود.
ما باور داریم که خداوند گفت ( آ ) و هستی به میان آمد.
۲: زبان
زبان = خزانه آواز سازگار ( آواز اهلی ) و یا ( ادب ) .
زبان = اداره کیهان، اداره کائینات.
نماز از برای همین ساخته شده است تا به هستی آواز نیک پخش گردد.
۳: آواز
آواز یک ( دارو، ادویه ) است.
آدم = آ ، دم
آ = آواز
دم = نیرومند، زورمند
آدم = آواز نیرومند، آواز زورمند.
آدم = زندجان که ( شاخ و دم ) ندارد و بلکه ( دانش و خرد ) دارد.
آدم = آواز نیرومند.
آذان
روزنامه
رادیو/تلویزیون
انترنیت و رسانه
در هنگام پیش از آواز برای درمان ( روان/روح ) کار میگرفتند وز همان رو ما میگویم ( موسیقی غذای روح است ) . !
توپ هم برای درمان روانی ساخته شده بود و اکنون برای جنگ به کار میرود.
تنبور هم برای ( روان ، روح ) ساخته شده بود که برایش نام گذاشتند ( تنبور ) دروازه خوبی تن.
موسیقی غذای روح است.
تنبور = تن، به، ور
تنبور = دروازه خوب تن، آواز پسندیده که به جان تن رخنه میکند و آدمی از آن مزه میبرد و ( مغز آرام، دل شاد، تن تازه ) شده و خود آدمی از آرامی خوش میشود.
در واژه هوشتان را به ( ور، در ) بگیرید.
در پیش ها هر چیز را دروازه یک حکمت میدانستند.
ورجمکرد = ور، جم، کرد
ور = در
جم = یما، جمشید
کرد = کرد
ورجمکرد = دروازه که جمشید بنا کرد
ورجمکرد = پل صراط

تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم ها از روی دسته ای بلند و کاسه ای عبور کرده و با ضربه انگشتان به صدا درمی آید.
تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و امروزه از تنبور می توان به ساز محلی با دسته ای بلندتر و کاسه ای بزرگتر و منحنی تر از سه تار دارای ۲ یا ۳ سیم و ۱۴ پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده بندی شده، تعبیر کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

این ساز را با پنجه می نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه تار که آنها نیز با انگشت ( ناخن ) به صدا در می آیند.
تنبور، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود. این ساز در طول سیر و سفر تاریخی و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نام ها و شکل های متفاوتی پیدا کرده است.
تنبور دارای شکمی گلابی شکل و دسته ای دراز است که روی آن از ۱۰ تا ۱۵ پرده بسته می شود. دسته این ساز مانند سه تار، بر سر ساز متصل است و سر آن در حقیقت ادامه دسته است که روی سطوح جلویی و جانبی آن، هر یک دو گوشی کار گذارده شده که سیم ها به دور آنها پیچیده می شوند. سیم های تنبور ۴ عدد و معمولاً به فواصل مختلف کوک می شود. این ساز معمولاً بدون مضراب و با انگشت نواخته می شود.
انواع تنبور با اسامی و اشکال مختلف:
تنبور قوچانی، شروانی، بغدادی، تیسفونی و انواع دو تار، چگور و قپوز. نواختن این ساز با شکل های مشابه هنوز در بیشتر مناطق ایران رواج دارد.
تنبور بر اساس شکل ظاهری دو نوع است؛ تنبور کاسه ای که یک تیکه است و تنبور چمنی که همان ترکه ای است و کاسه آن از تکه های چوب درست شده است. این نوع مزیتی که بر نوع اول دارد این است که هم ساخت آن راحت تر است و هم تعمیر آن.
تاریخچه تنبور:
بر پایه ۳ مجسمه یافت شده در خرابه های شوش، تنبور دارای تاریخچه ای مربوط به حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می شده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر ساخته شده است.
تنبور سه تار باستانی ایرانیان نیز تعبیر شده است که در زمان ساسانیان، خسرو پرویز و قبل از آن هم به کار نواختن می آمده.
تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می شده و ابن خردادبه آواز خوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده است.
امروزه تنبور در سرتاسر ایران رواج دارد اما کانون اصلی این ساز استان های کرمانشاه و کردستان و نواحی شمالی لرستان است. این ساز در این مناطق با نام های تَمیُرَه، تَمیرَه، تموره و تمور شناخته می شود.
در منطقه ای کرد نشین در ترکیه به نام دیار بکر نوعی از تنبور موسوم به باقلما با کاسه ای بزرگ و ۵ تار و حدود ۲۰ دستان رایج است که با مضراب نواخته می شود.
قسمت های مختلف تنبور:
کاسه: همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسه این ساز را عموماً از چوب توت می سازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است.
دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد.
ساز تنبور, آشنایی با ساز تنبور, انواع ساز تنبور
صفحه: قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحه نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانه کاسه قرار می گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود ۷ تا ۱۲ سوراخِ ۲ تا ۳ میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تأثیر بسزایی دارد.
دستان: ۱۳ تا ۱۴ دستان در تنبور وجود دارد که در محل های معیّن بر دسته بسته می شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستان ها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستان ها متغیر است.
خرک: خرک، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم به آن وصل می شود و روی صفحه سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می کند.
سیم گیر: به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می کنند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می زنند و تا انتهای دسته می کشند. در برخی از تنبور های جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد.
گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده می کنند. دو تا سه گوشی ( در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی ) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانه کوک ( جعبه گوشی ها ) ندارد و گوشی هایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند.
سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می خورند. شیطانک در حدود ۱۵ سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می شود.
پرده: نخ نازکی است که روی دسته بسته شده و فاصله هر دو دستان را یک پرده می گویند. تنبور از قدیم دارای ۲ سیم بوده که اکنون آن را از ۲ سیم به یک سیم ارتقاء داده اند.
سیم: دو یا سه سیم، که سیم بالایی معمولاً جفتی است. این سیم ها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشی ها پیچیده می شوند.
منبع:iranvij. ir
همچنین:
تَنبور یا طَنبور یکی از سازهای زهی از گونهٔ لوت است که در آن سیم ها از روی دسته ای بلند و کاسه ای عبور کرده است و با ضربه انگشتان به صدا در می آید.
تنبور بیش تر در نواحی باختری ایران به ویژه در میان تالشان هم چنین انجمن تنبور نوازان، قلندران و پیروان یارسان ( اهل حق ) در منطقه کرمانشاهان در کردستان استفاده می گردد که با آن موسیقی آیینی خود را اجرا می کنند و قداست بسیاری برای آن قائلند.
امروزه از تنبور می توان به ساز محلی با دسته ای بلندتر و کاسه ای بزرگتر و منحنی تر از سه . . .

بپرس