تنخواه

/tanxAh/

مترادف تنخواه: کالا، متاع، اعتبار، بودجه، پول، سرمایه، نقدینه، وجه

معنی انگلیسی:
funds, capital, cash

لغت نامه دهخدا

تنخواه. [ ت َ خوا / خا ] ( اِ مرکب ) پول نقد وزر و مال و دولت. ( ناظم الاطباء ). سرمایه و پول نقد و مال و ثروت. || مال و متاع. ( فرهنگ فارسی معین ). || منفعت از اراضی و مقرری از آنها. || برات به خزانه برای ادای وظیفه و مواجب و جیره و جز آن. ( ناظم الاطباء ). برات به خزانه برای تأدیه حقوق و مقرریها. ( فرهنگ فارسی معین ). با لفظ کردن و دادن و گرفتن مستعمل است. ( بهار عجم ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به سازمان صفویه ص 161 و 162 و تذکرةالملوک چ 2 و ترکیبهای این کلمه شود.

فرهنگ فارسی

پول نقد، زروسیم، متاع، کالا
( اسم ) ۱ - سرمایه پول نقد و مال ثروت . ۲ - مال و متاع . ۳ - برات بخزانه برای تادی. حقوق و مقرریها . یا تنخواه گردان.پولی که در صندوق اداره یاموسسه ای گذارند تا در موقع لزوم بمصرف هزینه های فوری رسد اعتبار متحرک .

فرهنگ معین

(تَ خا ) (اِمر. ) ۱ - سرمایه ، پول نقد. ۲ - مال و متاع .

فرهنگ عمید

۱. پول نقد.
۲. سرمایه.
۳. متاع، کالا.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تنخواه، اعتبار دولتی برای تأمین هزینه های جاری و فوری مؤسسات و مقامات دولتی است و همچنین بر حواله مالی اطلاق می شود.
درباره ریشه این واژه اطلاعی در دست نیست. تنخواه در غالب فرهنگنامه های فارسی، پول نقد، سرمایه نقدی، مال و متاع و برات معنا شده است. در منابع تاریخی ایران در دوره پیش از مغول ، واژه تنخواه تنها یک بار در تاریخ بیهقی به کار رفته است که معنای دقیق آن هم روشن نیست، اما ظاهراً بخشی از مواجب یا همه مواجب بوده است. در منابع تاریخی عربی نیز این تعبیر نیامده است.در منابع دوره مغول و تیموری، مانند تاریخ جهانگشای جوینی، جامع التواریخ رشیدالدین فضل اللّه، دستورالکاتب شمس منشی و ظفرنامه شرف الدین یزدی، نیز واژه تنخواه به کار نرفته است، اما به استناد کاربرد این واژه در رساله فلکیه که کتابچه ای در باره نظام مالی است، می توان فرض کرد که اصطلاح تنخواه در نهادهای مالی این دوره ها به کار می رفته است. به نوشته مؤلف این رساله، عبداللّه بن محمد مازندرانی (متوفی ح۸۶۵)، معمولاً برای مصارف متنوعی مانند اعطای مرسوم، ساختمان سازی، اعطای مساعده به لشکریان و تهیه لوازم ضروری برای نهادهای اداری، می بایست «توجیه» (تعیین وجه از محلی) صورت می گرفت؛ظاهراً این مبلغ همان تنخواه بوده که می بایست از اموال متعلق به دیوان یا از برخی مقامات تأمین می شده است در اینجا تنخواه معنایی نزدیک به «توجیه» می یابد. تنخواه را در این دوره در دفتری به نام «دفتر تحویلات» ثبت می کردند در این دفتر مقدار اصل مال و تنخواه و نام تحویل دهنده و تحویل گیرنده وجه ثبت می گردید. ظاهراً تنخواه به «اخراجات مقرریه و اطلاقیه» نیز مربوط بوده است که در مفهومی کلی می توان آن ها را به مصارف «مستمر» و «قطعی» و «اتفاقی» تعبیر کرد. به نظر می رسد که بخشی از تنخواه ها از محل همین اخراجات تأمین می شده است، ازینرو تنخواه مربوط به مقرریه و اطلاقیه را می توان مبلغ یا مالی تصور کرد که گاه مصارف دائمی و مستمر می یافت، مانند «ادرار» (مستمری)، گاه قطعی بود، مانند علوفه ای که می بایست در اختیار امرا و ارکان دولت گذارده می شد و گاه اتفاقی، که در موارد خاص روی می داد؛ با اینهمه، مفهوم تنخواه در رساله فلکیه بسیار پیچیده است.
در دوره صفوی
اصطلاح تنخواه در دوره صفوی (۹۰۶ـ۱۱۳۵) کاربرد بسیار یافته و در غالب منابع این دوره به کار رفته است، اما در هیچ یک از این منابع نمی توان تعریف روشنی از آن به دست آورد. بوسه، که اسناد دوره های آق قوینلو و قراقوینلو و صفوی را بررسی کرده است، «تنخواه دادن» را همان «حواله سال به سال مواجب» و «حواله صادر کردن» دانسته است. مینورسکی نیز تنخواه را با براتِ «یکساله» و «همه ساله» مربوط دانسته و آن را «مبلغ» ترجمه کرده است. در پاره ای از اسناد دیوانی این دوره، تنخواه به معنای پرداختِ «سال به سالِ» مال و «مواجب سال به سال» به کار رفته است. میرزا سمیعا در تذکرة الملوک نیز به تنخواه «همه ساله» و «یکساله» اشاره کرده است. بر اساس شواهد، در این دوره گاه می توان تنخواه را بخشی از مواجب و گاه همه مواجب دانست. در این دوره، گاه برای خرید لوازم ضروری دیوان و ادارات، تنخواه داده می شده است. معمولاً تنخواه کارگزاران حکومتی را رؤسای نهادهای مربوط پس از «تصدیق» پرداخت می کردند.
نقد یا حواله
تنخواه گاه نقد و گاه حواله و برات بود. به استناد یکی از شواهدِ کاربردِ تنخواه در تذکرة الملوک، بخشی از مواجب که به صورت نقد پرداخته نمی شد، از دفتر تنخواه ــ و به احتمال قوی به صورت برات یا حواله ــ اعطا می گردید. شاید به همین سبب، برخی تنخواه را همان برات دانسته اند. به استناد این موارد شاید بتوان تنخواه را طلب مالی کارگزاران دولتی از حکومت دانست. میرزا سمیعا گاه تعبیر «طلب» را همراه با تنخواه به کار برده است.
بعد از دوره صفویه
...

مترادف ها

capital (اسم)
مایه، مرکز، مستقر، سرستون، سرمایه، پایتخت، حرف بزرگ، تنخواه

fund (اسم)
پشتوانه، صندوق، سرمایه، تنخواه، وجوه، ذخیره وجوه احتیاطی، سرمایه ثابت یا همیشگی

فارسی به عربی

صندوق

پیشنهاد کاربران

در زبان پشتو ( پښتو ) تنخواه به معنا ی حقوق ( دستمزد ) است
پول یا وجه نقد یا اعتباری که یک سازمان یا اداره بصورت یارانه یا حواله به حساب کارکنان جهت خرید واریز یا در اختیارش قرار میدهد
سلام خدمت شما. . . من مدرس حسابداری کاربردی هستم
تنخواه یه کلمه قدیمی هستش در نثر قدیم به مبلغی که مرد در اختیار همسرش قرار می داد تنخواه می گفتند یعنی پولی که تن نیاز داره غذا و پوشاک و مایحتاج. . . . الان فقط توی حسابداری استفاده میشه و کاربردش مثل مادر خرج ( عامیانه ) هستش

بپرس