تنس

لغت نامه دهخدا

تنس. [ ت َ ن َ ] ( اِخ ) شهریست [ به ناحیت مغرب ] بزرگ بر کران دریا و آبادان و با نعمت و مردم و خواسته بسیار. ( حدود العالم ). شهری در افریقیه بمغرب الجزایر.( دمشقی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 147 و معجم البلدان و مراصدالاطلاع شود.

تنس. [ ت ِ ن ِ ] ( اِخ ) بانی شهر تنه دس ( جزیره ای در سه فرسنگ ونیمی تنگه داردانل ). رجوع به تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ص 472 شود.

فرهنگ فارسی

بانی شهر تنه دس

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَنَس (به صورت متداول: تِنِس)، شهری در شمال الجزایر ، در ساحل دریای مدیترانه، میان َ۳۱ ْ۳۶ عرض شمالی و َ۱۸ ْ۱ طول شرقی که با فاصله ای برابر در میان شهرهای الجزیره و آرزاو/ ارزیو قرار دارد.
در دوره باستان، در نزدیکی این شهرِ بربری یک مرکز تجاری فنیقی و نیز باراندازی کارتاژی وجود داشته است. هرچند این ناحیه هیچگونه حفاظی در برابر بادهای غربی و شمال غربی ندارد، مصبّ وادِ عَلالَه به شکل طبیعی کشتی ها را محافظت می کند. اسامی لاتینی گوناگون (کارتنّا، کارتینّا، کارتنّاس و صورت جمع کارتنّه) حاکی از آن است که دو شهر با این نام وجود داشته است: یکی شهری باستانی و بربرنشین در پیچ وادعلاله، در ۵ر۱ کیلومتری جنوب مصب آن؛ دیگری بندر تنس که در دوره رومی ها جزو بخش غربی قیصریه موریتانی بوده و گروهی از کهنه سربازان آوگوستوس در سال ۳۰ قبل از میلاد در آن مستقر بوده اند. در قرن چهارم میلادی این منطقه طی شورش فیرموس (قیام قومی از بربرها در فاصله سال های ۳۷۰ تا ۳۷۵ میلادی) غارت شد و کارتنّه در معرض تجزیه روگاتیستی (قانونی که به پیشنهاد صاحب منصبان رومی به تصویب می رسید) قرار گرفت.در بین سال های ۲۶۲ تا ۷۸۵ـ۷۸۶ دو گروه از «بحریون» (ماجراجویان دریایی) اندلس، در تنس مستقر شدند. تعداد آن ها افزایش یافت اما بسیاری از آن ها به پچینا (بَجّانه) مهاجرت کردند تا ملک کوچکی در آن جا به دست آورند. شهر دارای «حصن» (استحکامات) بود. «مسجد تنس قدیم» ترکیبی از سبک های ادریسی و اغلبی دارد که از دفعات متعدد تصرف شهر در قرن های چهارم و پنجم حکایت می کند. رودخانه آب مورد نیاز آبیاری را تأمین می کرد، ازینرو کشاورزی و تجارت دریایی در این شهر رونق یافت. طبق گزارش بکری، باروی شهر پنج دروازه داشته است. شهر در این زمان (قرن پنجم/ یازدهم) «تنس الحدیثة» نامیده می شد تا از حصن و ویرانه های دوره رومی، که «تنس القدیمة» خوانده می شد، متمایز شود. در سال ۲۹۸، فاطمیان شهر را اشغال کردند اما کمی بعد آن جا به دست زیری بن عطیه مغراوی، دست نشانده خاندان اموی قرطبه، افتاد. در ۴۷۳ یوسف بن تاشُفین مرابطی، این شهر و سرزمین های مغراوه را تا الجزیره به تصرف در آورد. در این زمان شهر چندین حمام داشت و به سبب واقع شدن بر سر راهی که مشرق الجزایر را به مغرب آن و المسیله را به تِلِمْسان یا تلمسِن متصل می کرد، رونق یافته بود. تنس در آغاز قرن هفتم بخشی از قلمرو مَندیل بن عبدالرحمان مغراوی، یکی از دست نشاندگان حفصیان، پس از سقوط موحدون بود.
موقعیت علمی
به نظر می رسد که این شهر به سبب وجود متکلمان و دیگر علمایی که حاکمان محلی، بویژه سلطان یغمُراسَن بن زَیان، بنیانگذار خاندان بربر زناتة سلسله عبدالوادیان/ بنی عبدالواد (ح ۶۳۳ـ ۶۸۱)، به خود جلب کرده بودند به مرکزی علمی تبدیل شده بود. مشهورترین این عالمان دو برادر بودند به نام های ابوعبداللّه محمد و ابراهیم بن یخْلَف تنسی مَطماطی، که دومی (متوفی ۶۸۰) مؤلف شرحی ده جلدی بر التلقین قاضی عبدالوهاب (متوفی ۴۲۲) (در فقه مالکی ) است. همچنین محمد تنسی، («امامِ» بِرِشک) و دو پسرش، ابوزید (متوفی ۷۴۳) و ابوموسی (متوفی ۷۴۹)، شایان ذکرند که هر دو در تلمسان به عنوان «اولاد الامام» به «مدرّسی» مشغول بودند. در سال ۶۸۸، ابوسعید (پسر یغْمُراسَن) در تلمسان تنس را از مغراوه و لمدیه را از بنوتوجین گرفت اما جانشینش، ابوثابت، در سال ۷۵۲ نتوانست مغراوه را منقاد کند و بدون هیچگونه موفقیتی از محاصره دژ اَجَرُ، که مشرف بر تنس بود، دست بر داشت.
بروز اختلافات و جنگ ها
این بندر همچنان درگیر نبرد میان مرینیان و عبدالوادیان بود و در ۸۷۰ ـ۸۷۱ به دست سپاه حفصیان، به فرماندهی سلطان ابوعمر عثمان متوکل، افتاد که عازم تلمسان بود و در آن جا سکه ضرب کرد. در آغاز قرن بعد، عرب های سوید/ بنوسوید که در خدمت حاکم تنس بودند به هسته اتحادیه محال اعراب هلالی تبار تبدیل شدند و رئیس آن ها حمید عبد، هم پیمان اسپانیایی ها، در وهران، از ترکها شکست خورد و تنس را از دست داد. جنگ مرگبار در داخل خانواده حاکم و نارضایی مردم موجب استقرار برادران بارباروس (بارباروس، خیرالدین پاشا) در تنس شد به طوری که شهر به پایگاه ترک های الجزیره برای حمله به اسپانیایی ها مبدل گردید. در ۹۳۹ پادگان ترکها در این شهر از ۲۵ مرد زیردست یک «قائد» و فرمانداری که از الجزیره اعزام شده بود، تشکیل می شد.تنس تا ۱۲۵۹/ ۱۸۴۳ از تحرکات نظامی فرانسه در الجزایر نسبتاً بر کنار ماند و پس از معاهده تَفْنا/ تفنه/ تافنا با بیگ (امیر) قسطنطنیه در ۱۲۵۳/۱۸۳۷ همراه شِرشال/ شِرشِل تنها بندری بود که برای صدور پشم، غلات و غیره به الجزیره و سرزمین های خارجی و تأمین تدارکات مناطقی که هنوز آزاد بودند، در اختیار عبدالقادر قرار داشت؛ ازینرو به رغم حضور نیروی دریایی فرانسه، رفت وآمد و تجارت در این منطقه رشد کرد. نخستین حمله به تنس در ۱۲۵۷/ ژانویة ۱۸۴۲ روی داد و فرانسوی ها در ۱۲۵۹/ اول مه ۱۸۴۳ وارد شهر شدند و در مقابل شهر مسلمانان اردوگاه تنس را به نام تنس ویل تأسیس کردند. در ۱۲۶۲/ پایان ۱۸۴۵، عبدالقادر در بلندی های ریه مستقر گردید اما از آن جا رانده شد. تنس در جنگ های کریمه به عنوان انبار علوفه و غلات که به میدان عملیات نظامی صادر می شد، زندگی تازه ای یافت اما شهر در رکود شدید باقی ماند و یک دوره قحطی، جمعیت آن را در فاصله ۱۲۸۳ـ۱۲۸۹/ ۱۸۶۶ـ ۱۸۷۲ حدود ۳۰% کاهش داد.
تجارت و کشاورزی
...

[ویکی الکتاب] معنی لَا تَنسَ: فراموش نکن
ریشه کلمه:
نسی (۴۵ بار)

دانشنامه عمومی

تنس ( به عربی: تنس ) یک شهرداری در الجزایر است. [ ۱]
تنس ۱۰۱ کیلومترمربع مساحت و ۳۵٬۴۵۹ نفر جمعیت دارد و ۷۷۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس تنسعکس تنسعکس تنس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس