ته نشست

/tahneSast/

مترادف ته نشست: ته نشین، درد، رسوب، لرد

معنی انگلیسی:
dregs, sediment, [n.] sediment, deposit, [adj.] settied, deposited, precipitate, precipitation

لغت نامه دهخدا

ته نشست. [ ت َه ْ ن ِ ش َ ] ( مص مرخم مرکب ) فرهنگستان ایران این کلمه را معادل رسوب پذیرفته است. رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود. رسوب مواد موجود در آبها. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ مرکب ) ماده ای که در آب رودها و مردابها و دریاچه ها و دریاها راسب میشود. || طبقه ای از زمین که نتیجه رسوب مواد محلول یا مخلوط در آب دریاها و رودهاست. || آنچه ته نشین شود. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) رسوب مواد موجود در آبها . ۲-( اسم ) ماده ای که در آب رودها و مردابها و دریاچه ها و دریاهاراسب میشود.۳-طبقه ای از زمین که نتیج. رسوب مواد محلول یا مخلوط در آب دریاها و رودها است . ۴ - آنچه ته نشین شود .

فرهنگ معین

(تَ. نِ شَ ) ۱ - (مص مر. ) رسوب کردن مواد موجود در آب ها. ۲ - (اِمر. ) ماده ای که در آب رودها و مرداب ها و دریاها رسوب می شود. ۳ - طبقه ای از زمین که نتیجة رسوب مواد محلول یا مخلوط در آب دریاها و رودهاست . ۴ - آن چه ته نشین می شود.

فرهنگ عمید

۱. آنچه از مواد موجود در آب در ته رودها یا دریاچه ها یا دریاها فرونشیند، رسوب.
۲. طبقه ای از زمین که در نتیجۀ رسوب مواد موجود در آب دریاها تشکیل شده است.

جدول کلمات

رسوب

مترادف ها

sediment (اسم)
رسوب، ته نشین، طاقی، ته نشست، درده، لای

deposit (اسم)
ته نشین، سپرده، پول، ته نشست، بیعانه، گرو

فارسی به عربی

ایداع

پیشنهاد کاربران

بپرس