توحید گوی

لغت نامه دهخدا

توحیدگوی. [ ت َ / تُو ] ( نف مرکب ) اقرارکننده به یگانگی خدای تعالی. گوینده کلمه لااله الااﷲ :
توحیدگوی او نه بنی آدم است و بس
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد.
سعدی.
رجوع به توحید شود.

فرهنگ فارسی

اقرار کننده به یگانگی خدای تعالی . گوینده کلمه لا اله الا الله

پیشنهاد کاربران

حمد و ستایش
عبادت کننده
شکر گزار . عبادت کننده . کسی که به وجود خدا باور دارد.
شکر گزار و عبادت کننده کلمات ساده هستند که از فشرده ی معنی کلمه ی توحید گوی در لغت نامه دهخدا بدست آمده اند
خدا
ستایش گری
ستایش کنننده
معنی توحید گو ستایش کننده
سپاس گزاری
ستایش کنندی
توحید گوى ==ستایش کننده
توحیدگوی=ستایش کننده

ستایشگر
یگانگی خدای تعالی
ستایش کننده، سپاس از خداوند
اقرارکننده به یگانگی خدای تعالی
توحید گوی میشود یکتا پرستی
شهادت به یگانگی خدا

شهادت به یگانگی خدا
شهادت به یگانه گی خدا

سپاس گزار

شکرگزار
ستایش کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس