توریک

لغت نامه دهخدا

توریک. [ ت َ ] ( ع مص ) حیال ورک گردانیدن رسن و پالان را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بر سرین ستور برنشستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بر سرون ستورنشستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || دوتا کردن پا بر ستور و بر یک سرین نشستن بر زین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یک سرون بر زین نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ). سرون بر پشت ستور نهادن. ( زوزنی ). || درگذشتن از کوه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). لبید گوید: و ورکن بالسوبان یعلمون متنه ؛ ای عدلن. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). || توانا شدن بر کاری. || واجب ولازم گردانیدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گناهی بر کسی نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). گناه بر دیگری نهادن. یقال : ورّک فلان ذنبه علی غیره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ): من ورک ذنبه علی اﷲ فقد کفر. ( اقرب الموارد ). || در یمین نیت کردن حالف خلاف نیت مستحلف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس