ثبات قدم


معنی انگلیسی:
perseverance, persistence, resolution, resolve, stability

مترادف ها

abidance (اسم)
رفتار بر طبق توافق، ایستادگی، دوام، ثبات قدم

grittiness (اسم)
ثبات قدم، جرات، شن داری، حالت شنی

perseverance (اسم)
ثبات قدم، پشت کار، استقامت، مداومت، اصرار

loyalty (اسم)
ثبات قدم، وفاداری، سرسپردگی، وظیفه شناسی، صداقت

resolution (اسم)
ثبات قدم، تحلیل، دقت، تجزیه، نیت، قصد، تصویب، نتیجه، تصمیم، عزم، عزیمت، حل، رفع، تفکیک پذیری، عزم راسخ

فارسی به عربی

استمرار

پیشنهاد کاربران

بپرس