ثقه

/seqe/

مترادف ثقه: اطمینان، اعتماد، وثوق، امین، درستکار، مطمئن، موثق

معنی انگلیسی:
trust, trusty friend

فرهنگ فارسی

آنکه طرف اعتمادباشد، آنکه مردم به اواعتمادکنند
۱-( مصدر ) ۲- اعتقاد: (( نخست ثقه درست کردم که هرچه ایزد - غز ذکره - تقدیر کرده است باشد. ) ) ( تاریخ بیهقی چاپ ادیب ص ۳. ) ۳۴۱پ ( صفت ) مرد معتمد امین طرف اطمینان : (( این محمود ثقه ومقبول القول است. ) ) ( تاریخ بیهقی ص ۴ . ) ۲۶۲- استوار درست : (( بااین چنین حماقت گوی که شاعرم سوگند خور که نیس مرا قول توثقه . ) ) ( سوزنی سمرقندی )
محل اعتماد بودن معتمد بودن

فرهنگ معین

(ثِ قِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) اعتماد کردن . ۲ - (اِ. ) کسی که مورد اعتماد باشد.

فرهنگ عمید

۱. [جمع: ثقات] کسی که طرف اعتماد باشد و مردم به گفتار و کردارش اعتماد کنند.
۲. (اسم ) اعتماد، اطمینان.
۳. (اسم ) اعتقاد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ثقه به معنای اطمینان بوده و در علم رجال به کسی اطلاق می شود که نسبت به دوری او از دروغ، اشتباه و فراموشی اطمینان وجود دارد.
واژه ثقه در اصطلاح علمای رجال برابر با عدالت است. ریشه این واژه از وثوق به معنای اطمینان است و مقصود از آن کسی است که نسبت به دوری او از دروغ، اشتباه و فراموشی اطمینان وجود دارد؛ زیرا اگر قرار باشد شخص، عادت به دروغ، اشتباه یا فراموشی داشته باشد، چگونه می توان به گفتار او اطمینان داشت. نسبت به سایر گناهان غیر از دروغ نیز چنین است؛ زیرا انسان به سخن مثل شرابخوار اطمینان نمی یابد.
دلالت ثقه
هرگاه این کلمه به طور مطلق در منابع رجالی بکار رود، در دلالت آن بر عدالت و ضابط بودن راویان جای اشکال نیست، اما در دلالت آن بر امامیه بودن راوی جای مناقشه است.
مأخذ
نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث.

[ویکی شیعه] ثقه لفظی در علم رجال که نشانگر وثاقت راوی است. برخی معانی اصطلاحی چون روایِ امامی مذهبِ عادلِ ضابط، برای آن به کار برده اند. اهمیت این موضوع در شناخت و تفکیک راوی مورد اعتماد و راویان دروغین در جعل حدیث است. این لفظ در کلام معصومان(ع) در راستای توثیق برخی از اشخاص به کار رفته است، همان طور که در کلام محدثان عصر امام معصوم در معرفی راویان، نیز دیده می شود.
برای اثبات وثاقت راوی، راهکارهایی چون، گفتار صریح یکی از معصومان، گفتار صریح یکی از رجال شناسان متقدم و یا متأخر و ... توسط رجال شناسان معرفی شده است. کلماتی مانند ثقه، جلیل القدر و ثقه عین الصدوق نشانه وثاقت راوی است و برخی الفاظ مانند صالح الحدیث، حَسَن و مُعتَمَد علیه نشانه حُسن راوی است؛ نه ثقه بودن وی.
وثاقت به دو بخش توثیق خاص و توثیق عام تقسیم می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

ثِقَه
(در لغت به معنی مورد اعتماد، معتمد و امین) در علم حدیث راوی ای که روایت او صحیح است. در اصطلاح عرفان، اعتمادِ عبد بر خداوند در تمامیِ امور. بدیهی است که اگر بنده ای به این مقام واصل شود، به جز او از چیز دیگری خوف نخواهد داشت، همان گونه که به دیگری امید هم نخواهد بست. اینان، اعتماد مادر حضرت موسی به خداوند را که درنتیجۀ آن، مطابق فرمان الهی، فرزند خُردسالش را به رود نیل سپرد، مثال بارز ثقۀ عبد بر رب دانسته اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس