ثمودی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ثمودی، اصطلاح بی مسمّای امروزی برای همه انواع خطوط کتیبه های باستانی شمال عربستان، که برخلاف تیمائی، دیدانی و لحیانی («لحیان»)، حسائی/ احسائی، حسمایی یا صفایی، هنوز به دقت طبقه بندی نشده اند.
ثمودی مقوله ای نامشخص است و به خط یا گویش خاصی اشاره نمی کند. این نام کاملاً قراردادی است و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کتیبه های موجود با قبیله ثمود ربط دارند.
تاریخچه کتیبه ها
پیش از اسلام ، در میان ساکنان عربستان ، به خصوص بادیه نشینانی که نوشته ها و نقاشی های آنان زینت بخش تخته سنگ های بیابان بود، نوشتن امری رایج بود. احتمالاً از اوایل قرن هشتم پیش از میلاد تا دست کم نیمه قرن سوم میلادی، تعداد معتنابهی از نظام های الفبایی شمال عربستان در سراسر شبه جزیره به کار می رفت، اگرچه امروزه به ندرت کتیبه ای از این دست در سواحل خلیج فارس یافت می شود. متون گوناگونی به خط ثمودی در گستره ای کشف شده که سرحد شمالی آن حوران سوریه و منتهی الیه جنوبی آن رملة السبعتین/ رمله سبتین در یمن مرکزی است و نیز از مغرب عراق تا مصر علیا امتداد دارد.
محققان و نسخه برداران
در ۱۲۴۷/۱۸۳۱، ولستد و کارلس از برخی کتیبه های ثمودی، که بر صخره ای در نزدیکی وجه قرار داشت، نسخه برداری کردند. در ۱۲۶۴/ ۱۸۴۸، والین از کتیبه های بیشتری در وادی العُوَینِد، در شمال تبوک ، نسخه برداری و آن ها را آوانویسی کرد. در ۱۲۷۴/۱۸۵۸ نیز وتسشتاین از تعدادی از کتیبه های ثمودی و صفایی در جنوب سوریه نسخه برداری کرد. این آثار تا ۱۳۰۸ ش /۱۹۲۹ منتشر نشدند تا این که دواتی، هوبر و اویتینگ تعداد زیادی از متون یافت شده در شمال عربستان را از ۱۲۸۷ تا ۱۳۰۸/ دهه های ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ ثبت و ضبط کردند و کار آنان، رمزگشایی این آثار را تا حدی ممکن ساخت. چند سال بعد، ژوسن و سووینیاک از حدود ۷۶۰ کتیبه ــ که مجدداً از شمال غربی عربستان به دست آمده بود ــ رونوشت های معتبرتری منتشر کردند. در ۱۳۱۵ ش و ۱۳۲۹ـ۱۳۳۰ ش/ ۱۹۳۶ و ۱۹۵۰ـ۱۹۵۱، فیلبی متن دو هزار کتیبه ثمودی را در عربستان شمالی و جنوبی رونویسی کرد، اما عکسی از آن ها تهیه نکرد. نسخه برداری های فیلبی چنان بی دقت تهیه شده که چندان قابل استناد و اعتماد نیست.در ۱۳۳۰ ش /۱۹۵۱، دو نفر هر دو به نام ریکمانس، که از اعضای هیئت اعزامی فیلبی ـ ریکمانس ـ لیپنس بودند، برای انجام دادن طرحی تحقیقاتی، به مرکز و جنوب غربی عربستان سعودی سفر کردند، از نه هزار دیوارنوشته نسخه برداری کردند که تحت عناوین عربی جنوبی، دیدانی، حسائی یا صفایی جای نمی گرفتند، بنابراین آن ها را ثمودی نامیدند. به این ترتیب، دامنه انواع خطها و زبان های منسوب به ثمودی گسترش بسیار یافت. در ۱۳۳۱ ش /۱۹۵۲، هاردینگ متن بیش از پانصد کتیبه کشف شده در جنوب اردن را منتشر کرد. از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸ ش/ دهه ۱۹۸۰، نیز بیش از هزاران کتیبه متعلق به همان منطقه به ثبت رسید.
دو دیدگاه
...

پیشنهاد کاربران

ثمودی ، اصطلاح بی مسمّای امروزی برای همة انواع خطوط کتیبه های باستانی شمال عربستان ، که بر خلاف تیمائی ، دیدانی و لحیانی ( رجوع کنید به «لحیان * » ) ، حسائی / احسائی ، حسمایی یا صفایی ، هنوز به دقت طبقه بندی نشده اند. بنابراین ، ثمودی مقوله ای نامشخص است و به خط یا گویش خاصی اشاره نمی کند. این نام کاملاً قراردادی است و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کتیبه های موجود با قبیلة ثمود * ربط دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

پیش از اسلام ، در میان ساکنان عربستان ، به خصوص بادیه نشینانی که نوشته ها و نقاشیهای آنان زینت بخش تخته سنگهای بیابان بود، نوشتن امری رایج بود. احتمالاً از اوایل قرن هشتم پیش از میلاد تا دست کم نیمة قرن سوم میلادی ، تعداد معتنابهی از نظامهای الفبایی شمال عربستان در سراسر شبه جزیره به کار می رفت ، اگرچه امروزه به ندرت کتیبه ای از این دست در سواحل خلیج فارس یافت می شود. متون گوناگونی به خط ثمودی در گستره ای کشف شده که سرحد شمالی آن حوران سوریه و منتهی الیه جنوبی آن رملة السبعتین / رمله سبتین در یمن مرکزی است و نیز از مغرب عراق تا مصر علیا امتداد دارد.
در 1247/1831، ولستد ( ج 2، ص 189 ) و کارلس ( ص 273ـ 275، لوح 22 ) از برخی کتیبه های ثمودی ، که بر صخره ای در نزدیکی وجه قرار داشت ، نسخه برداری کردند. در 1264/ 1848، والین از کتیبه های بیشتری در وادی العُوَیْنِد ، در شمال تبوک ، نسخه برداری و آنها را آوانویسی کرد ( رجوع کنید بهص 311ـ313 ) . در 1274/1858 نیز وتسشتاین از تعدادی از کتیبه های ثمودی ( برای نمونه رجوع کنید به " مجموعة کتیبه های سامی " ، ج 5، ص 3558ـ3559، 3575 ) و صفایی در جنوب سوریه نسخه برداری کرد. این آثار تا 1308 ش /1929 منتشر نشدند تا اینکه دواتی ، هوبر و اویتینگ تعداد زیادی از متون یافت شده در شمال عربستان را از 1287 تا 1308/ دهه های 1870 و 1880 ثبت و ضبط کردند و کار آنان ، رمزگشایی این آثار را تا حدی ممکن ساخت ( رجوع کنید بههالوی ، ص 316ـ 355؛ لیتمان ، 1904 ) . چند سال بعد، ژوسن و سووینیاک ( 1909ـ1914، ج 1 و 2 ) از حدود 760 کتیبه ــ که مجدداً از شمال غربی عربستان به دست آمده بود ــ رونوشتهای معتبرتری منتشر کردند. در 1315 ش و 1329ـ1330 ش / 1936 و 1950ـ1951، فیلبی متن دو هزار کتیبة ثمودی را در عربستان شمالی و جنوبی رونویسی کرد، اما عکسی از آنها تهیه نکرد. نسخه برداریهای فیلبی چنان بی دقت تهیه شده که چندان قابل استناد و اعتماد نیست .
در 1330 ش /1951، دو نفر هر دو به نام ریکمانس ، که از اعضای هیئت اعزامی فیلبی ـ ریکمانس ـ لیپنس بودند، برای انجام دادن طرحی تحقیقاتی ، به مرکز و جنوب غربی عربستان سعودی سفر کردند، از نه هزار دیوارنوشته نسخه برداری کردند که تحت عناوین عربی جنوبی ، دیدانی ، حسائی یا صفایی جای نمی گرفتند، بنابراین آنها را ثمودی نامیدند. به این ترتیب ، دامنة انواع خطها و زبانهای منسوب به ثمودی گسترش بسیار یافت . در 1331 ش /1952، هاردینگ متن بیش از پانصد کتیبة کشف شده در جنوب اردن را منتشر کرد. از 1359 تا 1368 ش /
دهة 1980، نیز بیش از هزاران کتیبة متعلق به همان منطقه
به ثبت رسید.
دو نگرش متفاوت در مورد ثمودی وجود دارد. نگرش نخست ، که گریمه ( 1926 ) و وان دن براندن ( مثلاً رجوع کنید به 1957،
ص 5 ـ27 ) از جمله حامیان آن هستند، این واقعیت را نادیده گرفته که این رده بندی ابداع جدیدی است و فرض را بر این گذاشته که تنها یک خط ثمودی وجود دارد و تفاوتهای موجود در شکل حروف و نشانه ها در نتیجة تغییرات زمانی و مکانی بوده است . البته ، دلایل آنان بر پایة مقایسة اَشکال حروفِ نسخه های دست نوشتة متونی بی تاریخ بود که در دقت و صحت نسخه برداری آنها نیز تردید وجود داشت ؛ در نتیجه ، این دلایل قانع کننده نبودند. در 1329 ش /1950، وان دن براندن مجموعة دو هزار کتیبة ثمودی را که تا آن زمان شناخته شده بود، در قالب کتابی با عنوان " کتیبه های ثمودی " منتشر کرد. وی همچنین در 1335 ش /1956، دو هزار کتیبة دیگر را که فیلبی رونویسی کرده بود، با عنوان " متون کتیبه های ثمودی کشف کردة فیلبی " منتشر نمود. به طور کلی ، به سبب پیچیدگی و دشواری متون ، کیفیت ضعیف بیشتر نسخه های دست نویس شده و نقصهای جدّی در شیوة ویرایش ، به قرائتها یا تفسیرهای آنها نمی توان اعتماد داشت .
نگرش دوم را وینت در 1316 ش / 1937 عرضه کرد. او قائل به نظام طبقه بندی بود. به نظر او، پیش از تفسیر متون باید آنها را، بر اساس نوع خط به کار رفته ، در گروههای گوناگون دسته بندی کرد و سپس ارزش نشانه های مربوط به هر گروه را تعیین نمود. تحلیل قاعده مند وینت پنج گروه را با عنوانهای
D, C, B, A و E مشخص کرد و ارزش بیشتر حروف را در هر یک از گروهها تعیین نمود. گرچه مسائل بسیاری بی پاسخ
ماند، مطالعات وینت پایه ای برای فعالیتهای بعدی در بارة
این موضوع شد.
در 1349 ش /1970، وینت در تقسیم بندی خود تجدیدنظر کرد و برای نامگذاری گروهها از نام برخی مناطق جغرافیایی استفاده کرد که این نظامهای خطی را در آنها به کار می گرفتند، یعنی نجدی ( به جای ثمودی B ) ، حجازی ( به جای ثمودی C و D ) و تبوکی ( به جای ثمودی E ؛ وینت و رید ، 1970، ص 69ـ70 ) . این نامها گمراه کننده بودند، زیرا کاربرد هیچ یک از آنها به ناحیه ای که به نام آن خوانده می شد، محدود نمی گردید؛ از این رو، مجدداً از عناوین الفبایی سابق استفاده شد. متعاقباً معلوم شد که ثمودی A و E خطوطی جداگانه اند و بنابراین ، از مقولة ثمودی خارج شدند. انواع باقیمانده و نُه هزار متن به دست آمده از جنوب غربی عربستان ، به تجزیه و تحلیل دقیق تری نیاز دارند.
تیمائی ( ثمودی A سابق ) احتمالاً یکی از نخستین دستگاههای الفبایی رایج در عربستان شمالی در عهد باستان است ، که نمونه ای از آن در متن کتیبة هیروگلیف لوویایی ( متعلق به قرن هشتم پیش از میلاد و مکشوف در کارکمیش ) مشاهده می شود ( رجوع کنید بهمکدانلد، 1998 و ارجاعات آن . . .

بپرس