جابیه

لغت نامه دهخدا

( جابیة ) جابیة. [ ی َ ] ( ع اِ ) حوض کلان. ج ، جوابی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) || جماعت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || قسمی از شهب و از ثوانی نجوم است. || جای گرد آمدن آب. ج ، جوابی. ( منتهی الارب ). حوضی که جای گرد آمدن آب برای شتران است. یاقوت آرد: و اصله فی اللغة الحوض الذی یجبی فیه الماء للابل. قال الاعشی : کجابیة الشیخ العراقی تفهق ُ. ( معجم البلدان ).
جابیه. ( اِخ ) بکسر باء و تخفیف یاء قریه ای است از توابع جیدور از ناحیه جولان از اعمال دمشق نزدیک مرج الصفر جانب شمالی حوران. و قرب آن تلّی واقع است موسوم به تل جابیه که مارهای خرد بسیار دارد و آن را ام الصویت نامند. چون آدمی را گزند صوتی کوچک برآرد و در حال بمیرد. ( معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ).

فرهنگ فارسی

از اعمال دمشق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جابیه، شهری قدیمی و با اهمیت در قرون اولیه اسلامی، در جنوب سوریه کنونی و امروزه نام قریه ای در همان موضع می باشد.
این شهر در حدود هشتاد کیلومتری جنوب دمشق، تقریباً در قسمت میانی محافظة (استان) دَرعای کنونی، نزدیک آبادی نَوا قرار داشت. دامنه های جنوبی شهر منتهی به نهر یرْموک بود و به همین سبب آب و هوای مناسبی داشت.
معنای جابیه
برخی جابیه (جمع آن الجوابی) را به معنای آبگیر یا استخر کوچک دانسته اند. در دیوان حسان بن ثابت اشعاری درباره قریه جابیه آمده است. از این شهر با نام جابیة الجولان نیز یاد شده است. دروازه جنوبی شهر دمشق باب الجابیه نام داشته که احتمالاً از قبل از اسلام باقی مانده بوده است. امروزه مردم بومی از چشمه پر آب و مراتع پیرامون جابیه استفاده می کنند.
قبل از اسلام
جابیه پیش از اسلام، از شهرهای معتبر و با شکوه شام و پایتخت امرای غَسّانی (مقر فیلارک/ فولارخوس بزرگ؛ لقبی که رومیها به امرای غسّانی داده بودند) بود و به همین سبب به آن جابیة الملوک نیز می گفتند، چنانکه حارث بن جَبَلَه (متوفی ۵۶۹ یا ۵۷۰ میلادی)، ۲۱ سال و پنج ماه در این شهر حکومت کرد. به گفته مسعودی اقامتگاه ایوب پیامبر نیز نزدیک جابیه، در ناحیه حوران (در شمال جابیه)، بوده است.
قول واقدی
...

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: جابیةالمُلوک) محل و قریه ای در جنوب غربی دمشق، در سوریه. پیش از اسلام اقامتگاه امیران غسّانی بود و پس از پیروزی مسلمانان بر روم شرقی در جنگ یرموک (۱۵ق) فاتحان در این مکان غنیمت ها را تقسیم کردند و خلیفۀ دوم، عمر بن خطاب، نیز برای گفت وگو دربارۀ کشورگشایی های مسلمین به آن جا رفت (۱۷ق). جابیه در دورۀ حکومت امویان اهمیت داشت و مرکز سپاه ایشان بود. عباسیان که به محو آثار بنی امیه کمربسته بودند، جابیه را به دست ویرانی سپردند و از آن پس از این محل جز نامی بر یکی از دروازه های دمشق (باب الجابیه) باقی نماند.

پیشنهاد کاربران

برخلاف تصور که جابیه به معنی جایِ آب و فارسی پنداشته می شود، اصل کلمه عربی و از جَب و یجیب به معنی آوردن گرفته شده و بوسیله دَلو آب از چاه کشیده می شود و در حوض و یا نهر کوچک که برای این منظور ساخته شده
...
[مشاهده متن کامل]
است ریخته می شود و گوسفندان و شتران از آب برای خوردن استفاده می کنند. اگر عمق چاه زیاد باشد بوسیله دستگاهی به نام چغرک و الاغ، قاطر یا گاو آب از چاه کشیده می شود و در جابیه ریخته می شود. معمولا در نواحی گرم و خشک ایران از جابیه هنوز استفاده می شود.

به نظر می رسد این واژه ریشه ی پارسی داشته باشد تشکیل شده از جا ( به معنی محل، گاه و مکان ) باضافه آب . درکل به معنی جای آب . در برخی لهجه های بومی مرکز ایران به گودال های کوچک پشت سر هم که برای آبشخور گوسفندتان ساخته میشد جابیه، جاویه و گابیه گفته می شود.

بپرس