جار و جنجال

/jArojanjAl/

مترادف جار و جنجال: دادوفریاد، غریو، غلغله، هلهله، هیاهو

برابر پارسی: داد و فریاد، بانگ و غوغا، الم شنگه

معنی انگلیسی:
din, fireworks, hubbub, noise, hoopla

لغت نامه دهخدا

جار و جنجال. [ رُ ج َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) سر و صدا. فریاد. نزاع و کشمکش. دادو بیداد: جار و جنجال میکنند. جار و جنجال نکنید.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جار و جنجال کردن .

مترادف ها

racket (اسم)
پهنه، سر و صدا، راکت، راکت تنیس، جارو جنجال، صدای غیر متجانس، عیاشی و خوشگذرانی، مهمانی پر هیاهو

racquet (اسم)
راکت، راکت تنیس، جارو جنجال، صدای غیر متجانس، عیاشی و خوشگذرانی، مهمانی پر هیاهو

فارسی به عربی

مضرب

پیشنهاد کاربران

عربده
هوار کشیدن
جار و جنجال: [ اصطلاح در تداول عامه ]الم شنگه، سر و صدا، داد و فریاد
( ( ماه منیر گفت این همه جارو جنجال برای یک دست لباس اسکی و یک جفت کفش کوفتی ؟مردم بشنوند خیال می کنند دور از جان گدا شدیم. گفتم که خودم می خرم . بحث تمام ". ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 144. ) )
داد و فریاد، بانگ و غوغا، الم شنگه، هیاهو
الم شنگه

بپرس