سلام، تورک جنوبی هستم، قدیمی ها میگفتن مندن سنه جار یوخ ینی از من کمکی نیست جالبه بقیه گویش ها هم میگن
سلام
در گویش خوانساری ، واژه جار به معنای صدا زدن کسی می باشد
به عنوان مثال :
جارژ کر یعنی او را صدا کن
جار به گویش بختیاری یعنی صدا زدن و جار کردن یعنی کسی را صدا کردن
همسایه
در زبان لکی واژه جار ( ر زنشی ) به معنای دفعه و بار است
یجارَکی = یکباره
دوجاره = دوباره
جاران = دفعات قبل
چوی هرده جاران = مانند دفعات قبل ، مثل هر بار
همچنین واژه جار ( ر لرزشی ) برای زمین کشاورزی پس از برداشت محصول بکار میرود
کردی: بار، دفعه، در جلوی ضمیر اشاره معنای اکنون هم میده.
جاران=قدیمها
کردی جنوبی: کاه
بهترین معنی جار همان دفعه است .
جار =زار =زار زدن =فریاد زدن
جار=همسایه
جار=جر زدن =لج کردن در کوردی
در تمام معنا های بالا نوعی تکرار وجود دارد
هثلا همسایه تکرار می شود و. . . . .
پس
جار =دفعه
جار واژه کاملا پارسی است. در ترکی می شود کالانوس این واژه پارسی صد درصد است.
در فرهنگ لغت دهخدا در باب لغت جار آمده است همانگونه که در این صفحه این موضوع گفته شده است ( جار بتخفیف راء مهمله در لغت، همسایه را گویند ) که توضیح این عبارت به این گونه است که مهمله یعنی بدون نقطه.
در عربی قدیم از نگارش کوفی استفاده می شد که در این نگارش نقطه گذاری رایج نبود و با توجه به معنی جمله کلمه ای که حرف ( ر ) داشت ( ز ) خوانده می شد یا ( ر ) ، با این توضیح عبارت بالا می گوید این کلمه ( ر ) است و نه ( ز ) اما در باب تخفیف باید گفت که تخفیف از سبک کردن، تسکین و کمی می آید اما در دستور زبان، به مختصر ساختن کلمه با کم کردن یکی از حروف یا حذف تشدید گفته می شود و اما در عبارت بالا، تخفیف متضاد تشدید است یعنی کلمه ی جار همان طور که گفته شد اولا حرف ( ر ) دارد دوما حرف ( ر ) بدون تشدید است و با این توصیف است که کلمه به معنای همسایه است و جار با تشدید ( حرف ر ) معنای همسایه نخواهد داشت. همچنانکه در همین مدخل جار با تشدید حرف ( ر ) یعنی [ جارر ] جرّدهنده. کِشنده، جذب کننده معنی کرده است.
... [مشاهده متن کامل] محلی که در ان به صورت دیم کاشت و برداشت میکنند
کلمه ( جار ) از ( جوار ) است ، و جوار از سنت های عهد جاهلیت عرب است که زندگی قبیله ای داشته ، و از احکام جوار ( پناهندگی ) یکی این بوده که صاحب جار پناهنده خود را در هنگام سوء قصد دشمن یاری کند، و البته آثار مختلف دیگری به حسب سنن جاری در مجتمعات بشری داشته است . ( تفسیر المیزان )
جار jaar
در گویش شهربابکی به معنی صدای زدن با صدای بلند است ، این نوع صدا زدن بخصوص برای آبیاران کاربرد داشت ، که به این روش از مسافت دور به یکدیگر خبر می دانند تا آب را ببندند ، میر اب شب تا صبح کارش جار زدن بود ، موبایل کجا بود
در کوردی به معنای بار، دفعه، زمان است
دو جار:دو بار
جار جاره:بعضی وقتها
جاران:قبلنا، قدیما
هوالعلیم
جار : ندا ؛ سروصدا ؛ فریاد ؛صدا کردن ؛؛ چلچراغ ؛؛ مجاور ؛ همسایه ؛ بحث کردن. . .
در زبان بندری یعنی فریاد بلند
جار درگویش یزدی به لوستر = جلچراغ گفته میشود
اصلاح می کنم
جای باقیمانده از مزرعه گندم وجو
در کردی جنوبی
جار:فریاد , آواز دادن
جار:مزرعه
جلوند
در زبان لری بختیاری به معنی
فریاد. بانگ
میر جارس نی فهمی::مگر فریاد
او را نفهمیدی
Jar
در زبان لری به فریاد، ، جار می گویند
جار در زبان تبری ( مازنی ) به محل کاشت و پرورش و کشت گیاهان و سبزیجات مختلف گفته می شود، نظیر: پیازجار، یا تیمجار که محل پرورش و عمل آوردن بذر برنج است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)