جام حمام

لغت نامه دهخدا

جام حمام. [ م ِ ح َم ْ ما ] ( ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) طاسی که بدان آب بر سر ریزند :
چنان زآتش آن چهره گرم شد صحبت
که ساغر از عرق باده جام حمام است.
تأثیر ( از آنندراج ).
و محتمل است که جام حمام بمعنی شیشه های کوچکی که درسقف حمام برای روشنی نصب کنند، و بر اثر گرمی حمام آن شیشه ها پیوسته عرق آلود است باشد. رجوع به ذیل جام شود.

فرهنگ فارسی

طاسی که بدان آب بر سر ریزند

پیشنهاد کاربران

بپرس