جامعیت دین

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دیدگاه جامعیت دین معتقد است که دین علاوه بر سعادت اخروی ، برای سعادت دنیوی بشر نیز برنامه دارد البته این به معنای تعطیلی عقل و تجربه نیست.
جامعیت دین یکی از موضوعاتی است که امروزه بحث از آن در کنار برخی از مباحث فلسفه دین، مانند قلمرو دین یا انتظار بشر از دین، بیش از پیش مورد توجه واقع شده است به طوری که نه تنها به صورت بحثی مستقل مطرح میشود بلکه حتی به همین عنوان کتاب و رساله نگاشته میشود و این در حالی است که پیش از این اندیشمندان اسلامی به این مسئله به طور مستقل نمیپرداختند بلکه موضع خود را در این مسئله در لابلای بحثهایی چون ضرورت بعثت پیامبران، خاتمیت، مسئله امامت و... روشن میساختند. سوالی که در این مبحث انسان را با آن درگیر میسازد آن است که آیا دین تنها به مسائل مربوط به آخرت و جهان پس از مرگ میپردازد یا مسائل مربوط به این دنیای انسان را نیز مدنظر دارد؟ آیا دین تنها حوزه شخصی انسان را هدف میگیرد یا اینکه حوزه عمومی و اداره امور مادی و دنیوی را هم دربر میگیرد؟ و به تعبیر سادهتر آیا دین تنها به دنبال تامین سعادت آخرت انسان است یا اینکه علاوه بر سعادت اخروی برای سعادت دنیای او نیز برنامه دارد؟
دیدگاه ها:
در این زمینه با سه دیدگاه مواجه هستیم:
۱. دیدگاه افراطی که معتقد است تمام معارف بشری را میتوان از قرآن، یا قرآن و سنت جویا شد و برای این امر نیازی به عقل و تجربه نیست.
۲. دیدگاه تفریطی که میگوید قلمرو دین تنها در مسائل مربوط به ارتباط انسان با خدا منحصر است
و دیگر امور انسان حیطه تصمیم گیری عقل و خرد انسان میباشد.
۳. دیدگاه اعتدالی که بدون طرد عقل و تجربه بشر، گستره دین را تنها در حوزه شخصی و مسائل اخروی نمیبیند بلکه معتقد است امور عمومی و دنیوی انسان تا جایی که در هدایت انسان مربوط است مورد توجه دین میباشد.


دیدگاه افراطی
این دیدگاه هم در الهیات مسیحی و هم کلام اسلامی (از میان اندیشمندان اسلامی می توان به امثال غزالی اشاره کرد که با تمام وجود در مقابل فلسفه و فیلسوفان قد علم کرد.) طرفدار دارد. در قرون وسطی گروهی از متألهان، وحی را جانشین همه معارف بشری، اعم از علوم تجربی، اخلاقی و مابعدالطبیعه می­دانستند و بر این باور بودند که خداوند با ما سخن گفته و آنچه را برای رسیدن به رستگاری لازم است، در کتاب مقدس آورده است؛ به همین دلیل، آموختن شریعت را کافی دانسته، از پرداختن به فلسفه، که در آن روز دارای معنایی عام بوده و همه دانشها را در بر میگرفت، پرهیز داشتند. این گستردگی تا حدودی متأثر از فلسفه اسکولاستیک بود. بعدها متفکرانی چون آکویناس، به جداانگاری قلمرو عقل و وحی اصرار ورزیدند.


دیدگاه تفریطی یا «نظریهی حداقلی دین»
این دیدگاه در مسئله قلمرو دین تلقی حداقلی از دین دارد. تلقیای که از رنسانس در مغرب زمین پدید آمده است. این رویکرد بر این باور است که دین به مسائل دنیوی و زندگی اجتماعی انسانها ربطی ندارد و اصولاً اداره جامعه و برنامهریزی توسعه و تکامل اجتماعی به خرد انسانی و عقلانیت ابزاری واگذار شده است. دین فقط رابطه معنوی انسان با خداوند سبحان و سعادت اخروی او را تأمین میکند و اگر احکام و قوانین و آداب و مناسکی در دین است، به پوسته و قشر دین ارتباط دارد؛ زیرا گوهر و حقیقت دین، خداشناسی و خدایابی و سعادت اخروی انسانهاست؛ بنابراین جامعیت و کمال دین اسلام به سعادت ابدی انسان مربوط است نه به تنظیم معیشتی و دنیوی بشر.
از طرفداران این دیدگاه میتوان به اندیشمندانی چون مهندس بازرگان ، عبدالکریم سروش ، مجتهد شبستری و... اشاره کرد.


← برخی از دلایل این دیدگاه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس