جان به سر شدن

فرهنگ معین

(بِ. سَ. شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - سخت بی تاب شدن . ۲ - به حال مرگ افتادن .

پیشنهاد کاربران

جان به سر شدن : [عامیانه، کنایه ] بی قرار شدن، سخت نگران شدن.

بپرس