جاکی

لغت نامه دهخدا

جاکی. ( اِ ) درختی است که چوب آن را مسواک کنند. ( برهان ). رجوع به جال و جالی شود.

جاکی. ( اِخ ) نام ایلی از ایلات فارس است. این ایل بدو شعبه بزرگ چهار بنیچه و لیراوی منقسم میشوند: اول چهار بنیچه که نیز مشتمل بر چهار قسمت است : بویراحمدی ، چرام ، دشمن زیاری ، نوئی. دوم لیراوی ، که مشتمل بر دو قسمت است : لیراوی دشت ، لیراوی کوهستانی که این دومی نیز بچهار ایل قسمت گشته :بهمئی شیرعلی ، طیبی ، یوسفی ، شهروئی. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 ). و رجوع بهمین کتاب صفحه مذکور شود.

جاکی. ( اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمد گرمسیری بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان. واقع در12 هزارگزی جنوب راه شوسه آرو به بهبهان. محلی است کوهستانی و گرمسیر و مالاریائی سکنه آن 300 تن ، مذهب اهالی شیعه و زبان آنها فارسی و لری است. آب مشروب از چشمه و محصول آن غلات برنج ، کنجد، پشم ، لبنیات است شغل مردم آن زراعت و حشم داری. صنایعدستی قالیچه ، جوال ، جاجیم بافی است. راه آن مالرو و سکنه آن از طائفه بویراحمدی است. ( ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی در بویر احمد

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] جاکی، یکی از ایلات بزرگ گروه لر شیعه مذهب کهگیلویه که به دو دستۀ لیراوی و چهار بنیچه منشعب می شدند. امروزه دیگر نامی از ایل جاکی و شاخه های آن در میان نیست و هر یک از ایلات و طوایف وابسته به آن به طور مستقل در استان کهگیلویه و بویراحمد پراکنده اند.
دربارۀ وجه تسمیۀ جاکی اطلاع چندانی در دست نیست. خاستگاه ایل جاکی ظاهراً با خاستگاه بسیاری از گروهها و طوایف لرِ منطقۀ لرستان مشابه بوده است که در قرن هفتم هجری قمری از جبل السماق شام (سوریه) مهاجرت کردند و به سرزمین لرستان آمدند.

پیشنهاد کاربران

بپرس