جبرا

/jabran/

مترادف جبرا: بزور، عنفاً، قهراً، کرهاً، مجبوراً

متضاد جبرا: مختاراً

برابر پارسی: به زور، به فشار، به ناچاری

لغت نامه دهخدا

( جبراً ) جبراً. [ ج َ رَن ْ ] ( ع ق ) به ستم. بزور. بناچار. بناخواست. قهراً. ( یادداشت مؤلف ).از روی بی اختیاری. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : قهراً و جبراً انتزاع نمود. ( حبیب السیر ص 125 ).

فرهنگ فارسی

به ستم و زور

دانشنامه عمومی

جبرا (برند). جبرا ( انگلیسی: Jabra ) شرکت لوازم خانگی دانمارکی است، که در سال ۱۹۸۳ میلادی تأسیس شد.
عکس جبرا (برند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بنا خواست
( قسراً ) قسراً. [ ق َ رَن ْ] ( ع ق ) قهراً. جبراً. به ناچار. به ناخواست به ناخواه. به زور. به ستم : قلعه شاه دز را. . . در حصار گرفت و لشکرها بر مدار آن بداشتند به یک دو روز آن حصن را قهراً و قسراً بگشادند. ( جهانگشای جوینی ) .
جبرائیل:توانمند، قدرتمند، باتجربه، زور، اجبار، آقا، مرد، آسمانی، باایمان، ارادهٔ قوی، دانا، عاقل، میرزا، باسواد،

بپرس