جدول بندی کردن


معنی انگلیسی:
tabulate

لغت نامه دهخدا

جدول بندی کردن. [ ج َدْ وَ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نهر کندن ، جوی خرد ساختن. چنانکه گویند: باغ یا خیابان را جدول بندی میکنند. || شبکه کشیدن با خطوط در کتاب و امثال آن.

فرهنگ فارسی

نهر کندن جوی خرد ساختن یا شبکه کشیدن با خطوط در کتاب و امثال آن .

مترادف ها

tabulate (فعل)
مسطح کردن، جدول بندی کردن، تخت کردن

فارسی به عربی

مسطح

پیشنهاد کاربران

بپرس