جرم

/jerm/

مترادف جرم: اثم، بزه، تقصیر، جسم، جنایت، جنحه، حرج، خطا، خلاف، گناه، معصیت | جسم، ماده، رسوب، آلودگی، چرک، میکرب، شیره

برابر پارسی: گناه، بزه، لغزش، زنگ، بزهکاری، چگالی، غند، لرد | ( جُرم ) گناه، بزه

معنی انگلیسی:
guilt, guiltiness, misdeed, misdoing, body, scale, mass, incrustation, crime, germ, fact

لغت نامه دهخدا

جرم. [ ج َ ] ( ع مص ) بریدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). قطع کردن. ( از نشوء اللغة ص 4 ). || درودن بار خرما و غیر آن را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || حرز و اندازه کردن بار خرما بر درخت. ( منتهی الارب ). خرص زدن و تخمین کردن بار خرما. ( از ذیل اقرب الموارد ). || گناه کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || کسب کردن برای اهل خود چیزی را و فراهم نمودن. ( منتهی الارب ) ( از ترجمان القرآن عادل بن علی ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) و لا یجرمنکم شنآن علی الاّ تعدلوا ( قرآن 8/5 )؛ ای «یکسبنکم و برخی به لایحملنکم تفسیر کرده اند. ( از اقرب الموارد ). || گناه جستن وگناه نهادن بر کس. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کامل کردن چیزی را. ( تاج از ذیل اقرب الموارد ). || فریز کردن پشم گوسپند را. || گرفتن از کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

جرم. [ ج َ ] ( معرب ، ص ) معرب گرم است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || زمین سخت گرم. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). یقال : بلاد «جرم و صرد»؛ ای «حر و برد». ( از اقرب الموارد ). نقیض صرد. هر دو کلمه دخیل اند به معنی گرم و سرد. ( از المعرب جوالیقی ص 96 ). || ( اِ ) نوعی از زورقهای یمنی. ( منتهی الارب ). زورق در لغت اهل یمن. ( از اقرب الموارد ). ج ، جُروم. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

جرم. [ ج َ ] ( پسوند ) در فارسی مزید مؤخر امکنه قرار گیرد چنانکه : ماجرم ، جاجرم. ( یادداشت مؤلف ).

جرم. [ ج َ رَ ] ( ع مص ) خوردن گرفتن جرام خرما را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) خطا و گناه. ( از اقرب الموارد ).
- لاجرم ؛ لابد و لامحاله و هرآینه. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و فراء گوید: این کلمه در اصل به معنای لابد و لامحاله بود و بر اثر رواج و کثرت استعمال به معنی قسم تغییر معنی یافت تا آنکه بمنزله کلمه «حقّا» درآمد و به همین جهت جواب آن بلام مفتوح مصدر گردد. چنانکه گویند: «لاجرم لافعلن کذا» و «لاجرم لاتینک »؛ ای حقا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و در آن لغاتی است : لاذاجرم ، لا اَن ْ ذاجرم ، لا عن ذاجرم و لاجَرم ، لاجَرُم ، لاجَرِم ، لاجُرم. ( منتهی الارب ). در فارسی به معنی ناگریز و ناچار ولاعلاج استعمال میشود : لاجرم حقهای آن پیر مشفق نگاه داریم در فرزندان وی که پیش مااند. ( تاریخ بیهقی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

گناه، خطا، بزه، جروم واجرام جمع، لون، رنگ، جسم، هریک ازاجرام آسمانی یعنی ستارگان
( اسم ) گناه بزه . جمع : اجرام جروم .
این کهلان از علمائ انساب یمن بود

فرهنگ معین

(جِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جسم . ۲ - رنگ . ۳ - هر یک از اجرام آسمانی .
(جُ ) [ ع . ] (اِ. ) گناه ، بزه .
(جِ ) [ ع . ] (اِ. ) دُرد، ته نشست هر چیزی .

فرهنگ عمید

۱. ماده ای که بر روی سطوح رسوب می کند.
۲. (فیزیک ) مقدار مادۀ موجود در یک جسم.
۳. شکل مادی حیوان یا چیز دیگر، جسم.
۴. [قدیمی] هریک از کُرات آسمانی: جرم ماه از اشارت جدّش / هم به دو نیم گشت، هم یک لخت (انوری: ۵۲۴ ).
۵. [قدیمی] ستاره.
گناه، خطا، بزه.

فرهنگستان زبان و ادب

{crime, criminal wrong} [حقوق] فعل یا ترک فعلی که نقض قانون تلقی می شود و سزاوار کیفر با مجازات حبس است
{calculus} [پزشکی-دندان پزشکی] ← جِرم دندان
{mass} [فیزیک] خاصیتی بنیادی که به موجب آن جسم در برابر تغییر سرعت از خود مقاومت نشان می دهد
{scale , fur} [خوردگی، مهندسی بسپار] رسوبی که بر سطح فلزاتِ در تماس با آب در نتیجۀ تغییر خواص فیزیکی یا شیمیایی آب تشکیل می شود

گویش مازنی

/jerm/ جرم

واژه نامه بختیاریکا

( جِرم ) جراحت

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جَرَمَ: قطع کرد -برید ( لَا جَرَمَ :حقـّاً - کنایه از این است که سخنی که بعد از آن می آید قطع کننده و باطل کننده ای ندارد)
معنی لَا جَرَمَ: حقـّاً - ثابت و یقینی است (جَرَم َ:قطع کرد -برید و لَا جَرَمَ کنایه از این است که سخنی که بعد از آن می آید قطع کننده و باطل کننده ای ندارد)
معنی أَجْرَمُواْ: مرتکب جرم شدند
معنی أَجْرَمْنَا: مرتکب جرم شدیم
معنی تُجْرِمُونَ: مرتکب جرُم می شوید
معنی کَوْکَب: ستاره - سیّاره - شهاب - جرم آسمانی
معنی مُجْرِمُ: گناهکار (کلمه جرم بطوری که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معنای چیدن میوه از درخت است ، و باب افعال آن یعنی أجرم به معنای صاحب جرم شدن است ، ولی به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه جرم - به ضمه و فتحه جیم - به معنای اکتساب و کسب ک...
معنی مُجْرِمُونَ: گناهکاران (کلمه جرم بطوری که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معنای چیدن میوه از درخت است ، و باب افعال آن یعنی أجرم به معنای صاحب جرم شدن است ، ولی به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه جرم - به ضمه و فتحه جیم - به معنای اکتساب و کسب...
معنی مُجْرِمِینَ: گناهکاران (کلمه جرم بطوری که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معنای چیدن میوه از درخت است ، و باب افعال آن یعنی أجرم به معنای صاحب جرم شدن است ، ولی به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه جرم - به ضمه و فتحه جیم - به معنای اکتساب و کسب...
معنی مُجَرِمِیهَا: گناهکاران آن(در اصل مجرمین بوده که به دلیل مضاف واقع شدن نون آن حذف گردیده است . کلمه جرم بطوری که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معنای چیدن میوه از درخت است ، و باب افعال آن یعنی أجرم به معنای صاحب جرم شدن است ، ولی به عنوان استعاره در هر کار ناپسن...
معنی نَضْرِبُ: می زنیم (عبارت "أَفَنَضْرِبُ عَنکُمُ ﭐلذِّکْرَ صَفْحاً أَن کُنتُمْ قَوْماً مُّسْرِفِینَ"یعنی :"آیا به جرم اینکه شما مردمی اسرافگرید از فرستادن قرآن به سوی شما صرفنظر کنیم"در واقع موضوع نازل کردن قرآن را به صفحه ای تشبیه کرده که با ورق زدن از آن عبور ...
معنی کُوِّرَتْ: درهم پیچیده شد (کلمه تکویر که مصدر فعل کورت است به معنای پیچیدن چیزی ، و به شکل مدور در آوردن آن است ، نظیر پیچیدن عمامه بر سر ، و شاید تکویر خورشید استعاره باشد از اینکه تاریکی بر جرم خورشید احاطه پیدا میکند)
تکرار در قرآن: ۶۶(بار)
«جُرم» در اصل، به معنای قطع کردن است و از آنجا که افراد گنهکار پیوندها را قطع می کنند، و خود را از اطاعت فرمان خدا جدا می سازند، این کلمه به «گناه» نیز اطلاق شده است، و در آن اشاره لطیفی به این حقیقت است که هر انسانی در ذات خود پیوندی با حق، و پاکی و عدالت دارد، و آلودگی به گناه در واقع جدایی از این فطرت الهی است.
(بر وزن عقل) قطع. مجمع البیان، اقرب الموارد، قاموس، مفردات و صحاح آن را به معنی قطع گفته‏اند. یه عقیده طبرسی گناه را از آن جهت جرم گویند که عمل واجب الوصل را قطع می‏کند. بنابراین قول، گناهکار را آن مجرم گویند که عمل صالح را قطع می‏کند (در مجمع به ذیل آیه 124 انعام رجوع شود) در مفردات گوید: اصل جرم به فتح اوّل به معنی قطع ثمره از درخت است و به طور استعاره به گناه کردن جرم گفته‏اند . طبرسی در را از کسائی «یَحْمِلَنَّکُمْ» (وادار نکند) نقل کرده است و این مطابق نهج البلاغه است که در نامه 12 فرموده «لا یَحْمِلَنَّکُمْ شَنَئانُهُمْ عَلی قِتالِهِمْ قَبلَ دُعائِهِمْ»و خود جرم را در آنجا قطع و کسب معنی می‏کند زمخشری در ذیل همین آیه می‏گوید: جرم جاری مجرای کسب است در تعدّی به یک مفعول یا دو مفعول و آنگاه جمله فوق را به معنی کسب و وادار کردن گرفته است . بعضی از بزرگان در تفسیر خود در ذیل آیه فوق گوید: «یقال جرمه یجرمه»: ای حمله» علی هذا معنی جرم وادار کردن است. ولی این تعبیر را کتب مشهور لغت پیدا نکردیم . و خلاصه آنکه: در معنای جرم (به فتح اوّل) سه قول هست: قطع، حمل، کسب. ولی قطع معنای اوّلی و مشهور آن است و جرم (به ضمّ اوّل) به معنی گناه از همین مادّه است . به نظر نکارنده جرم فقط یک معنای دارد وآن قطع است و گناه را بدان سبب جرم گویند که شخص را از سعادت و رحمت خدا قطع می‏کند و گناهکار را مجرم می‏گوئیم زیرا در اثر گناه، خود را از رحمت و سعادت و راه صحیح انسانیّت قطع می‏کند و در سه محل از قران که «لا یَجْرِمَنَّکُمْ» امده چون به مفعول دوّم با «علی» متعدی شده لذا معنای حمل (وادار کردن) برآن اشراب شده است و چنانکه می‏دانیم «حمل» بر مفعول دوّم با «علی» متعدی می‏شود گویند «حَمَلَهُ عَلَی الاَمْرِ». یعنی او را به فلان کار وادار کرد لفظ «علی در یک آیه مذکور و در دو آیهمستتر است اینک آیات را نقل می‏کنیم: وادار نکند شما را کینه قومی بر اینکه عدالت نکنید. می‏بینم که در اینجا «عَلی اَلّا تَعْدِلوا» مفعول دوّم «لا یَجْرِمَنَّکُمْ» است و «علی» در آن مذکور می‏باشد . کینه مردمیکه شما را از مسجد الحرام باز داشته‏اند وادار نکنر بر اینکه تجاوز کنید . ای قوم مخالفت با من وادارتان نکند بر اینکه بلای نظیر قوم نوح بر شما برسد . در این آیه «آزنْ تَعتَدوا - اَنْ یُصیبَکُمْ» مفعول دوّم «یَجْرِمَنَّکُمْ» است «علی» در هر دو مقدّر می‏باشد و احنمال دارد که در آیه اخیر معنای کسب به آن اشراب شده باشد و در این صورت احتیاج به تقدیر «علی» نیست. آنانکه اقدام به گناه کردند به مؤمنین از روی ریشخند می‏خندیدند. در قرآن کریم ماده جرم غیر از سه آیه فوق، همه از باب افعال به کار رفته است مثل اجرموا، اجرامی مجرم و مجرمون فقط در پنج محلّ «لاجرم» آمده که می‏خواهیم گفت. به نظر می‏آید باب افعال در اینجا برای کثرت باشد زیرا کثرت یکی از معنای آنست از کسانی که پیوسته گناه می‏کردند انتقام کشیدیم. کلمه «لاجرم» جنانکه گفتیم پنج بار در قرآن مجید آمده است هود: 22 نحل:23 و 62 و 109، غافر :43. درالمیزان ذیل آیه فوق از فرّاء نقل شده که لاجرم دراصل به معنی لابد و لا محاله است سپس در اثر کثرت استعمال به معنای قسم آمده و معنای «حقّا» می‏دهد... و گفته شده: جرم به فتح اول و دوم به معنی قطع است و شاید در اصل در نتیجه سخن به کار میرفته مثل لامحاله و این معنی را میداده‏که: این سخن را قاطعی قطع نمی‏کند... پس «لا» به معنی نفی و «جرم» به معنی قطع است «لاجرم» یعنی این گفته را قطع کردن و از بین بردن نیست و حتمی است علی هذا معنای حتماً و حقاً می‏دهد. معنای آیه فوق این است: حتماً آنها در قیامت خسرانکارترین اند .

[ویکی فقه] جرم (ابهام زدایی). جرم ممکن است در معانی ذیل استعمال شده باشد: • جرم (گناه) ، به ضم جیم، در لغت به معنای گناه و خطا و اصطلاحی فقهی و حقوقی • جرم (ماده دارای جسمیت ملموس)، به کسر جیم، به معنای مواد دارای جسمیت• جرم (فلسفه)، واژه ای در متون فلسفی و علمی دوران اسلامی گاه مترادف با جسم و غالباً به معنایی متفاوت اما نزدیک به آن
...

[ویکی فقه] جرم (فلسفه). جِرْم، واژه ای که در متون فلسفی و علمی دوران اسلامی گاه مترادف با جسم و غالباً به معنایی متفاوت اما نزدیک به آن به کار می رود.
کاربرد جرم به جای جسم چندان رایج نیست، اما در برخی از آثار فلسفی و علمی دیده می شود. کندی جرم را به چیزی که سه بُعد داشته باشد تعریف می کند، که این همان تعریف متکلمان از جسم است.
تمایزجرم وجسم
اما واژۀ جرم بیش تر در جایی به کار می رود که مفهوم کلی جسم در نظر نباشد، بلکه پای اجسام خاصی در میان باشد.معروف ترین کاربرد این واژه در این معنا ترکیب « اجرام سماوی » است که رایج ترین اصطلاح برای اشاره به ماه ، خورشید ، سیارات و گاه ثـوابت است. با این حال، گاهی نیز از جرم فلک سخن به میان می آید و در این کاربرد منظور از آن کل بخشی از جهان مادی است که از عنصر پنجم یا اثیر ساخته شده است.به طور کلی، واژۀ جرم به جسمی اشاره دارد که ابعاد و حدود معینی داشته باشد و از اجسام دیگر متمایز باشد. به عبارت دیگر، معمولاً از واژۀ جسم وقتی استفاده می شود که این مفهوم به صورت لابشرط در نظر گرفته شود، اما کاربرد جرم معمولاً در مواردی است که همین مفهوم به شرط شیء لحاظ شود. گاه نیز از واژۀ جرم برای اشاره به بخشهای درونی اجسام، در مقابل رویۀ خارجی آن ها استفاده می شود. در مواردی نیز ــ از جمله در فصولی از کتابهای هیئت که عنوان «ابعاد و اجرام» دارند ــ و نیز در رساله های مفردی به همین نام، منظور از جرم همان انداز ۀ ابعاد ماه و خورشید و ستارگان است و به این معنا، واژۀ جرم مترادف با حجم است. در این کاربرد، جرم معیاری است برای سنجش مقدار مادۀ موجود در یک جسم خاص که با حجم آن متناسب است.
تفکیک جرم و وزن
هرچند دانشمندان مسلمان ، مانند اسفزاری ، ابن هیثم ، خیام و خازنی گامهای مهمی در راه تعیین نسبت مقدار مادۀ موجود در حجم معینی از مواد مختلف برداشته اند و گاه دقت کمّی اندازه گیریهای ایشان بسیار درخور توجه است، اما به این دلیل که جرم و وزن را از هم تفکیک نمی کرده اند، آنچه را اندازه می گرفته اند می توان هم جرم ویژه و هم وزن مخصوص دانست. با این حال، می توان گفت که متفکران مسلمان، به این دلیل که حرکت در کمّ را به تخلخل و تراکم و نمو و زبول تقسیم می کردند و تنها دو مقولۀ اخیر را نتیجۀ افزایش ماده ای از بیرون جسم به آن و یا کاستـه شدن از مادۀ آن می دانستند ، تصوری مبهم از آنچه بعدها قانون بقای جرم نام گرفت داشته اند؛ هرچند در آثار ایشان هیچ نشانی از کوشش برای تدقیق این مفهوم ویا کمّی کردن آن یافت نمی شود.

[ویکی فقه] جرم (گناه). جُرم ، اصطلاحی فقهی و حقوقی به معنای هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است .
جرم ، از ریشه عربی ج ر م ، به معانی قطع کردن ، چیدن میوه از درخت ، حمل کردن ، کسب کردن ، ارتکاب گناه و وادار کردن به کاری ناپسند به کار رفته است. است.
جرم در لغت
جُرم در لغت به معنای گناه، بزه و خطا بوده و از جُرم به ذنب، اِثم، سَیِّئه، عِصیان و مَعصیت نیز تعبیر می شود.
جرم در اصطلاح فقهی
در اصطلاح عبارت است از هر نوع عملی که در شرع ممنوع، و دارای کیفر دنیوی، همچون حدّ، تعزیر، قصاص، دیه و کفّاره و یا اخروی باشد؛ خواه در ارتباط با خود مجرم باشد، مانند ترک نماز و روزه و نوشیدن شراب و یا در ارتباط با دیگری، همچون ضرب و جرح و کشتن کسی.بنابراین، جرم در اصطلاح فقهی مرادف معصیت است.
جرم در اصطلاح حقوقی
...

[ویکی فقه] جرم (ماده دارای جسمیت ملموس). جرم به کسر جیم به معنای مواد دارای جسمیت می باشد که از احکام آن در باب طهارت سخن گفته اند.
مادّه دارای جسمیت محسوس و ملموس را می گویند.

ازاله جرم در تطهیر نجاست
در تطهیر نجاست، ازاله جرم آن لازم است و بدون ازاله جرم، شی ء نجس شده پاک نمی گردد.
چنان که پاک کنندگی خورشید منوط به برطرف شدن جرم نجاست از شی ء متنجس است. بنابراین، نجاساتی همچون خون که جرم آنها با تابش آفتاب زوال نمی یابد به وسیله خورشید پاک نمی شوند.

مانع بودن مواد جرم دار
چربی، چرک و مواد آرایشی ای که جرم دارند حائل و مانع به شمار می روند و بر طرف کردن آنها برای وضو، غسل و تطهیر نجاست، واجب است.

کراهت تخلی روبروی ماه و خورشید
...

دانشنامه عمومی

جرم (فیلم ۱۹۹۰). جرم ( به هندی: Jurm ) و ( به انگلیسی: Crime ) فیلمی هندی محصول سال ۱۹۹۰ و به کارگردانی ماهش بات است. در این فیلم بازیگرانی همچون وینود کانا، میناکشی سشادری، سانجیتا بجلانی، شافی اینامدار و شارات ساکسنا ایفای نقش کرده اند.
عکس جرم (فیلم ۱۹۹۰)

جرم (فیلم ۲۰۰۵). جرم ( به هندی: Jurm ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۵ و به کارگردانی ویکرام بات است. در این فیلم بازیگرانی همچون بابی دئول، لارا دوتا، میلیند سمان، شاکتی کاپور، گول پاناگ، اشیش ویدیارتی ایفای نقش کرده اند.
مردی ثروتمند به نام آویناش مالهوترا ( بابی دئول ) به جرم قتل همسرش سانجانا ( لارا دوتا ) دستگیر می شود و در دادگاه چون همه شواهد علیه اوست به زندان محکوم می شود، در زندان دوستش روهیت ( میلیند سمان ) به ملاقات او می رود و از او می خواهد تا به او وکالت دهد تا کنترل تمام اموال او در اختیارش باشد.
چندی بعد روهیت به آویناش کمک می کند تا از زندان فرار می کند اما پس از فرار از زندان در حالی که روهیت قصد کشتن او را دارد و آویناش می فهمد این نقشه خود روهیت بوده که تا به زندان بیفتد اما روهیت به او شلیک می کند و با این تصور که آویناش مرده است او را رها می کند. دختری به نام سونیا ( گول پاناگ ) که از دوستان آویناش است او را نجات می دهد.
آویناش می فهمد که روهیت با استفاده از ثروت او در مالزی سرمایه گذاری کرده است. او به همراه سونیا به مالزی می رود پس از سفر به مالزی می فهمد سانجانا زنده است و در اجرای این نقشه همدست روهیت بوده است. در نهایت راویناش روهیت را می کشد و سانجانا که بحران روحی پیدا کرده است به زندان می افتد. در نهایت راویناش با سونیا ازدواج می کند.
عکس جرم (فیلم ۲۰۰۵)

جرم (مجموعه تلویزیونی). جرم ( لهستانی: Zbrodnia ) یک مجموعه تلویزیونی جنایی دلهره آور لهستانی است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. این سریال بر پایهٔ مجموعه تلویزیونی سوئدی قتل های ساندهام ( ۲۰۱۰ ) ساخته شد.
ماگدالنا بوچارسکا
رادوسواف پازورا
وویچیخ ژیلینسکی
دوروتا کولاک
یوانا کولیگ
ماوگوژاتا روژنیاتوفسکا
آنا گریتسویچ
• ماریوش سانیترنیک
عکس جرم (مجموعه تلویزیونی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

جِرْم (mass)
در فیزیک، مقدار مادۀ موجود در جسم، به صورتی که با مقدار لختی اندازه گیری شود. جرم جسم تعیین کنندۀ شتاب حرکت جسم بر اثر نیروی معینی است که بر جسم وارد می شود، به قسمی که شتاب با جرم جسم نسبت عکس دارد. همچنین، جرم تعیین کنندۀ نیروی وارد بر جسم براثر گرانی یا جاذبۀ زمین است، هرچند که نیروی جاذبه از نقطه ای به نقطۀ دیگر به صورت جزئی تغییر می کند. در دستگاه بین المللی یکاها، یکای اصلی جرم کیلوگرم است. در هر مکان معین، بر جرم های یکسان نیروهای گرانشی یکسانی وارد می شود که برابر وزن جسم است. به این ترتیب، با مقایسۀ وزن چند جسم در یک نقطۀ مشخص می توان جرم آن ها را با هم مقایسه کرد. یکای جرم استانداردی که همۀ جر م های دیگر با آن مقایسه و سنجیده می شوند، استوانه ای از پلاتین ـ ایریدیُم به جرم یک کیلوگرم است که در دفتر بین المللی وزن ها و اندازه ها در سِور، فرانسه، نگهداری می شود. جرم در فلسفۀ قدیم بر اجسام فلکی صدق می کرده است؛ چنان که مراد از «اجرام سماوی» ستارگان آسمان و مراد از «جرم کل»، «فلک اقصی» بوده است.

جرم (حقوق). جُرم (حقوق)
(در لغت به معنای گناه و عصیان، و معادل فارسی آن «بزه») در حقوق، هر فعل یا ترک فعلی که مطابق قانون قابل مجازات باشد. هیچ امری را نمی توان جرم دانست مگر آن که به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد. به مرتکب چنین فعل یا ترک فعلی، مادام که به موجب حکم دادگاه محکوم نشده است، متهم گویند و پس از محکومیت به مجازات، مجرم نام دارد. جرم دارای سه عنصر است؛ عنصر قانونی، عنصر مادی، و عنصر معنوی. عنصر قانونی: برای این که فعل یا ترک فعلی جرم محسوب شود باید در قانون به طور مشخص برای آن مجازاتی مقرر شده باشد. بنابراین کاری که مجازاتی برای آن پیش بینی نشده است، به علت فقدان عنصر قانونی جرم نیست. عنصر مادی: یعنی باید در عالم خارج فعل یا ترک فعلی واقع شده باشد و صرف قصد ارتکاب عمل مجرمانه برای مسئولیت جزایی کافی نیست. بدین ترتیب عنصر مادی جرم سرقت، ربودن شیئی منقول متعلق به دیگری به شیوۀ مخفیانه است. عنصر معنوی یا روانی: مرتکب باید از روی اراده و با قصد مجرمانه، فعل یا ترک فعلی را که قانون قبلاً برای آن مجازات تعیین کرده است، انجام داده باشد. با این همه، گاه شروع به عمل مجرمانه، ولو جرم به طور کامل تحقق نیافته باشد، جرم است؛ مانند تهیۀ تفنگ برای قتل. فقدان عنصر معنوی، مثلاً جنون به علت فقدان قصد و اراده، رافع مسئولیت کیفری است. به موجب مادۀ 54 قانون مجازات اسلامی، در صورتی که شخص براثر اجبار و اکراه مرتکب جرم شود، مجازات نمی شود. ارتکاب عنصر مادی جرم در مقام دفاع از نفس، عرض، ناموس و مال به علت فقدان قصد مجرمانه و عنصر روانی، جرم نیست و مسئولیت کیفری ندارد. جرایم در قانون مجازات اسلامی برحسب موضوع به چند دسته تقسیم می شوند: جرایم علیه اشخاص مانند قتل، ضرب و جرح؛ جرایم ضدامنیت داخلی و خارجی کشور مانند سوء قصد به مقامات سیاسی داخلی و خارجی و تهیه و ترویج سکۀ قلب؛ جرایم علیه آثار تاریخی و فرهنگی و جز آن؛ جرایمِ تقصیرات مقامات و مأموران دولتی مانند توقیف و حبس غیرقانونی؛ جرایم علیه حیثیت و حرمت اشخاص مانند توهین، افترا، نشر اکاذیب و قذف؛ جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی مانند، لواط، زنا، جرایم برضد حقوق و تکالیف خانوادگی مانند ترک انفاق؛ جرایم برضد اموال مانند سرقت، تحریق و تخریب اموال، کلاهبرداری و امثال آن؛ جرایم ناشی از تخلفات رانندگی و دیگر جرایمی که قانون برای آن ها مجازات تعیین کرده است؛ پاره ای از اعمال و ترک فعل ها که در دیگر قوانین جرم شناخته شده و برای آن مجازات مقرر شده است، مانند قانون حفظ و گسترش فضای سبز در شهرها؛ جرایم موضوع قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان و نرم افزارهای رایانه ای؛ جرایم مالیاتی مندرج در قانونِ مالیات های مستقیم؛ جرایم مواد مخدر؛ و جرایم صدور چک بلامحل. علاوه بر تقسیم بندی جرایم برحسب موضوع، جرم ها برحسب نوع مجازات نیز به دو گروه تقسیم بندی می شوند: 1. جرایمی که در شرع اسلام برای آن ها مجازات تعیین شده است مانند حدود، دیات و قصاص؛ 2. جرایمی که تعیین مجازات آن ها برعهدۀ حاکم (قاضی) است و «تعزیر» نام دارد. تعدد جرم یا مادی است یا معنوی. منظور از تعدد مادی، افعال مجرمانۀ متعدد است، یعنی شخصی مرتکب چند جرم قابل تعزیر (چند فقره سرقت) شود. در این موارد تعدد جرم می تواند از علل تشدید کیفر باشد. تعدد معنوی آن است که فعل واحد مجرمانه دارای عناوین متعددۀ جرم باشد. در این صورت مجازاتِ جرمی داده می شود که مجازات آن شدید است؛ مانند این که شخص با ارتکاب تجاوز به عنف باعث قتل قربانی شود، که عنصر مادی جرم یکی است، اما عناوین مجرمانۀ آن متعدد است. تعدد جرم خاص جرایم قابل تعزیر است. هرگاه کسی به موجب حکم دادگاه به مجازات تعزیری یا بازدارنده محکوم شود و بعد از تحمل مجازات، مجدداً مرتکب جرم قابل تعزیر شود، دادگاه می تواند در صورت لزوم مجازات او را تشدید کند. هرکس قصد ارتکاب جرمی داشته باشد و شروع به اجرای آن کند، چنانچه حتی جرم واقع نشود، اگر اقدامات انجام گرفته جرم باشد، محکوم به مجازات همان جرم می شود، مانند کسی که به قصد تهدید دیگری مبادرت به تهیه اسلحه کند، چون نگهداری و حمل سلاح غیرمجاز فی نفسه جرم است، به مجازات آن محکوم می شود. جرایم از حیث نحوه شروع تعقیب و قابل گذشت بودن یا نبودن آن ها به جرایم خصوصی و عمومی تقسیم می شوند. جرایم خصوصی جرایمی هستند که علیه اشخاص خصوصی انجام می شوند، و جرایم عمومی علیه امنیت و نظم و منافع جامعه اند و جنبۀ اجتماعی آن ها بر جنبۀ خصوصی شان می چربد، ولو این که علیه یک شخص خصوصی انجام شده باشد، مانند جرایم منافی عفت و یا جرایم علیه امنیت کشور. تعقیب این نوع جرایم نیاز به شکایت شاکی خصوصی ندارد و دادستان به نام جامعه آن را تعقیب می کند و با گذشت شاکی خصوصی نیز تعقیب متوقف نمی شود، ولی ممکن است موجب تخفیف در مجازات مجرم شود.پس از تصویب قانون مجازات اسلامی (1375) و قانون آیین دادرسی کیفری، تقسیم بندی دیگری که مبنی بر موازین شرع است، وارد سیستم حقوقی ایران شد که براساس آن جرایم به دو دستۀ جرم حق الهی و جرایم حق الناس تقسیم می شوند. جرایم حق الهی مترادف جرایم عمومی اند و به حیثیت و حقوق عمومی و نظم اجتماعی لطمه وارد می کنند و پیگیری و تعقیب آن ها به عهدۀ دادستان است. جرایم حق الناس جرایمی هستند که جنبۀ خصوصی دارند و مرتکب آن ها بایستی به موجب شرع مجازات شود و تعقیب این نوع جرایم با شکایت شاکیِ خصوصی شروع و فقط با گذشت شاکی متوقف می شود، مانند تصرف عدوانی و یا قطع عضو که شاکی خصوصی حق قصاص دارد. جرایمی که دارای هر دو جنبۀ حق الهی و حق الناس باشند، می توانند دارای هردو ادعای عمومی و خصوصی باشند. به موجب قانون، تعقیب متهم از جهت جنبۀ حق الهی و حفظ حقوق عمومی و حدود اسلامی برعهدۀ دادستان است و از جهت جنبۀ خصوصی با تقاضای شاکی خصوصی شروع می شود. جرم عمدی آن است که مرتکب در اقداماتی که انجام داده و نتیجه ای که حاصل شده قصد و نیت داشته است. در جرم غیرعمدی، مرتکب قصد افعالی را که انجام داده، داشته و نه قصد نتیجه ای را که حاصل شده، بلکه جرم براثر خطا یا اشتباه رخ داده است. جرایم مشهود، جرایمی هستند که مرئی و منظر ضابطین دادگستری واقع شود و یا مأموران مذکور بلافاصله در محل وقوع جرم حضور یابند و یا آثار جرم را بلافاصله مشاهده کنند. اثر مهم جرم مشهود آن است که متهم بدون قرار بازداشت دستگیر می شود و هر شخص می تواند او را دستگیر کند و به نزدیک ترین حوزۀ انتظامی تحویل دهد. شریک جرم کسی است که عالماً و عامداً با شخص یا اشخاص دیگری در یکی از جرایم قابل تعزیر یا مجازات های بازدارنده، مشارکت کند و جرم مستند به عمل همۀ آن ها باشد. مجازات شریک جرم همان مجازات فاعل مستقل جرم است. کسی که با علم و اطلاع و به عمد، با تحریک و ترغیب یا تهدید و تطمیع دیگری یا با دسیسه و فریب وی، موجب ارتکاب جرم توسط او شود و یا وسیلۀ ارتکاب جرم را تهیه و یا وقوع جرم را تسهیل کند، معاون جرم خوانده می شود. معاون جرم برعکسِ شریک جرم، شخصاً در ارتکاب عنصر مادی جرم دخالت ندارد. برای تحقق معاونت در جرم لازم است که معاون و مباشر قصد واحدی داشته باشند و عمل معاون و مباشر اقتران زمانی داشته باشد. مجازات معاون جرم همان مجازات مباشر جرم است، مگر این که برای معاون، مجازات خاصی در قانون مقرر شده باشد. جرم نظامی، جرایم خاص اعضای نیروهای مسلح و مربوط به وظایف و مسئولیت های خاص نظامی آن هاست، مانند افشای اسرار نظامی به دشمن و فرار از خدمت. رسیدگی به این جرایم در صلاحیت محکمۀ نظامی است. قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مصوب 1362، جرایم نظامی را تعریف و آیین دادرسی در محاکم نظامی را پیش بینی کرده است. جرم بین المللی جرمی است که عملیات مقدماتی و اجرایی آن در کشورهای مختلف واقع شده باشد. به موجب مادۀ سه قانون مجازات اسلامی، قوانین و مقررات جزایی نسبت به همۀ کسانی که در قلمرو و حاکمیت زمینی، دریایی و هوایی کشور مرتکب جرم شوند اعمال می شود. چنانچه قسمتی از جرم در ایران واقع، ولی نتیجۀ آن در خارج از قلمرو حاکمیت ایران حاصل شود و یا برعکس، مرتکب طبق قوانین ایران تعقیب و مجازات می شود. علاوه بر این، هر ایرانی که در خارج مرتکب جرم شده است اگر در ایران دستگیر شود، طبق قوانین ایران مجازات می شود. بعضی از جرایم ذاتاً بین المللی محسوب می شوند، مانند جرایم جنگی، نسل کشی و جرایم ضد بشریت که رسیدگی به آن ها در صلاحیت دیوان بین المللی کیفری است. درخصوص جرم سیاسی باید گفت که هنوز در حقوق ایران تعریفی از آن به عمل نیامده است. به موجب اصل 168 قانون اساسی که تنها مصوبه دربارۀ جرایم سیاسی است، رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیئت منصفه در محاکم دادگستری صورت می گیرد.

مترادف ها

mass (اسم)
توده، جمع، انبوه، گروه، جرم، حجم، توده مردم، کپه، قسمت عمده، مراسم عشاء ربانی

body (اسم)
جسد، لاشه، بدن، بدنه، اندام، جسم، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی

guilt (اسم)
گناه، جرم، بزه، تقصیر، مجرمیت

crime (اسم)
گناه، جرم، جنایت، بزه، تبه کاری، تقصیر، بدکاری

misdeed (اسم)
گناه، جرم، بزه، بدکرداری، خلاف، بد رفتاری، سوء عمل

delict (اسم)
گناه، جرم

فارسی به عربی

اثم , بیضة , جریمة , ذنب , کتلة ، إجرامٌ

پیشنهاد کاربران

به سه شیوه می توان خواندش:
1_جِرم
2_جُرم
3_جَرم
سومین شیوه برابر ندارد!
اگر به نخستین شیوه خوانده شود، یا برابر یک چیز دارای جرم است که برابرش می شود تَن. شاید هم برابر خود جرم است که می شود تراز مایه های سازنده آن، که شاید بتوان درونمایه را برابر آن دانست ( شاید! )
...
[مشاهده متن کامل]

اگر به دومین شیوه خوانده شود، می شود گناه و لغزش و کژروی.
پس:
جرم
گویش:jorm یا jerm
ریشه از:عربی
برابر پارسی:گناه، لغژش، کژروی، درونمایه، تَن

در پارسی انرا توده مینامند
جرم=توده/گرسته
حجم=چند/اند
جسم=تن/تنه
وزن=سنگ/سنجه/کشه
مقیاس/قیاس=سنجش/سنجه
عمق=ژرفا
ارتفاع=بلندا
طول=درازا
عرض=پهنا
ضخامت=ستبرا
مکعب=چارانه/چهارینه
جرم به معنی بزه و جسم در کنار تقصیر و جنایت به کار رفته.
نظر اینجانب : پیدایش ماهیت حقوقی در انجام تخلف را گویند جرم.
خلف، خلاف، تخلف و متخلف واژگان گویاتری هستند
عالم مفاهیم کلمات با زنجیره ریشه های مشترک خودشان که اصطلاحا مصدر یا بن واژه گفته می شود برای ایجاد کلمات جدید در ابعاد مختلف ولی در یک راستا واقعا بسیار شگفت انگیز است. طوری که هر کلمه همچون چراغی از
...
[مشاهده متن کامل]
نور مسیر روشنی از مفاهیم را برای ما ایجاد می کنند این کلید واژه نیز اگر بخواهیم به مفهوم اصلی آن پی ببریم می توانیم از کلمات هم ریشه با این کلمه کمک بگیریم و اگر بخواهیم با کلمات هم ریشه با این کلمه برای درک بهتر این کلمه یک جمله بسازیم اینطور می توانیم تبیین کنیم ؛لاجرم مجرم با جرم خود رجم می کند و رجیم می شود و جرم چیزی جز ایجاد یک مجرای مخرب در جوار یک جریان اجرایی و اجاره ای نیست و این یعنی رجم و رجیم شدن از آن جریان جاری که باید ساری می شد و سرایت می کرد و باعث مسرت می شد جرم در لغت عرب یعنی چیدن میوه به خصوص خرمای نارس است که به علت نارس بودن نمی شود آن را خورد. و این یعنی هنجار شکنی یعنی ساختار شکنی یعنی سنت های الهی حاکم بر هستی را شکستن سنت شکنی کردن.

واژه جرم
معادل ابجد 243
تعداد حروف 3
تلفظ jorm
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اَجرام]
مختصات ( جِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی jerm
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
جُرم
همریشه با crime
گویا جُرم اربی شده ی " گُرم" پارسی باشد.
توده
جِرم در فیزیک ( مقدار ماده باشنده در پیکره یا جسم ) = توده
مانند: جرم اتمی = توده اتمی، جرم مولکولی = توده مولکولی
و نیز توده بدنی: وزن بدن بخش بر توان دو قد به متر
اجرام سماوی = تودِگان سپهری
چگالی = جرم در واحد حجم ( توده در یکای اندازش )
خطاکاری. [ خ َ ] ( حامص مرکب ) جرم. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
عذرخواهان را خطاکاری ببخش
زینهاری را بجان ده زینهار.
سعدی.
أم یقولون افتریه قل ان افتریته فعلی اجرامی و انا بری ء مما تجرمون
کلمه ( جرم ) بطوری که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معنای چیدن میوه از درخت است ، و باب افعال آن یعنی ( أجرم ) به معنای صاحب جرم شدن است ، ولی به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه ( جرم ) - به ضمه و فتحه جیم - به معنای اکتساب مکروه است ، و اکتساب مکروه به معنای معصیت است .
...
[مشاهده متن کامل]

جرم در لغت عرب یعنی چیدن میوه به خصوص خرمای نارس است که به علت نا رس بودن نمی شود آن را خورد .

اینکه عکس کلمه رو در نسخه موبایل نشون میدید واقعا عالی هست
اینجوری گوگل هم فریب میخوره و دو پیج برای شما ثبت میکنه
الگوریتم پنگوئن رو جر دادی
نا هنجاری . . نافرمانی. . هنجار شکنی . . ساختار شکنی . .
به گناه از آن جهت جرم می گویند که مرتکب با انجام آن از سنت های حاکم بر هستی ( از حق ) جدا و قطع می شود.
جرم به معنای سنگینی ؛ معربِ واژه گرم است .
جُرم به معنای گناه ؛ معربِ گُرم در اینجا سوزنده ( کنایه از گناه ) .
همچنین گُرِم در پارسی همان اندوه و سختی است .
شایسته ی مجازات و کار اشتیاه
کار اشتباه شایسته ی مجازات

گناه ، کاری بر خلاف قانون ، کاری ناهنجار در جامعه
جرم: [اصطلاح حقوق]عملی است که قانون آن را از طریق تعیین کیفر منع کرده باشد.
مقدار فضای خارجی اشغال شده توسط هر جسمی را جرم می گویند .
برابر پارسی: هزاره تن
مقدار ماده تشکیل دهنده ی هر جسم را, جرم آن جسم می نامند.
برا مثال:جرم هندوانه ای یک کیلوگرم است!
در اصل واحد اندازه گیری کیلوگرم جرم است , اما متاسفانه بیشتر مردم به جای گفتن جرم , واژه ی وزن را در نظر میگیرند و آن را واحد اندازه گیری خود انتخاب میکنند.
واژه جرم به معنی گناه و خطا شاید آریایی باشد نه سامی ، چون واژه مانند آنرا در زبان های آریایی دیگر از جمله انگلیسی و ایتالیایی و . . . می توان دید ، جا دارد زبانشناسان پژوهش کنند
مقدار ماده‎ی موجود در یک جسم را تعریف می‎نماید. جرم، یک کمیت بدون بعد به شمار می‎رود و گرانش زمین را هنگامی که محاسبه می‏گردد، در نظر نمی‎گیرد. به عبارت ساده‎تر، جرم، ماده‎ی متعلق به یک شیء می‎باشد که
...
[مشاهده متن کامل]
هنگام قرار گرفتن در یک میدان گرانشی، دارای وزن خواهد بود. بر طبق گفته‎ی نیوتن، جرم از طریق این که تا چه حد یک شیء، هنگامی که به آن نیرویی اعمال می‎گردد، در برابر تغییر مقاومت می‎نماید، اندازه گیری می‎شود

بزه
تنمایه, جِرم مفهومی بنیادی در فیزیک است که به طور شهودی «مقدار مادهٔ موجود در جسم» را می نمایاند.
( فیزیک/ شیمی )
جُرم: jorm این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی آستار می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس