جزیره ٔ مصر

لغت نامه دهخدا

جزیره مصر. [ ج َ رَ ی ِ م ِ ] ( اِخ ) محله ای است به فسطاط ( مصر ) و بدان جهت آنرا جزیره گویند که رود نیل هنگام مد اطراف آنرا با آب احاطه میکند و از فسطاط جدا میسازد. این محل را بازار و جامع و منبر است و از تفرجگاههای مصریان محسوب میشود، زیرا باغ و بستان فراوان دارد و وصف آن در اشعار عرب فراوان آمده از جمله ابیات زیر است از علی بن محمد دمشقی معروف به ساعاتی :
ما انس لا انس الجزیرة ملعباً
للانس تألفه الحسان الخرد
یجری النسیم بغصنها و غدیرها
فیهز رمح او یسل مهند
و یزین دمع الطل کل شقیقة
کالخد دب َّ به عذار اسود.
و همو گفته است :
و لقد نزلت من الجزیرة منزلاً
شمع السرور بمثله یتجمع
خضل الثری ندیت ذیول نسیمه
فالمسک من اردانه یتضوع.
( از معجم البلدان ).
رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ فارسی

محله ایست بفسطاط و بدانجهت آنرا جزیره گویند که رود نیل هنگام مد اطراف آنرا با آب احاطه میکند و از فسطاط جدا میسازد . این محل را بازار و جامع و منبر است و از تفرجگاههای مصریان محسوب میشود زیرا باغ و بستان فراوان دارد و وصف آن در اشعار عرب فراوان آمده .

پیشنهاد کاربران

بپرس