جلال الدوله

لغت نامه دهخدا

( جلال الدولة ) جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] ( اِخ ) ابن بهاءالدولةبن عضدالدولةبن رکن الدولةبن بویه مکنی به ابوطاهر از وزرای دیلمیان است. وی نخست از طرف برادر حاکم بصره بود و سپس بیست وپنج سال در بغداد امارت کرد و در زمان خلافت القادرباﷲ در بغداد امیرالامراء شد.در عهد او ترکان بر بغداد مستولی شدند و هر یک بولایاتی حاکم گشتند. وی خطی نیکو داشت و با علماء مجالست میکرد و به سال 435 هَ. ق. در بغداد درگذشت. ( تاریخ گزیده چ لندن ص 341 ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 309، 310، 435، 437 و مجمل التواریخ و القصص چ خاور ص 20 و دستور الوزراء ص 116، 122، 123 شود.

جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] ( اِخ ) ابن رشیدالدولة، ششمین از سلاطین آل مرداس در حلب است که بسال 468 هَ. ق. بجای پدر نشست. وی شهر منبج را از تصرف رومیان بیرون آورد و برادرش سابق یا شبیب حلب را تا سال 472 هَ. ق. = 1079 م. تحت حکومت خود داشت و مسلم عقیلی در این تاریخ بر آن مستولی شد. ( طبقات سلاطین اسلام ص 103 و 104 ).

جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] ( اِخ ) ارسلان شاه بن طغرل. رجوع به ارسلان شاه در همین لغت نامه شود.

جلال الدولة. [ ج َ لُدْدُ ل َ ] ( اِخ ) اسکندربن زیاد ( استندار ) از حاکمان وملوک آل پادوسبان است. وی در تاریخ 21 ذی الحجه 740 هَ. ق. = 1240 م. شروع به تجدید بنای قلعه شهر کجورنمود. رویان ( که کجور هم خوانده میشد ) در موقع تاخت وتاز مغول خراب شده بود. وی در اطراف شهر باروها کشید و ارک آنرا در 21 ذی الحجه 746 تمام کرد و در ناحیه رویان قلعه شاه دز را که خود در آنجا منزل داشت بنا نمود. ( ترجمه مازندران و استراباد رابینو ص 54 ). وی به سال 761 هَ. ق. وفات کرد. ( همان کتاب ص 193 ).و رجوع به اسکندر جلال الدولة در همین لغت نامه شود.

جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] ( اِخ ) حسن بن علی بن صدقه مکنی به ابوعلی از وزیران المسترشد بود که درنصیبین بسال 549 هَ. ق. متولد شد. وی مردی ادیب و فاضل و کافی بود و به سال 513 بوزارت رسید ولی دیری نپایید و معزول شد زیرا که در آن ایام دبیس بسبب شوکت بر خلفاء غالب بود، و مسترشد را بعزل جلال الدوله واداشت. بعد از اندک زمانی استیلاء دبیس نقصان گرفت.خلیفه بار دیگر جلال الدوله را بوزارت منصوب داشت.وی به سال 522 هَ. ق. وفات یافت. ( تجارب السلف ص 298 ). و رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 385 و دستور الوزراءص 92 و رجوع به ابوعلی صدقه در همین لغت نامه شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

از امیران دیالمه عراق ( جل. ۴۱۶ - ف. ۴۳۵ ه. ق . )
ملکشاه سلجوقی . جلال الدوله لقبی است که خلیفه بغداد به ملکشاه سلجوقی داده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس