جلد کردن


معنی انگلیسی:
bind, case, to bind, to furnish with a cover, to encase

مترادف ها

case (فعل)
پوشاندن، جلد کردن، در صندوق یا جعبه گذاشتن

bind (فعل)
بهم پیوستن، چسباندن، بستن، صحافی کردن و دوختن، گرفتار و اسیر کردن، مقید کردن، جلد کردن، مقید و محصور کردن، متعهد و ملزم ساختن، الزام اور و غیر قابل فسخ کردن

cover (فعل)
پوشاندن، جلد کردن، پنهان کردن، تامین کردن، طی کردن، پوشیدن

jacket (فعل)
پوشاندن، جلد کردن، در پوشه گذاردن

فارسی به عربی

رباط , سترة

پیشنهاد کاربران

جلد کردن : [ اصطلاح کفتر بازی ] تربیت کبوتر برای بازگشت به محل زندگی اش ( لانه ، آشیانه ) را جلد کردن گویند .
کتاب پشت کردن . [ ک ِ پ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تجلید. ( یادداشت مؤلف ) . جلد کردن کتاب . کتاب جلد کردن . محتمل است که پشت مصحف پُست ( مخفف پوست ) باشد. کتاب پوست کردن . رجوع به کتاب پوست کردن شود.
تجلید

بپرس