جم خوردن


معنی انگلیسی:
bestir, budge, fidget, shift, waggle, wag

مترادف ها

stir (فعل)
تکان دادن، جم خوردن، بهم زدن، حرکت دادن، به جنبش دراوردن، بجوش آوردن، تحریک کردن یا شدن

budge (فعل)
تکان دادن، تکان جزئی خوردن، جم خوردن

فارسی به عربی

تحریک , تزحزح

پیشنهاد کاربران

بپرس