جمهوری روم

دانشنامه عمومی

جمهوری روم ( به لاتین: Res publica Romana ) حکومتی بود که در ۵۰۹ ق. م. در شهر رم تشکیل شد و تا ۲۷ ق. م. دوام یافت. این حکومت در اوج قدرتش بر جنوب و غرب اروپا، شبه جزیره بالکان، شمال آفریقا، آسیای صغیر و بخش هایی از شام حکومت می کرد.
در سال ۵۰۹ ق. م، در زمان سلطنت لوکیوس تارکوئینیوس متکبر، هفتمین و آخرین پادشاه روم، سکستوس، پسر پادشاه، به یکی از زنان اشرافی به نام لوکرتیا تجاوز کرد. خواهرزادهٔ پادشاه، لوکیوس یونیوس بروتوس، از این عمل به تنگ آمد و به همراه شوهر و پدر لوکرتیا و یک نفر دیگر شورشی به راه انداخت و پادشاهی را سرنگون و جمهوری را تأسیس کرد. سپس او و شوهر لوکرتیا با عنوان کنسول در رأس حکومت نوپا قرار گرفتند و از آن پس مجمعی به نام مجمع کنتوریاها هرساله دو کنسول با قدرت متساوی انتخاب می کرد که شخص اول مملکت بودند. مهم ترین وظیفهٔ کنسولان اداره دولت و اجرای قوانین تصویب شده در مجلس سنا بود و هرکدام ارتش مجزایی داشت.
پیدایش جمهوری روم یکی از مهم ترین وقایع تاریخ اروپاست، چراکه قسمت بزرگی از جنگ برای دموکراسی بوده است. در این حکومت مردمی، اعضای جامعه ( به جز زنان و بردگان ) در مکان های مشخصی جمع می شدند و قوانین را تصویب می کردند و اجرای آن را بر عهدهٔ کلانترها می گذاشتند. [ ۲]
حکومت پیشین، پادشاهی روم، با جنگ های متعدد با همسایگان قدرت خود را توسعه داده بود و پس از او نیز جمهوری روم این جنگ ها را پی گرفت و بر گسترهٔ قلمروش افزود؛ چنان که با پیروزی در جنگ اول کارتاژ ( ۲۶۴ تا ۲۴۱ ق. م ) بر شبه جزیرهٔ ایتالیا تسلط یافت و با پیروزی در دومین جنگ کارتاژ ( ۲۱۸ تا ۲۰۱ ق. م ) خود را به عنوان دولتی جهانی نمایاند و در ۵۳ ق. م. نیز برای اولین بار با امپراتوری ایرانیان برخورد نظامی کرد. رومیان مرتب دیگر دولت شهرهای ایتالیا را که مقهور می کردند بدل به دولت شهرهای دست نشانده و متحد خود می کردند، و در نتیجه تقریباً سی دولت شهر در اطراف روم حلقه زده بودند و شبیه برج های محافظ قلعهٔ روم را حفظ می کردند. [ ۳] رومیان نسبت به قبایلی که مطیع خویش می کردند سیاست عاقلانه ای پیش می گرفتند: به عقاید و آداب و رسومشان احترام می گذاشتند و در آن مداخله نمی کردند، بدیشان استقلال محلی می دادند و از هیچ گونه بردباری و مهربانی و خوشرفتاری نسبت به آنان خودداری نمی ورزیدند. تسلط خویش را بدین نحو بر آنان مسلم می کردند که اولاً دسته هایی از قبیلهٔ خود را در میان آنان جای می دادند؛ ثانیاً راه های نظامی می ساختند تا مراکز آنان را مستقیماً به پایتخت مربوط کنند؛ ثالثاً با آنان ملاطفت می کردند تا به حکومتشان متمایل شوند. بدین ترتیب، رفته رفته طوایف دیگر شبه جزیره ایتالیا با لاتینان پیوند کردند و همخون شدند و عادات و زبان رومیان را اقتباس کردند و ملت روم از میان آنان به وجود آمد. هنر بزرگ رومیان آشنایی با شیوهٔ حکمرانی بود؛ آنان با ملل و اقوام مغلوب مهربانی می کردند و به ایشان می نمودند که منافعشان با آنِ روم یکی است، به هرمحل استقلال داخلی می دادند، عضویت جامعهٔ روم و پذیرفتن تابعیت آن را برایشان آزاد می گذاشتند و بدیشان حق می دادند که به مقامات عالی نایل شوند. در نتیجه، قبایل مغلوب حاضر می شدند از شخصیت خویش چشم بپوشند و از جامعه و دین و عادات و نام خانوادگی و زبان قبیلهٔ خود دست بدارند. بدین ترتیب، وحدت زبان و قانون و پول و قواعد بازرگانی پدید آمد و آرامش و نظم در امپراتوری برقرار شد و همه از نعمت نظم و امنیت بهره مند شدند؛ زبان لاتین همگانی شد و جملگی اتباع ــ غیر از طبقات پست ــ بدان تکلم کردند، و تنها در مدیترانه شرقی زبان و فرهنگ یونانی برتری داشت که در آنجا نیز رومیان نکوشیدند زبان و فرهنگشان را بر مردم تحمیل کنند، بلکه با فراست از علوم و ادبیات آنان استفاده بردند و تمدن خود را گستراندند. آنان پس از پیروزی در اولین و دومین جنگ کارتاژ تمام شبه جزیره را از آنِ خود کردند و بعدها اسپانیا و گالیا ( فرانسه ) و بریتانیا را نیز تصرف کردند و در ۹۲ ق. م. با شاهنشاهی اشکانی همسایه شدند. [ ۴]
عکس جمهوری رومعکس جمهوری رومعکس جمهوری رومعکس جمهوری رومعکس جمهوری رومعکس جمهوری روم
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس