جنگ زرگری

لغت نامه دهخدا

جنگ زرگری. [ ج َ گ ِ زَ گ َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جنگ ساختگی باشد. ( برهان ). جنگ دروغی با کسی برای فریفتن دیگران. ( فرهنگ فارسی معین ). جنگ مصلحتی بدون کینه برای فریب دادن شخص دیگر. ( ناظم الاطباء ).
- امثال :
جنگ زرگری میانجی نخواهد.

فرهنگ فارسی

کنایه از جنگ ساختگی باشد . جنگ دروغی با کسی برای فریفتن دیگران .

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی ضرب المثل -> جنگ زرگری
جنگ و جدال ساختگی برای گول زدن و سود بردن.

فارسی به عربی

الإشتباک المفتعل

پیشنهاد کاربران

sham quarrel
جنگ دروغین مثل جنگ ج. ا با غرب
جنگ خرفروشان ؛ جنگ زرگری . جنگ دروغین . ( یادداشت مؤلف ) .
جنگ زرگری : [عامیانه، کنایه ] دعوای دروغین، جنگ مصلحتی.

بپرس