جهانشاه

/jahAnSAh/

لغت نامه دهخدا

جهانشاه. [ ج َ ] ( اِ مرکب ) شاه جهان. سلطان عالم.

جهانشاه. [ ج َ ] ( اِخ ) آق قویونلو. یکی از امرای قره قویونلو که بسال 841 هَ. ق./ 1437م. بحکومت رسید. رجوع به ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 226 شود.

جهانشاه. [ ج َ ] ( اِخ ) مظفرالدین ( 839-872 هَ. ق. ). سومین پادشاه قره قویونلو است و پس از شاهرخ ( 850 هَ. ق. )از اطاعت تیموریان سرپیچی کرد و بعراق عجم حمله بردو مردم اصفهان را قتل عام کرد و فارس و کرمان را متصرف شد و بسال 862 علاءالدوله تیموری را شکست داد و در هرات بتخت نشست. وی بسال 872 برای سرکوبی اوزون حسن آق قویونلو به دیاربکر تاخت و بقتل رسید و در تبریزدفن شد. جهانشاه پادشاهی هنرپرور و شعردوست بود و چون شبها را بعشرت بسر میبرد به شب پره معروف شد. رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد برون ج 3 و حبیب السیر شود.

فرهنگ فارسی

مظفرالدین سومین پادشاه قره قویونلو است و پس از شاهرخ از اطاعت تیموریان سرپیچی کرد و بعراق عجم حمله برد و مردم اصفهان را قتل عام کرد و فارس و کرمان را متصرف شد و بسال ۸۶۲ هق . علائ الدوله تیموری را شکست داد و در هرات بتخت نشست .

پیشنهاد کاربران

بپرس